اشک آتش



در همین چند روز اخیر، سیل و طوفان وحشتناک در کشور عراق، خسارت هایی به همراه داشت و خبرگزاری ها درباره خسارت های ورود این سامانه به کشورمان هشدارهایی داده بودند.

همین روزها تصاویر مربوط به تخریب یک پل بر اثر طغیان رودخانه در کشور نیوزلند نیز توسط رسانه های کشورمان منتشر شده است.

بعد عده ای شایعه ساخته اند که سیل در ایران به خاطر بارورسازی ابرها رخ داده است! درست مثل ادعای تکراری وقوع زله بم و کرمانشاه و. به دلیل انجام آزمایشات هسته ای!

از نظر علمی، بارور سازی ابرها نمی تواند این حجم از باران را ایجاد کند؛ اما آیا سیل و طوفان و زله همزمان در کشورهای دیگر هم به خاطر بارور سازی ابرها در ایران بوده است؟!

حواسمان به شایعات فاقد مبنا و غیر مستند در فضای مجازی باشد. دشمن درصدد موج سواری و ایجاد التهاب روانی در جامعه است.


اسامی تمام جانباختگان سیل اخیر شیراز در سطح رسانه های عمومی منتشر شده است.

هیچ خانواده ای نیست که با فضای مجازی بیگانه باشد.

این که منابع ناشناس با سوءاستفاده از فضای آزاد مجازی مدعی شده اند تعداد کشته شدگان سیل شیراز بسیار فراتر از آمار اعلام شده است، دروغی بیش نیست.

مطمئن باشید حتی اگر یک نفر بود که اسمش در فهرست منتشر شده رسانه ها قرار نداشت، عکس و خبری از او از طرف خانواده یا دوستانش در همین فضای مجازی به سرعت نور! انتشار پیدا می کرد.

به شایعات توجه نکنیم و آرامش روانی جامعه را دستخوش ماجراجویی و فرصت طلبی خبرسازان ناشناس قرار ندهیم.


هر یک از فصول سال، سر جای خود لازم و حیاتی است و خاصیت خودش را داراست. بهار میوه خودش را دارد و تابستان هم محصول خودش را.

گاهی وسط زمستان که به ناگاه هوا گرم می شود، درخت ها شکوفه ای نابهنگام می زنند که برایشان ضرر دارد.

اداره مملکت هم به مدیران پیر نیاز دارد و هم به نیروی جوان. معیار در توانایی افراد، صرف سن و تاریخ تولد نیست. خرد و تجربه مدیران کارکشته و یا قدرت و نشاط جوانی، هر دو برای پیشبرد یک هدف، بایسته و لازم به نظر رسیده و مکمل هم محسوب می شوند. جبهه حق، هم حبیب بن مظاهر می خواهد هم قاسم بن الحسن علیه السلام را.

آن چه مهم است وجه کاربردی و انگیزه ورود به میدان و تلاطم برای تأثیر گذاری و حرکت است.

انقلاب اسلامی به بلوغ چهل سالگی رسیده و قرار است با بهره گیری از تجربیات تاریخ ساز خود، گام دوم را در جهت دستیابی به اهداف عالی و تحقق تمدن نوین جهانی با استحکامی بیش از گذشته بردارد.

در این خیزش هدفمند، تفکر جوان و نشاط روحی و انگیزه قلبی واراده مستحکم، عناصری است که حرکت انقلاب اسلامی را شتاب می بخشد. به عبارت دیگر، توقف برای یک انقلاب، سمّی مهلک به حساب می آید، خواه این توقف از سوی جوانان باشد و یا کهنسالان. حرکت مستمر و رو به جلو، تضمین حیات یک انقلاب فراگیر و تمدن ساز است، خواه از سوی جوانان صورت بپذیرد یا کهنسالان.

بنابراین آن چه که درباره ضرورت حضور جوانان در عرصه های راهبردی و مدیریتی انقلاب اسلامی بیان می شود در واقع معطوف به دل های جوان و روحیه های با نشاط و انگیزه و اراده های پولادین در راه تحقق اهداف متعالی انقلاب جهانی اسلام است. اسلام به خستگی و گوشه نشینی و انفعال و انزوا روی خوش نشان نمی دهد.


1ppk_photo_2019-01-22_07-19-23.jpg

سلام سلبریتی!
کسی انتظار ندارد که وقت بگذاری و درباره چیزی که نمی دانی مطالعه و پژوهش کنی؛ اما یک جستجوی ساده در اینترنت کار سختی نیست.
کشور آمریکا اخیراً شاهد آتش سوزی های وسیع و خانمان سوز بود که ارتش پرادعای این کشور هم تا مدت ها قادر نبود آن را مهار کند.
سیل و طوفان های آمریکا را هم می توانی با یک جستجوی ساده پیدا کنی. در سیل ماریا سه هزار آمریکایی کشته شدند. 
کشورهای دیگر جهان هم از این دست حوادث را بارها تجربه کرده اند. به فهم شما لابد آنجا هم چهل سال مرگ بر فلان کشور را سرداده اند!
دقت کن اخوی! شما توپ را خوب شوت میزنی، قبول؛ اما شهرت و موفقیتت در یک رشته دلیل نمی شود که یکهو احساس کنی مغز متفکر جامعه هم هستی و نظریه پردازی کنی.
الان یک نفر بگوید آتش سوزی های وسیع در کالیفرنیا اثر مرگ بر آمریکا گفتن ما بود خود شما حس روشنفکری ات گل نمی کند که بگویی این حرف ها خرافات است؟ بعد خودت چشمت را می بندی و مینویسی که چون مرگ بر آمریکا گفتیم در کشورمان سیل آمد؟! قبل از انقلاب، سیل و زله نداشتیم؟ 
یک دقیقه، فقط یک دقیقه وقت بگذار، فکر کن و بعد حرف بزن. عرض دیگری نیست.

محور فعالیت های انقلاب اسلامی از بدو شروع مبارزات ضد ستمشاهی، مبتنی بر معنویت و آموزه های اخلاقی بود. نماز ظهر عاشورا نمادی از دلبستگی مجاهدان فی سبیل الله به احکام دین است که حتی در بحبوحه خطر نیز دل از تعلقات معنوی و اجرای فرامین الهی نبریده و در همه مقاطع حرکت و جوشش انقلابی خویش رضایت خدا را مدّنظر قرار می دهند.

امام(ره) هر نوع ظلم در روند مبارزات را نهی می نمود و از سوی دیگر بر ضرورت انس بیشتر با خدا تأکید داشت.

از همین رو، نسلی انقلابی در جریان نهضت اسلامی ایران پدید آمد که مصداق آیه "الذین یومنون بالغیب" قرار گرفته و در همه احوال و امور، همواره خود را در محضر خدا می دید.

تقوا چیزی جز انس با خدا و نظارت بر خود از زاویه حاکمیت الهی نیست و تحقق این امر تنها در گرو ایمان کامل انسان ها به معاد و باور قلبی به حساب و کتاب الهی است.

گام دوم انقلاب، گام دوم انقلابی اسلامی است که با محوریت اخلاق و معنویت و عرفان و شور و شعور و حماسه شکل گرفت و در ورای همه جاذبه های مادی و بر خلاف تفکرات ی ماکیاولی، قدرت را نه یک هدف، که ابزاری برای آبادانی آخرت دانسته و از این رهگذر، خدمت به خلق و توجه به مردم به عنوان ولی نعمتان انقلاب را دستمایه جلب رضایت خدای متعال می داند.

"اخلاق اسلامی" باید به عنوان عنصری سرنوشت ساز و مقوّم انقلاب اسلامی در عرصه های داخلی و بین المللی همواره مورد دقت و توجه برنامه ریزان و تگذاران فرهنگی قرار بگیرد. بی تردید فرهنگ خدمت رسانی برآمده از اخلاق اسلامی است که با کمک عناصر محوری اندیشه انقلاب از قبیل استکبارستیزی، ساده زیستی و عدالت خواهی، تمدن نوین اسلامی را در سراسر عالم رقم خواهد زد.


در جریان سیل اخیر، فقط 6200 واحد مسی در استان مازندران آسیب دید. هنوز از تعداد خانه های آسیب دیده در استان های گلستان، خوزستان، فارس، کرمان، کرمانشاه، لرستان و . اطلاع دقیقی در دست نیست.

هیچ کدام از این خانه های آسیب دیده، جزء طرح مسکن مهر نبوده اند. علت این که این چند روزه زبان مسئولان دراز نشده و زیاد مقابل دوربین آفتابی نمی شوند، همین است.


عدالت را به این معنا گرفته اند که هر چیزی سر جای خودش قرار داشته باشد و از این منظر، نظام اسلامی، نظام عدل است چه اینکه قرار است برخلاف نظام های مبتنی بر ظلم و بی عدالتی، حاکمیت حق را به منصه ظهور برساند.

تاروپود جمهوری اسلامی با عدالت سرشته شده و از این روست که همواره انتظار می رود همانطور که بنای نظام بر عدالت بوده، روند آن نیز مبتنی بر عدالت باشد.

عدالت شئون مختلفی دارد و علاوه بر عدالت قضایی، عدالت اجتماعی نیز مهمترین جلوه یک نظام حق طلب محسوب می شود. با پیروزی انقلاب اسلامی، جهاد فی سبیل الله در راه محرومیت زدایی آغاز شد و دستاوردهای رفاهی و خدماتی چشمگیری را برای مردم شهر و روستا به خصوص در مناطق کمتر برخوردار، به همراه داشت. این جهاد مقدس همچنان ادامه دارد.

توزیع عادلانه ثروت و برقراری عدالت در همه شئون جامعه بر دوپایه محقق خواهد شد:

یک- باور مسئولان و چهره های تأثیرگذار در رفتار عادلانه و اتخاذ تهای مبتنی بر حق

دو- گسترش فرهنگ مطالبه گری بر اساس آموزه امر به معروف و نهی از منکر که فریضه حیاتی دین است.

نظام اسلامی باید الگویی از تلفیق آخرت گرایی و غنای مادی بوده تا به همگان ثابت کند سعادت دنیا و آخرت در گرو عمل به منویات دین و توجه به توحید و فطرت است. این امر مستم تحقق عدالت اجتماعی و نوسازی معنوی در همه زوایای جامعه است و البته منافاتی با همراهی و مساعدت به ملت های مظلوم دنیا ندارد.

در گام دوم انقلاب اسلامی، توجه به درون در راستای تحکیم عدالت اجتماعی با نگاه به بیرون در انجام رسالت دینی و انسانی حمایت از مظلومان و پابرهنگان عالم، آمیزه ای از حاکمیت مترقی دینی را جلوه گر خواهد شد و دوگانگی موهوم و شبهه غیرانسانی تقابل بین "محرومیت زدایی در داخل" و "رفع مظلومیت مردم ستمدیده جهان" را باطل میسازد.


صدا و سیمای استان مازندران هنوز آن طور که باید مساله سیل شمال کشور و مشکلات سیل زدگان را جدی نگرفته است. توجه بیش از حد به برنامه های شاد و مفرح نوروز، باعث کمرنگ شدن اهمیت حادثه ای می شود که زندگی بسیاری از ساکنین این استان را آسیب زده است.

مردم مناطق سیل زده برای دریافت کمک های اهدایی باید در صفی طولانی مقابل مراکز اداری مثل فرمانداری و . ایستاده و اعصاب و روان و شخصیتشان تحت الشعاع قرار بگیرد و ثمره آن هم بدخلقی نسبت به نظام جمهوری است.

مسئولان فکری اساسی کرده و از پشت میز بیرون بیایند و کمک ها را با هدایت شوراهای محل و روستا به در خانه نیازمندان رسانده تا عزت این عزیزان نیز خدشه دار نشود.

بچه های جهادگر بسیج همچنان در وسط میدان ایستاده و خدمت رسانی می کنند. خوب است پایگاه هایی که هنوز آستین بالا نزده اند نیز هر چه سریع تر وارد عمل شده و تجربه ای شیرین از تعهد نیروهای مخلص انقلاب نسبت به جامعه را ترسیم نمایند.


بسم الله الرحمن الرحیم

این جمع از خواهران را میشناسم و به آنها اعتماد کامل دارم.

خواهرانی بسیجی از بابل با همراهی خواهران بسیجی محلی شهر سیمرغ به شناسایی دقیق خانواده های سیل زده نیازمند پرداخته و به طور مستقیم و فارغ از پیچ و خم های اداری و صفهای طویل سازمان های امدادی و با حفظ کرامت و شخصیت نیازمندان، کمک های لازم را به دستشان می رسانند.

نمی گویم برای خدا برای پیغمبر برای آخرت که به اقتضای وجدان و انسانیت خود در حد وسعتان کمک کنید:

خانم سیده ماجده نصراله زاده معصومیان، شماره کارت بانک تجارت ۵۸۵۹۸۳۱۰۲۴۷۳۹۷۲۳

یاعلی


گاه وقتی سخن از دستاوردهای انقلاب اسلامی به میان می آید، زود دنبال تهیه فهرستی از پیشرفت های علمی و صنعتی و خدماتی و رفاهی و . می رویم که البته همه این موارد در جای خود مهم و قابل اعتنا است؛ اما فراموش نکنیم جمله معروف حضرت امام را که فتح خرمشهر را نه فتح خاک که فتح ارزشهای اسلامی دانست.

بزرگ ترین ثمره انقلاب اسلامی تربیت انسانهایی است که ورای همه تعلقات مادی، انسانیت انسان را به رخ کشانده و فارغ از تمایلات غریزی، حرکت به سوی تکامل و فتح قله های شرف و انسانیت و کرامت را سرلوحه خویش قرار داده اند.

مطالعه زندگی نورانی بسیاری از شهدای گرانقدر انقلاب حاکی از تحول شگرفی است که آشنایی با راه امام و اهداف اسلام در روند حیاتشان پدید آورده است.

شهدای مدافع حرم در عصری که دشمن درصدد به فراموشی سپردن ارزش های اسلامی از طریق شبیخون فرهنگی بود، احیای دوباره طریقت رستگاری و جلوه ای از تربیت نسل پرفروغ جوانان انقلاب اسلامی است که نوید اهتزاز پرچم لااله الاالله بر تارک گیتی را سر میدهد.

انقلاب اسلامی زنده است و با نشاط و پرقدرت به دنبال تحقق آرمانهای انسانی و الهی؛ حرکت جهانی اش را تداوم خواهد بخشید.

دلسوزان انقلاب اسلامی و فعالان عرصه دفاع از ارزشها با تمرکز بیشتر بر عنصر تربیت، تقویت باورهای دینی و پررنگ سازی هنجارهای اخلاقی را باید به عنوان مولفه ای اساسی در حفظ انقلاب و تضمین گام های بعدی این راه، مدّنظر قرار داده و جهاد در عرصه تقابل با ناتوی فرهنگی دشمنان را یک فریضه مهم تلقی نمایند.

نشر معارف الهی و تبیین اهداف مقدس انقلاب اسلامی و تمدن بزرگ و نوین اسلامی که با همت جوانان آزادی خواه و عدالت طلب سراسر جهان محقق خواهد شد مستم میدان داری نسلی است که آموزه های مکتب وحی را در تار و پود وجود خود حس نموده و دستیابی به اهداف دین و انقلاب را همواره دغدغه مستمر خویش بداند.


معروف است یک روز رسول اکرم(ص) مشغول مرمت قبر مومنی بود. کسی گذر می کرد و وقتی وسواس و دقت رسول الله را موقع کار کردن دید با تعجب پرسید: این همه حوصله و وسواس در مرمت یک قبر چه ضرورتی دارد؟ مدتی نگذشته دوباره گِل های سطح بیرونی آن فرو می ریزد و .

پیامبر(ص) لبخندی زد و فرمود: رَحِمَ اللهُ امرَءً عَمِلَ عَمَلاً فَاَتقَنَه(۱)

خدا دوست دارد کاری که انجام می شود، کامل و محکم باشد.

رمز استقلال کشور، تقویت اقتصاد داخلی است که آن هم مبتنی است بر رونق تولید و حمایت از کالای داخلی. رونق تولید دو وجه دارد. یک عنصر مربوط می شود به حمایت مردم از کالای تولیدی کشورشان که تحقق این امر منجر به فعالیت بیشتر صنایع کشور و اشتغال زایی و بی نیازی از بیگانه و . خواهد شد، یک وجه دیگر آن مربوط است به وجدان کاری تولیدکنندگان.

مطابق حدیث فوق، اسلام از تولیدگران خواسته کالای خود را با کیفیت بالا و بدون نقص ارائه بدهند. عقل نیز حکم می کند کالای بی کیفیت در نهایت مجر به بی رغبتی مشتری برای خرید آن خواهد شد.

در این میان علاوه بر فرهنگ سازی برای تولید کننده و مصرف کننده، ضرورت نظارت بیشتر از سوی نهادهای ذی ربط به منظور جلب اعتماد عمومی نسبت به رعایت استانداردهای تولید، بسیار ضروری به نظر می رسد.

۱ . الکافی،ثقة الاسلام کلینی، ج‏۳، ص۲۶۳.


بنی صدر می گفت: زمین بدهیم، زمان بگیریم! اعتقادی به نیروهای مردمی و سپاه نداشت. دست و بال ارتش را هم در مقابل رژیم بعث بسته بود. معتقد بود نمی شود در خوزستان مقاومت کرد. بهانه می آورد امکانات کم است و نیروهای ما آمادگی لازم را ندارند.

بنی صدر که عزل شد، امام(ره) خودش فرماندهی کل قوا را برعهده گرفت. فرمان داد حصر آبادان باید شکسته شود. امام معتقد بود همه آحاد ملت وظیفه دفاع از کشور را برعهده دارند و مقاومت در مقابل دشمن، جهاد و دفاعی مقدس است.

حصر آبادان با پیشتازی نیروهای لشکر 77 ارتش شکسته شد. فتح بستان، فتح المبین، بیت المقدس و . پشت سر هم رقم خورد و دشمن در بسیاری از مناطق به درون مرزهای خود عقب رانده شد.

نیروهای عمل کننده، همان نیروهای نظامی زمان بین صدر بودند. امکانات، همان امکانات بود. آنچه که در این میان تغییر کرد، نگاه "ما نمی توانیم" بود که تبدیل شد به باور "ما می توانیم".

گام دوم انقلاب نیازمند درس آموزی از این عبرت تاریخی و تقویت این باور سازنده و انقلابی است. محاصره اقتصادی و تحریم علمی و فشارهای ی دشمن ممکن است زیاد باشد؛ اما اگر باورکنیم که با اتکا به خداوند و فرهنگ خودباوری و تکیه بر داشته های درونی خود می توانیم مشکلات را از پیش رو برداشته و در همه زمینه های اقتصادی و علمی و صنعتی و کشاوری و . به استقلال برسیم، تحریم ها وفشارها تنها فرصتی برای ارائه نبوغ و شکوفایی استعدادهایمان خواهد بود. نگاه مردم مستضعف وآزادی خواه دنیا به ماست و عزت جمهوری اسلامی، الگوی مبارزه و خودباوری آنان خواهد بود.



متری شیش و نیم را امروز عصر در سینما آیه قم دیدم.

بابت ساخت این فیلم باید به سعید روستایی تبریک گفت. برخلاف ابد و یک روز، این اثر، سیاه نمایی صرف و تحقیر جامعه ایرانی برای دریافت جوایز بین المللی را در اولویت قرار نداد. داستان فیلم تلاش داشت تا واقعیت تلخ اعتیاد و ذلت و نکبت ناشی از آن را به طور ملموس به تصویر بکشاند.

اگر چه بهتر است سینماها هشدار لازم را برای عدم تناسب محتوای فیلم با سنین زیر دوازده سال اعلام کنند؛ اما به هر حال دیدن این فیلم را باید به همه جوانان و نوجوانان کشور توصیه کرد. این فیلم به شکلی محسوس خطر اعتیاد و ابتلای به مصرف مواد مخدر را به خانواده ها گوشزد می کند و به جوانها هشدار می دهد که نکبت و مصیبت ناشی از مصرف مواد، شرف انسانی را به مرتبه حیوانی تنزل می دهد.


yilm_photo_2019-01-24_01-04-39.jpg


عصر دیروز با دعوت یکی از دوستان دیداری از ساختمان نیمه کاره موزه دفاع مقدس قم داشتم.

این ساختمان به زودی تکیمل و راه اندازی خواهد شد. پارک موزه دفاع مقدس قم در واقع پارک موزه انقلاب اسلامی نیز هست. قم در تب و تاب مبارزات ضد ستمشاهی نقشی محوری داشت که پرداختن به آن می تواند برای نسل جدید جامعه جذاب باشد. در دفاع مقدس نیز قمی ها خوش درخشیدند و از بدو آغاز تهاجم ارتش بعث، حضوری مشهود و سرنوشت ساز در جنگ داشتند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید در قم مزاری اختصاصی برای شهدای آزادی خرمشهر در نزدیکی حرم مطهر وجود دارد.

بازار ترورها در قم داغ بود؛ اما از ویژگی های دیگر قم در سال های جهاد و حماسه را باید بمباران پیاپی این شهر توسط هواپیماها و موشک های دوربرد ارتش بعث دانست. حساسیت خاصی که دشمن روی شهر محوری و مهم قم داشت باعث شده بود کینه آنان به مردم مظلوم این شهر بارها در قالب به خاک و خون کشاندن مردم بیگناه کوچه و بازار سر باز کند.

خیلی از خیابان های مرکزی شهر قم دستکمی از مناطق عملیاتی دفاع مقدس نداشته و بارها چه در کوران انقلاب و چه در سال های دفاع مقدس، خون زن و مرد و کودک این دیار در کف آن بر زمین ریخته است.

مکان احداث موزه انقلاب و دفاع مقدس قم جایی مناسب و قابل دسترسی است. با توجه به نقش مهم قم در دهه های مربوط به انقلاب و دفاع مقدس و نیز تردد زائران خارجی در این شهر و تمایل آنها به بازدید از این موزه، انتظار می رود دوستان دست اندرکار در تهیه محتوای این گنجینه تاریخی نهایت دقت و اهتمام خویش را به کار گرفته تا مجموعه ای در خور جایگاه جهانی شهر مقدس قم با قابلیت پیام رسانی برای ملت های آزادی خواه دنیا آماده بهره برداری شود.


بین انقلابی گری و انضباط اجتماعی منافاتی وجود ندارد. نظام اسلامی مبتنی بر انقلابی برخاسته از باورهای دینی مردم است. اگر انقلابی گری را مخل نظام بدانیم در حقیقت حاکمیت را از محتوا و درون مایه خود تهی نموده ایم. از سوی دیگر انقلابی گری منهای قانون نیز نظم حاکم بر جامعه را مختل می سازد.

انقلابی گری وجوه مختلفی دارد و وماً به معنای قانون شکنی نیست. انقلاب اسلامی روح نظام جمهوری اسلامی است و انقلابی گری، شرطی بایسته برای پشبرد اهداف آن.

به عبارت دیگر، انقلابی گری به عنوان یک روحیه و فرهنگ، نظام را از حالت رکود و سستی خارج نموده و نشاط مومنانه را در جهت دستیابی به تمدن نوین اسلامی و تحقق آرمانها تضمین می نماید.

در این راستا دو عنصر اساسی را باید وجه شاخص نیروهای انقلاب دانست:

1- دغدغه مندی

2- مسئولیت پذیری

یک نیروی وفادار و دلسوز انقلاب از بی تفاوتی به دور است و درد جامعه و کشور را درد خود می داند. مکمل این دردمندی و دغدغه، احساس مسئولیت و انگیزه برای ورود عملی به میدان بوده و تلاش از هر راه ممکن برای تقابل با کژی ها و رفع مشکلات و تحقق اهداف انقلاب از ویژگیهای آن است. سهم داشتن در انقلاب با سهم خواهی از انقلاب تفاوت دارد. ما همه در انقلاب اسلامی سهیم هستیم و در قبال حفظ و تقویت آن به سهم خود باید علاوه بر دغدغه و دلسوزی، گامی موثر در عرصه های مختلف برداریم. این معناست که رابطه بین انقلابی گری و نظام مندی را ضرورت میبخشد.

"انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم ی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند، بلکه از نظریّه‌ی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند."1

1- مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم انقلاب


هجدهم اسفند 1375 مقام معظم رهبری در شهر اهواز به سخنان مهمی درباره گذشته و آینده کشور در عصر انقلاب اسلامی پرداخت. ایشان سه مرحله انقلاب، دفاع مقدس و سازندگی را از مراحل موفق و طی شده کشور قلمداد نمود و درباره مرحله بعدی انقلاب این گونه بیان داشت:

"اما قدم چهارمی که وجود دارد، نوسازی معنوی ایران است؛ یعنی استقرار عدالت اجتماعی به معنای کامل. البته این قدم چهارم هم برداشته شده است؛ منتها باید روز به روز شتاب بیشتری پیدا کند. در یک نظام اجتماعی، عدل از همه چیزها بالاتر و باارزشتر است. عدالت، هدف تشکیل نظامهای الهی وفرستادن پیامبران خداست. عدالت، از بین رفتن تبعیض و فقر و جهل و محرومیت و نادانیهای نفوذ و رسوب کرده در اذهان بخشی از مردم در گوشه و کنار کشور، چیزهایی است که باید انجام گیرد. ما اگر سازندگی را باز هم پیش ببریم، اما در جهت استقرار عدالت و از بین بردن تبعیض و ایجاد برابری حقوق و احیای کرامت زن و مرد مسلمان فعّالیتی نکنیم، موفقیّتی به دست نیاورده‌ایم. موفقیّت، آن وقتی است که بتوانیم معنویّت و دین و اخلاق و عدالت و معرفت و سواد و تواناییهای گوناگون را در میان جامعه مستقر کنیم."

آن ایام مصادف بود با تب و تاب رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری که در اوایل خرداد 96 رقم خورد و بعد با تغییر شرایط ی کشور و بروز التهابات مختلف، توصیه مهم مقام معظم رهبری پیرامون قدم چهارمی که باید برداشته می شد یعنی نوسازی معنوی و استقرار عدالت اجتماعی در محاق فراموشی فرو رفت.

وظیفه رهبر، راهبری جامعه و ایجاد حرکت در راستای اهداف پیش رو و منع از توقف در رشد کشور و جامعه است به شرطی که دیگران هم به وظیفه خود عمل نموده و راهبردهای ایشان را تبیین نموده و به مرحله عمل برسانند.

الغرض؛ آمدیم و فعل و انفعالات اقتصادی و ی کشور شبیه همان سال های نیمه دوم دهه هفتاد شد. ما وظیفه خودمان را بدانیم و نگذاریم هیچ هجمه و هیاهو و انحراف و فرع و حاشیه ای، راهبرد تعیین شده رهبری در برداشتن گام دوم انقلاب را تحت الشعاع قرار بدهد.


چند سال است که توی گوشمان می خوانند که عن قریب ایران دچار کم آبی می شود و پدرتان در می آید و.

چند سال است در فضای مجازی مطلبی منسوب به فردی بنام پروفسور کردوانی با عناوین دهان پرکنی چون پدر علم کویرشناسی و آب شناسی و خشکی شناسی!! و . صدها بار دست به دست می چرخد که مثلا بغض کرده و فریاد برآورده ایهالناس چه نشسته اید که یک دوره سی ساله خشکسالی در کشور آغاز شده و جنگ آینده بر سر آب است و کسی به کسی رحم نخواهد کرد و .

همان موقع البته تک و توک کارشناسانی هم بودند که می گفتند مگر می شود وضعیت آب را تا سی سال بعد پیش بینی کرد؟ و . اما به هر حال زور رسانه های این طیف گسترده بود.

من اولش گمان کردم این اسم کردوانی از اساس یک اسم من درآوردی از سوی عوامل رسانه ای دولت است که می خواهند در راستای پیشبرد اهداف خاص خود جامعه را از ترس کم آبی به سمت گرانی هزینه مصرف آب و تعطیلی کشاورزی برای وابستگی بیشتر سوق بدهند و بر تعلل دولت در اصلاح شبکه های آبرسانی که حدود چهل درصد هدر رفت آب معلول آن است سرپوش بگذارند و .

اصل صرفه جویی در مصرف هر چیزی از جمله آب یک وظیفه دینی و انسانی است اما ایجاد التهاب در جامعه و پروپاگاندای تبلیغاتی موضوع متفاوتی است.

تا اینکه همین یکی دو روز پیش وسط اخبار مربوط به سیل و تخریب های ناشی از آن که کل کشور را فراگرفته و گزارش ها از باران های فراتر از حد نرمال در بهار امسال خبر می دهند ناگهان افاضه ای هم از همین جناب پروفسور کردوانی پخش شد که علت سیلاب اخیر در شمال و جنوب و شرق و غرب کشور را بی توجهی به فرآیند آبخیزداری دانست و .

الان من کمی به این اسم حساسیت پیدا کردم. کسی می خواهد لج مرا در بیاورد کافی است اسم پروفسور کردوانی را بر زبان بیاورد هر چه دید از چشم خودش دیده است!



خطبه فدکیه را پیش از آنکه بخواهیم خطبه فدکیه بنامیم باید خطبه ولاییه بدانیم. متن این خطبه حکایت از تأکید چندباره و مستدل دختر پیامبر(ص) بر غصب حاکمیت و ظلم در حق جانشین حقیقی رسول الله دارد.

سند این ادعا را اما می توان در سخنی ناب از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نیز جست. آنگاه که هارون الرشید مدعی شد که حاضر است فدک را به آن امام بازگرداند، حضرت فرمود: به شرطی که فدک را با همه سرحداتش به ما بازگردانی.

هارون قسم خورد که چنین خواهد کرد. امام سرحدات فدک را چنین برشمرد:

"حد اولش، عدن

حد دومش، سمرقند

حد سومش، آفریقا

و حد چهارم آن نیز مناطق ارمنیه و بحر خزر است."1

هارون این سخن را که شنید رنگ رخسارش پرید و با خشم گفت: با این وصف دیگر چیزی برای ما باقی نمی ماند!

همه سرزمین اسلام، حریم فدک است و غاصبان فدک، غاصبان جغرافیای حکومت اسلام هستند. سرزمین اسلامی نیازمند حاکمیت اسلامی است و این حاکمیت تنها برازنده کسانی است که امین رسول الله و امین دین او بوده و در گفتار و رفتار به سیره رسول اکرم(ص) شبیه تر باشند.

1- سیره پیشوایان، ص462


u7xj_photo_2019-01-27_06-25-57.jpg


صبح توی مسیر سفر به ری و دستبوسی سیدالکریم، توقفی در مزار شهدای مدافع حرم بهشت معصومه قم داشتم. حالی بود با مهدی صابری.

بهشت زهرای تهران، از چمران و بهشتی و رجایی تا محمدحسین محمدخانی و هادی ذوالفقاری و ری کنار طیب حاج رضایی، جایتان خالی بود.

یادم آمد طلاییه حالی بود با مهدی صابری و محمدحسین محمدخانی؛ راهیان امسال.

آن جا هوای علی اکبری دست داد به یاد مهدی صابری که هیات علی اکبر یزدان شهر قم عطر وجود او را به خود داشت و به نیابت از محمدحسن محمدخانی که علی اکبری می خواند، خواندم:

انگار بنا نیست سری داشته باشی

سر داشته باشی جگری داشته باشی

انگار بنا نیست که ای پیر محاسن

این آخر عمری پسری داشته باشی

کنار همه بچه های باصفای خمینی دعاگوی دوستان بودم. خدا ما را از قافله شهدا جدا نکند.



آن موقع هنوز راه کربلا باز نشده بود. مرحوم ابوترابی هنوز زنده بود. با کاروان سید آزادگان، برای دعای عرفه از اسلام آباد غرب پیاده به سمت مرز خسروی حرکت کردیم.

سید سقا هم آمده بود. وسط بیابان از کجا آب گیر می آورد نمی دانم. همیشه کوزه اش پر از آب بود، آب خنک و گوارا.

کاسه آب را که دستت می داد تأکید می کرد: سلام بر حسین یادت نرود. به یاد سقای بی دست کربلا، نمی گذاشت کسی تشنگی دوستانش را شاهد باشد و شرمنده شود.

بعدها در حدیثی خواندم یکی از آرزوهای جبرائیل این است که اگر به شکل انسان درآمد به تشنگان زمین آب رسانی کند. از آن پس بود به هر کس که قصد داشت کار خیر ماندگاری انجام دهد؛ اما چندان تمکن مالی نداشت توصیه می کردم آبسردکنی را خریده و سر معبری وقف مردم کند.

بعدها هرجا تصاویر دسته روی و راهپیمایی بچه های حزب اللهی تهران منتشر می شد، می گشم و عکسی از سید سقا را وسطشان پیدا می کردم. یک عمر جگرهای تشنه را خنک کرد به نیابت از ابالفضل العباس علیه السلام، به عشق باده نوشی از دست ساقی کوثر.

چقدر خوشحال شدم وقتی دیدم موقع تشییع پیکرش، کوچه باز کردند و سینه زدند. یک عمر قلبش با همین حسین حسین گفتن ها تنظیم میشد و می تپید. ما که سرمایه ای در این عالم جز اشک و عشق به اهل بیت نداریم. رحمت حق بر او باد و همنشینی با یاران اباعبدالله روزی جاودانه اش.


مصدق از گل نازک تر به آمریکا نگفت. دنبال تقویت بنیه نظامی کشور نبود. کاری با ت های استثماری ابرقدرت ها در خاورمیانه نداشت. آرمانی در حمایت از مستضعفین عالم و دفاع از محرومان و آزادی خواهان مطرح نکرد. شعار مرگ بر اسرائیل نداد. حرفی از انرژی هسته ای و خودکفایی اقتصادی و استقلال صنعتی و علمی و . نزد. شاه سرسپرده آمریکا را سرنگون نکرد و .

فقط خواست نفت را ملی کند که زدند و ناکارش کردند! همین آمریکایی که اتفاقاً جناب مصدق روی خوش به آن نشان داده بود، در 28 مرداد 1332 در ایران کودتا کرد و دولت مصدق را زمین زد.

آن وقت عده ای بدون توجه به وقایع تاریخی و ماهیت پلید کاخ سفید و همدستانش گمان می کنند اگر از انرژی هسته ای دست برداریم، شعار مرگ بر اسرائیل سر ندهیم، از کنار مظلومیت کودکان بیگناه غزه و یمن و بحرین و نیجریه و . به سادگی عبور کنیم، صنایع نظامی را تعطیل کنیم و . دیگر آمریکا دست از سر ما برداشته و کاری به کارمان نخواهد داشت!

کودتای 28 مرداد ثابت کرد تا زمانی که تسلیم محض ایالات متحده نبوده و استقلال و شرف خود را به مستکبران نفروشیم، دشمنی با ملت ایران ادامه خواهد داشت.

به جای چشم دوختن به دست یاری دشمن حیله گر، روی پای خود بایستیم و باور کنیم با غیرت و همت خویش می توانیم مشکلات را از سر راه برداریم.

"اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه‌حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه‌زدن بر پنجه‌ی گرگ است» خطایی نابخشودنی است."1

1- مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی



علی علی زاده دیر متولد شد. تازه توفیق پیدا کرد بیاید به دامان انقلاب و گفتمان اسلام ناب. عرض خیر مقدم؛ اما

قرار نیست از راه نرسیده بشود پیشنماز جماعت حزب الله و لیدر نیروهای انقلاب و بولتن های بصیرت افزایی نهادها را بلغور کند.

دمش گرم که از ماهیت و مبانی انقلاب در مجموع خوب دفاع می کند؛ اما سر ورود به مصادیق باید تأمل بیشتری داشته باشد و پایش را از گلیمش درازتر نکند.

او مدعی برائت از تفکر اکبر هاشمی است؛ اما اکبر هاشمی درونش زبانه می کشد و مثل مدیران دهه هفتادی، انتقاد از رئیس هلال احمر و امام جمعه گرگان و فلان صاحب قدرت و میز را در تنافی با نظام می بیند.

بچه های کف میدانی و خط مقدمی حزب الله سالهاست که در بزم عاشقانه عدالتخواهی خود، چونان که رهبر انقلاب نیز در گفتمان خویش ساختار دیوانسالاری را با نظام امت و امامت جدا دانسته و انتقاد از همه حتی منصوبینش را مجاز و گاه واجب میشمارد، از هر چه روابط عمومی و مخبربازی و عقیدتی ی و هر آن مرکز و مبنایی که جز به توجیه غلط کاری پیرامون خویش نیندیشیده و مشروعیت نقد را بر این فرض می داند که نوک پیکانش به سمت حریف باشد، بیزاری جسته اند.


ما از بعضی کارهای مسئولین انتقاد میکنیم، بی بی سی هم انتقاد میکند.

ما انتقاد میکنیم که برسیم به اسلام، بی بی سی انتقاد می کند که برسیم به انگلیس!

فرق انتقاد ما با نق و نقدهای رسانه های بیگانه و ضدانقلاب در این است که ما معتقدیم هر جا اگر نقص و تعللی وجود دارد به خاطر فاصله گرفتن از ارزشها و عمل نکردن به دستورات اسلام است.

فرق انتقادی که دلسوزان نظام مطرح میکنند با آنچه که ذیل عنوان انتقاد؛ اما با رویکرد سیاه نمایی توسط عناصر خودباخته مطرح میشود در این است که ما منکر دستاوردها و پیشرفت ها نیستیم و یک تار موی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را به حکومتهای وابسته و اشرافی و فاسد نمیدهیم.

ما معتقدیم انقلاب اسلامی سرمنشأ پیدایش فرهنگ عدالتخواهی در جامعه است و در این راستا توانسته در یک دوره چهل ساله، قله هایی از رشد و پیشرفت اجتماعی و اقتصادی و رفاهی و خدماتی و . را فتح کند که با هیچیک از دوره های تاریخی این مرز و بوم قابل قیاس نیست و بر این باوریم که استمرار و مجاهدت در این مسیر، طعم برقراری و بسط عدالت در همه نقاط و عرصه ها را بیش از پیش بر کام مردم می نشاند.

آنچه تا کنون به رغم همه دشمنیها و مانع تراشیها در چهارچوب نظام اسلامی رخ داد چند سر و گردن از کارنامه همه سلاطین و حکمرانان این کشور بالاتر است؛ اما هنوز برای آنچه که باید ذیل پرچم مقدس اسلام محقق شود تلاشی همه جانبه نیاز است.

"نیتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بی‌همتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بی‌عدالتی در این چهار دهه، با هیچ دوره‌ی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست"1

1- مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم انقلاب



هر چه ما از اسلام دورتر شده‌ایم و پیام مبعث را کمتر مورد توجّه قرار داده‌ایم، زندگی بر ما مسلمانان - در دوره‌های مختلف - مشکلتر شده است.
 
پیام مبعث را میشود در قرآن، در بخشهای برجسته‌ای جستجو کرد. من دو قسمت از این پیام عظیم را اشاره میکنم که ببینید چقدر برای ما مسلمانان مهم است و چطور در مقابل ما برنامه و راه قرار میدهد:
 
یکی این پیام است که در آیاتی از قرآن، به آن اشاره شده است؛ از جمله این آیه که میفرماید: «بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. کتابٌ انزلناه الیک لتخرج النّاس من الظلمات الی النور(۱)» پیام خروج از ظلمت و ورود به نور.
 
نور و ظلمت، چیزی نیست که برای انسان در بخشهای مختلف، قابل اشتباه باشد. اسلام و پیام بعثت، انسانها را از ظلمات جهل، ظلمات عادات زشت، خُلقیّات بد، فتنه‌های میان افراد بشر، خرافاتی که بر ذهنهای انسانها حاکم میشود، پنجه می‌اندازد و آنها را از راه مستقیم منحرف میکند، ظلمات ظلم و طغیان - اینها همه ظلمات است - خارج میکند و به نوری که مقابل آن است، هدایت و دلالت میکند.
 
در آیات متعدّدی از قرآن، این مضمون تکرار شده است؛ یعنی یک تحوّل در زندگی انسان، از لحاظ اجتماعی، از لحاظ هدفگیری و از لحاظ فردی؛ از همه جهت.
 
یک نقطه‌ی برجسته دیگر، مسأله اخلاقیّات و تزکیه نفوس است که آن هم در آیاتی از قرآن مورد تأکید قرار گرفته است و در حدیث نبوی معروف بین همه فِرَق اسلامی هم هست که «بُعِثتُ لِاُتَممّ مکارم الاخلاق(۲)». ببینید؛ در آن جامعه‌ای که خُلقیّات - اخلاق حسنه و مکارم اخلاقی - رایج باشد، انسانها از اخلاق نیکو - از گذشت، برادری، احسان، عدل، علم و حق‌طلبی - برخوردار باشند، انصاف بین آنها باشد، صفات رذیله در میان آنها حاکم و رایج نباشد، در چه بهشتی زندگی خواهند کرد!
 
امروز بشر، از همین چیزها رنج می‌برد. امروز گرفتاریهای دنیای بشر، گرفتاریهای ناشی از طغیانهای ی در عالم و طواغیت، به ریشه‌های اخلاقی برمیگردد. گرفتاریهای توده‌های مردم هم غالباً به جهالت آنها برمیگردد. اسلام، اینها را برطرف میکند.

۱) ابراهیم: ۲
 
۲) مرآة العقول، ج ۷، ص ۳۴۷

1376/09/07 مقام معظم رهبری


"لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا"1 یکی از ی ترین آیات قرآن مجید است.

خدا هیچ راهی را که منجر به تسلط کفار بر مسلمانان شود به رسمیت نمی شناسد. این آیه تأکیدی است بر ضرورت استقلال جامعه اسلامی در همه وجوه اقتصادی و فرهنگی و نظامی و ی و . و نفی هر نوع وابستگی به کفار که ممکن است در نهایت منجر به باج خواهی و استیلای جهانخواران و مستکبران بر جوامع اسلامی شود.

همان شعار راهبردی انقلاب که با نفی سلطه شرق و غرب، جمهوری اسلامی را مستقل و خودکفا و آزاد توصیف نموده است.

در چهل ساله نخست عمر پربرکت انقلاب، به رغم همه فراز و نشیب ها از قبیل کودتا، ترور، جدایی طلبی، نفوذ، جنگ، تحریم، فتنه و . نظام اسلامی توانست اصل نه شرقی و نه غربی را به عنوان خط مشی اصلی خود حفظ نماید. در گام دوم انقلاب اسلامی نیز باید با بهره گیری از تجربه این چهل سال و الهام از استقامت مردم متدین و انقلابی، همه نقاط و روزنه هایی که ممکن است منجر به استقرار تفکر بیگانه و یا وابستگی به کشورهای دیگر شود از رهگذر خودکفایی و خودباوری مسدود نماییم.

دشمن تا کنون در اثبات دشمنی و خیانت خود از هیچ رفتار ناجوانمردانه ای فروگذار نکرده است. این تجربه تلخ اما آموزنده، ضرورت توجه به اقتصاد مقاومتی و درون زا را برای مواجهه با شرایط غیرقابل پیش بینی و دشوارتر گوشزد مینماید. از سوی دیگر وم الگودهی به جوامع آزادی خواه عالم، ارائه نظامی مستقل، سرافراز، پیشرفته و متمدن را با همت مرد و زن مسلمان و انقلابی ایران ضروری ساخته است.

استقلال نظام اسلامی، یک توصیه قرآنی و توحیدی است.

1- سوره نساء، آیه 141


4t35_photo_2019-02-01_21-45-05.jpg

به رغم وقوع سیل در کشورهای همسایه، همچنان عده ای در فضای مجازی به این شایعه دامن می زنند که بارورسازی ابرها علت وقوع این حجم از باران در کشور بوده است!
جالب آنکه دولت آمریکا نیز در اظهاراتی مداخله جویانه، سوءمدیریت مسئولان جمهوری اسلامی را دلیل خسارات ناشی از سیل ایران دانسته است.
دو روز قبل، در پانزدهم فروردین نود و هشت، سایت رسمی بی بی سی فارسی در گزارشی که درباره نوع دوستی مردم آمریکا منتشر کرده، به باران های اخیر در آمریکا و خسارت های گسترده سیل در مناطق مختلف ایالات متحده نیز اشاره کرده است. در این گزارش که بی هیچ کم و کاست در این صفحه منتشر میشود مواردی از تخریب زیرساخت های ارتباطی، بی نظمی عمومی و کمبود امکانات مورد نیاز مردم بیان گردیده تا حدی که پلیس آمریکا مجبور به اسکورت تریلی حامل یونجه شده است! 
بی بی سی در حالی که تیتر اصلی خود درباره اخبار سیل ایران را به ویرانی ها اختصاص داده تیتر گزارش خود از سیلاب ویرانگر آمریکا را به نوع دوستی مردم این کشور اختصاص داده است!
خوب است فعالان رسانه ای علاوه بر پوشش خبری سیل در ایران به منظور مقابله با آتش روانی دشمن، وضعیت سیل زدگان آمریکا را نیز پوشش بدهند.
با هم بخوانیم:

زن آمریکایی همه کفش‌های یک مغازه را خرید و به سیل‌زدگان داد

  • 4 آوریل 2019 - 15 فروردین 1398

سیل و بارش‌های سهمگین همچنان مناطق وسیعی از مرکز غربی آمریکا را زیر آب فرو برده و ده‌ها هزار نفر را آواره و با مصائب سیل‌زدگی و کاستی‌های پس از آن در ایالت‌هایی چون نبراسکا، داکوتای جنوبی، ویسکانسن و مینه‌سوتا روبرو کرده است.

سیل علاوه بر زیر آب بردن مناطق مسی هزاران هکتار از مزارع کشاورزی را هم نابود کرده و با مسموم کردن آب آشامیدنی و زراعی، هزاران خانواده را با مشکلات اقتصادی بی‌سابقه روبرو کرده به طوری که مقام‌ها در آمریکا میزان بارندگی‌ها و سیلاب‌ها را تاریخی و ویرانگر توصیف کرده‌اند.

همزمان با فروکش کردن سیل در برخی نقاط و آغاز بازگرداندن آوراگان به خانه‌های آنها وسعت خسارات بیشتر نمایان شده و تصاویر منتشر شده از خرابی‌ها رسانه‌های آمریکایی را پر کرده است.

در این میان برخی از انسان‌دوستان هم برای کمک به سیل‌زدگان پیش‌قدم شده‌اند.

یکی از آنها ادی تریت، ۲۵ ساله است که برای کمک به سیل‌زدگان ایالت نبراسکا پیشگام شده است.

هنگامی که ادی متوجه شد یکی از فروشگاه‌های کفش حراجی بزرگ‌ برپا کرده تصمیم گرفته همه کفش‌ها را یکجا بخرد.

او پس از حدود دو ساعت مذاکره با صاحب فروشگاه او را راضی کرد که همه کفش های باقی مانده در حراج را به او یکجا بفروشد آن هم فقط در ازای ۱۰۰ دلار.

خانم تریت سپس ۲۰۴ جفت کفش به ارزش حدود ۶۰۰۰ دلار را به خانواده‌های سیل زده تقدیم کرد.

او به شبکه سی‌بی‌اس آمریکا گفته: "هر کفشی بهتر از یک کفش خیس و نم کشیده است."

آن طور که گزارش شده از میان این ۲۰۴ جفت کفش، تنها دو جفت کفش مردانه، ۱۶۲ جفت کفش‌ها بچه‌گانه و مابقی نه بوده است.

قرار است یک گروه داوطلب این کفش‌ها را به کشاورزان آسیب دیده نبراسکا برساند.

پت ریکتس، فرماندار نبراسکا گفته جامعه کشاورزان بیشترین آسیب را از سیل‌های چند هفته گذشته دیده و "وسعت خسارات فراتر از هر مصیبت دیگری است که ایالت نبراسکا در تاریخ خود شاهد بوده است."

تاکسی هوایی!

در مناطق سیل‌زده بسیاری از جاده‌ها غیرقابل عبور شده و یا سیل بخش اصلی آنها را با خود برده است.

داوطلبان در این مناطق هم برای کمک به آسیب‌دیدگان راه‌های دیگری را پیش گرفته‌اند.

آدام مارشال، سه سالی است که یک خلبان خصوصی شده است و وقتی تلفن‌های متعددی مبنی بر درخواست کمک دریافت کرد موتور هواپیمای کوچک و تک ملخی خود را روشن کرد و به کمک مردمی شتافت که در شهر فرمند در نزدیکی محل زندگی او به دام سیل افتاده بودند.

او به شبکه سی‌ان‌ان گفته تا کنون بیش از ۳۰ پرواز برای نجات سیل‌زدگان انجام داده است.

"تلفنم پشت هم زنگ می‌خورد به طوری که به همسرم گفتم احتمالا دو سه روزی من رو نخواهی دید."

"من همه اعضای گروه رقص دانگشاه میدلند را به اوماها منتقل کردم چرا که پرواز آنها به علت سیل لغو شده بود. یک زن تنها را هم که به علت سیل از ۵ فرزندش جدا افتاده بود را به آنها رساندم."

گری فورکر که در میانه سیلاب در حال پیش‌روی گیرافتاده بود باید هر چه زودتر به بیمارستان منتقل می‌شد چرا که دکترها شک کرده بودند که ریه‌های او پر از ه‌های خون شده است.

اما مشکل این بود که هلی‌کوپتر امداد تنها برای یک نفر جا داشت و همسر گری نمی‌توانست او را همراهی کند.

خانم فورکر به سی‌ان‌ان گفته: "جاده ها همه مسدود شده بودند. من هیچ وقت به عمرم این قدر نترسیده بودم."

آدام مارشال برای کمک به این زن به نزدیکی خانه آنها پرواز کرد و توانست با فاصله یک ساعت او را به همسرش در بیمارستان برساند.

"من واقعا کاری که او (آدام مارشال) و سایر خلبانان در این چند رو انجام داده‌اند را ستایش می‌کنم. این که چه طور پیش قدم کمک به مردم شدند."

آقای مارشال می‌گوید: "بسیاری از مردم وقتی سوار هواپیما می‌شوند احساس نجات و رهایی می‌کنند. در چند روز گذشته یک عالمه بغل کردن و در آغوش گرفتن نصیبم شده."'هر جور که بلدید کمک کنید!'

دریک جیلک اهل داکوتای شمالی است. او وقتی تصاویر مربوط که سیلاب و ویرانی‌ها مربوط به آن را در ایالت‌ها مجاور دید تصمیم گرفت هر طور که از دستش بر می‌‎آید کمک کند.

در فیسبوک صفحه‌ای دایر کرد و از کشاورزان و مزرعه‌داران منطقه خواست برای کمک به مزارع و کشاورزان آسیب‌دیده مقداری از کاه و یونجه انبارهای خود را اهدا کنند.

بسیاری از مزارع و دام‌داری‌ها زیر آب فرورفته و حتی با وجود فروکش کردن سیلاب، کشاورزان چیزی برای تعذیه دام‌هایشان ندارند.

کمپینی که دریک جلیک به راه انداخته بود خیلی زود با استقبال روبرو شه به طوری که او ناچار شد ۹ تریلی آذوقه دام و طیور بار بزند که روی هم هزاران دلار ارزش داشتند.

"گمان می‌کنم بهترین راه این است که وقتی می‌خواهید کمک کنید کاری یا روشی را انتخاب کنید که خودتان به آن آشنایی دارید. من از گاو و گوسفند و دام‌داری سر در می‌آوردم برای همین هم در این زمینه داوطلب شدم."

این کاروان یونجه و علف که باید حدود ۱۰۰۰ کیلومتر را برای رسیدن به مقصد طی می‌کرد در پاره‌ای از مسیر با اسکورت خودروهای پلیس هم همراه شد.

گروهبان دان کینسینگر از کلانتری استارک که یکی از اسکورت کنندگان این کاروان کمک بود گفته: "برایم تازگی داشت. ما کاروان خودروهای سوگوار و تابوت و خیلی چیزهای دیگر را اسکورت کرده بودیم اما تا به حال یونجه اسکورت نکرده بودیم."



یک مزرعه چه خاصیتی برای کشاورز دارد؟

هم نیازهای خودش را با بهره گیری از محصول زمین، تأمین میکند و هم بخشی از محصولش را میفروشد تا سرمایه ای شود برای آینده ای که پیش رو دارد.

عده ای گفتند: دین افیون ملتهاست! اگر دیندار باشید نمیتوانید پیشرفت کنید!

عده ای هم گفتند: لازمه آخرت گرایی، ترک دنیا و بی اعتنایی به امور مادی است!

اسلام گفت: دنیا مزرعه آخرت است. از نعمتهای دنیا بهره میگیریم و از لذتهای حلال آن استفاده میکنیم و دل در گرو طاعت خدا داشته و نعمات و فضایل مادی را اسبابی برای آبادانی آخرت خویش میدانیم. دنیا را دوست داریم؛ اما به خاطر دنیا، آخرت خود را نمیفروشیم و میدانیم که پیشرفت و سعادت مادی و دنیوی در راستای شکرگزاری نعمات خالق یکتا بوده و وسیله ای برای خدمت به خلق و جلب رضایت معبود و ذخیره روز حساب است.

جمهوری اسلامی ایران، نه دنیا را نفی نموده و نه آخرت را؛ بلکه آبادانی هر دو را در سایه لطف و رضایت خداوند، طلب میکند. از اینرو، پیروزی انقلاب اسلامی را باید سرآغاز دوره ای دانست که سعادت بشر را ورای مکاتب مادی و طبقه محور و خودکامه، در پرتو فلسفه عالم خلقت تعریف نموده و مدیریت جوامع انسانی را به محوریت دو اصل توحید و معاد فرا میخواند. بر این اساس است که تمدن نوین اسلامی دین و دنیای مردم را مورد اهتمام قرار خواهد داد.

"آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوب‌ها را شکست؛ کهنگی کلیشه‌ها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود."1

1-مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی


محسن حقیقی طلبه ناهی از منکر در گفتگو با فارس:هیچ نسبت خانوادگی با مامور ناجا ندارم

محسن حقیقی، طلبه ناهی از منکر هرگونه نسبت خانوادگی با فرد ضارب (مامور نیروی انتظامی) را تکذیب کرد.

هیچ نسبت خانوادگی با مامور ناجا ندارم

به گزارش خبرنگار انتظامی خبرگزاری فارس، عصر امروز پایگاه اطلاع رسانی نیروی انتظامی با انتشار خبری، ضرب و شتم یک طلبه توسط مامور ناجا را یک درگیری خانوادگی قلمداد کرد.

نیروی انتظامی در خبر خود آورده است: با بررسی های انجام شده مشخص شد که این درگیری کاملا خانوادگی بوده و فرد ضارب و طلبه ای که مورد ضرب و شتم قرار گرفته پسرعمو و باجناق هستند.

پس از انتشار این خبر، محسن حقیقی، طلبه ناهی از منکر که در این حادثه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود در گفتگو با خبرگار فارس، هرگونه نسبت خانوادگی با فرد ضارب را تکذیب کرد.

وی افزود: با احترام به عزیزان نیروی انتظامی و قدردانی از زحمات آنها از انتشار این خبر تعجب کردم. تمام تلاش بنده این بوده که اجازه سواستفاده را از فرصت طلبان سلب کنم و در تمام این مدت با مسئولان انتظامی منطقه تعامل خوبی داشته ایم تا ماجرا به شکل خوبی پیگیری شود.


m608_photo_2019-01-27_06-27-02.jpg


دشمن همیشه دنبال ایجاد تقابل و اختلاف بین ارتش و سپاه است و فرماندهان و دلسوزان کشور همواره به دنبال تقویت وحدت بین این دو بازوی توانمند انقلاب اسلامی.

صیاد شیرازی یکی از همین فرماندهان و دلسوزان بود که از هیچ کوششی برای تقویت وحدت بین ارتش و سپاه فروگذار نمی کرد.

معروف است یک بار موقع سخنرانی وقتی این شعار توسط حضار سر داده شد که: ارتشی و سپاهی، دو لشکر الهی، گفت بهتر است این شعار را اصلاح کنیم و بگوییم: ارتشی و سپاهی، یک لشکر الهی.

صیاد شیرازی فرمانده غیور نیروی زمینی ارتش در سال 78 به دست منافقین به شهادت رسید و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. جالب است شانزده سال بعد، سردار حسین همدانی از فرماندهان ارشد سپاه که در سوریه به شهادت رسید درست در کنار صیاد به خاک سپرده شد و مجاورت مزار این دو شهید سرافراز هم نمادی از وحدت بین سپاه و ارتش گردید.


نهضت عاشورا یک پیام بزرگ برای تاریخ بشریت داشت. شعار "هیهات منّا الذله" یک رجز حماسی صرف نبود، تصویری از استراتژی آزادگان جهان بود که نشان داد عزت و پایمردی در راه حق به رغم همه فشارها و سختی ها راه ماندگار همه آنانی است که دل در گرو انسانیت و شرافت دارند.

هیهات منّا الذله را باید شاخص و معیاری برای سنجش میزان صحت ادعای مبارزان همه نهضت های عالم دانست. هر جا که با کفر و بی عدالتی سازشی صورت گرفت و عزت و رشادت و شرف، دستخوش معامله با اصحاب سلطه و ستم گردید، بدانید آزادی خواهی و استکبارستیزی و عدالت طلبی، شعار و بازیچه ای بیش نبوده است.

حسین بن علی علیه السلام را از این باب سرور آزادگان جهان لقب داده اند که همه داشته های مادی خود را در راه هدف و آرمان حق طلبی به قربانگاه عشق برد و در برابر زیاده خواهی دربار ظلم تا پای جان ایستاد و کمترین لغزشی از خود نشان نداد.

انقلاب اسلامی مردم ایران برخاسته از مکتب عاشوراست و هیهات منّا الذله، راهبرد خدشه ناپذیر آن در همه عرصه ها تلقی می شود.

"در تمام این چهل سال، تسلیم‌ناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشته‌ی آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناخته‌شده‌ی ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم به شمار میرفته است."1

این انقلاب در گامهای بعدی خود نیز متأثر از آموزه های نورانی نهضت عاشورا، بر مدار عزت طلبی و نفی سلطه اجانب و سازش ناپذیری با جبهه باطل حرکت نموده و استراتژی الهام بخش قیام اباعبدالله را شاخص همه جهت گیری های خود قرار داده و عدول از آن را انحراف از مبانی انقلاب اسلامی می داند.

1- مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم انقلاب


نوزدهم فروردین هم سالگرد شهادت شهید سیدمحمدباقر صدر است و هم سالمرگ صادق هدایت.

شهید صدر را یکی از کم نظیرترین اندیشمندان جهان اسلام و یک نابغه علمی لقب داده اند. این شهید در آثار خود به تبیین و ارائه و تدوین نظام ی و اقتصادی و اجتماعی اسلام پرداخته و از این رهگذر، حکومتی مبتنی بر فطرت و توحید که توانایی تأمین سعادت مادی و معنوی بشریت را داشته باشد ترسیم نموده است. این متفکر بزرگ، آبادانی دنیا و آخرت را لازمه کمال طلبی انسان موحّد دانسته و چارچوب های نظری اسلام در بستر سازی مناسب برای دستیابی به حیات پاک، انسانی و متمدنانه را تشریح نموده است. او در مسیر تحقق جامعه سالم و ایمانی توسط بدترین جنایتکاران تاریخ معاصر به شهادت رسید.

صادق هدایت نویسنده بود. او بر اثر خودکشی از دنیا رفت. پیش تر نیز یک بار در شهر پاریس خودکشی ناموفقی داشت که بعد خودش این اقدام خود را غیرعاقلانه و دور از خرد توصیف نمود.

اولین اثر قلمی او تهیه رومه دیواری در زمان دبستان بود که نامش را گذاشت "ندای اموات"!

او معتقد بود دین ضد تمدن است و باعث عقب افتادگی و سرخوردگی و ناامیدی! جامعه شده و حرفی برای سعادت دنیوی بشر به همراه ندارد!! حامیان فکری او هنوز هم دین را مخدّر و افیون ملت دانسته و معتقدند انسان متدین یک انسان شکست خورده است!!!



صدور مجوز ساخت در بستر رودخانه ها بازی با جان مردم است و شهرداری ها مقصرند، قبول؛ اما نهادهای نظارتی دقیقاً کجا تشریف داشتند؟!

مگر فرمانداریها و استانداری ها و وزارت کشور موظف به نظارت بر مصوبات شوراهای شهر و روستا و نیز نحوه عملکرد شهرداری ها نیستند؟

همه در مقابل پول های کثیف چشمانشان را بستند و دم بر نیاوردند حالا شده اند دایه دلسوزتر از مادر.


رونق اقتصادی، راهکار نجات کشور از وابستگی و مسیر پیشرفت و توسعه این مرز و بوم است.

یک کشور با اقتصاد قوی و مستقل می تواند در قبال همه فشارها و تحریم های دشمنان مقاومت نشان داده و اهداف و آرمان هایش را پیش ببرد.

در این بین باید دقت داشت که رونق تولید ملی به عنوان شرط اصلی رشد اقتصادی ممکن است با موانعی مواجه باشد که برای رفع آن باید چاره ای اندیشید و به بعضی ضرورت ها توجه نشان داد:

·         واردات بی رویه کالای خارجی که مشابه داخلی دارد، سمّی مهلک برای حیات اقتصادی کشور است.

·         با قاچاق کالا باید مقابله ای جدی صورت بپذیرد.

·         بی کیفیتی در بعضی تولیدات داخلی، منجر به بی اعتمادی نسبت به محصولات ساخت کشور می شود.

·         ت های بانکی و اقتصادی کشور باید دارای ثبات بوده و از تولیدکنندگان و صادرکنندگان حمایت نماید.

·         فرهنگ حمایت از تولید داخل باید در سطح جامعه گسترش پیدا کرده و مردم باور کنند که اگر از بیکاری جوانان گله دارند باید به مصرف محصولات داخلی اهتمام بیشتری نشان بدهند. مردم باور کنند که پیشرفت و رفاه کشور در گرو نشاط و استقلال اقتصادی است.

·         تفاخر به خرید کالای خارجی و برندهای معروف، فرهنگی ویرانگر در راستای نابودی اقتصاد کشور است.

·         تن دادن به کارهای سخت و روحیه خودباوری به منظور ورود به عرصه های دشوار تولید اعم از صنعتی و کشاورزی باید به عنوان یک افتخار و باور در جامعه ترویج شود.

·         مفاسد اقتصادی، ناامیدی را در فعالان عرصه تولید دامن خواهد زد.

·         سرمایه های خرد و کلان نباید در مسیرهای بیهوده و گاه مضرّ مثل دلالی و یا سرمایه گذاری های غیر مولّد مانند خرید املاک و ارز و . به کار گرفته شود. در این خصوص به مشوّق هایی برای ترغیب مردم به سرمایه گذاری های سالم نیازمندیم.

با این وصف به نظر می رسد رونق تولیدات داخلی، نیازمند تقویت مولفه هایی چون اندیشه و فرهنگ در مسئولان و مردم است.



d0ba_photo_2019-02-07_19-21-54.jpg

13_photo_2019-02-07_19-22-06.jpg


شورای اسلامی(؟!!) شهر بابل وقتی با تغییر نام میدان انتفاضه، سکوت مدعیان اهل معامله ای را دید که بالاترین فریادشان برای انقلاب، گفتن الله اکبر در رستوران صفویه بود، در گام بعدی تصمیم به حذف نام شهدای محله مذهبی حکیم آباد از سطح کوچه ها و معابر گرفت.

به استناد نامه شورای اسلامی محله مذکور و نامه تأیید بنیاد امور ایثارگران، اسامی شهیدان الله وردی، ارج، وزین، شعبانزاده، بزرگ تبار، مختاررضایی، امامی، ممدوحی و مفتح از معابر حذف و به نام های خنثایی چون ارکیده، پروین، پروانه، ترنج و . تغییر پیدا کرد.

رویکردهای مشکوک فرهنگی شورا در این سالها دیگر بر کسی پوشیده نیست. مردم هم حق دارند چهارراهی که ساختمان شورا در آن قرار دارد را چهارراه آتلیه بنامند تا یادشان نرود کسانی که قادر به مراقبت از بند تنبان خودشان نیستند، نمی توانند از فرهنگ و اعتبار شهری در طراز دارالمومنین نیز صیانت کنند.

امیدوارم مجموعه مسئولان مرتبط به خصوص امام جمعه محترم، حاج غفار آری و مجتبی حکیم به عنوان متولیان اصلی امور شهر در این خصوص تدبیری بیندیشند.


غم و شادی تنها بهانه اند، اشک داشته باشی یا لبخند، سیاه بپوشی یا سفید .

محرم که می شود نمی توانی یاد حسین باشی و از عباس و علی اکبر و سجاد نگویی که شهادتشان همان حوالی است.

شعبان که می شود نمی توانی از حسین بگویی و یاد عباس نباشی و سجاد و علی اکبر؛ که میلادشان همان حوالی است.

چینش مشترک این نام ها و این ایام در کنار هم انگار حرفی برای گفتن دارد و پیغامی برای شنیدن.

حسین قرار است کشتی نجات باشد و حسین فقط یک نام و یک واژه نیست، یک راه است که وقتی از آن سخن می گویی باید رهروانی چون عباس و علی اکبر و سجاد را نیز بشناسی.

همان پیامبری که فرمود "شعبان ماه من است" فرموده که "حسین منی و انا من حسین". شعبان ماه حسین است و حسین، وجود رسول الله است و نبوت رسول الله همان پیام عاشوراست.

 حسین هدف نیست، یک طریقت است. باب ورود به شهرالله، گذر از مسیر حسین است. شعبان به ماه میهمانی خدا ختم می شود و محرم نیز به عاشورا که تبلور ضیافت الهی است. برای همین است که عاشورا، شبیه رمضان شده، گرسنه و تشنه به سوی خدا رفتن.

دم افطار عجب می چسبد، رطب تازه بین الحرمین

جرعه ای آب به لب می گویم، به فدای لب عطشان حسین

خدا ما را عاشورایی می طلبد. "و علی الارواح التی حلّت بفنائک"، رمز و راز شمول آیه "فادخلی فی عبادی" است. شعبان یا محرم، جشن یا اندوه، حزن یا فرح، بهانه اند تا با سفینة النجاة حسین علیه السلام به خدا برسیم.


m608_photo_2019-01-27_06-27-02.jpg


دشمن همیشه دنبال ایجاد تقابل و اختلاف بین ارتش و سپاه است و فرماندهان و دلسوزان کشور همواره به دنبال تقویت وحدت بین این دو بازوی توانمند انقلاب اسلامی.

صیاد شیرازی یکی از همین فرماندهان و دلسوزان بود که از هیچ کوششی برای تقویت وحدت بین ارتش و سپاه فروگذار نمی کرد.

معروف است یک بار موقع سخنرانی وقتی این شعار توسط حضار سر داده شد که: ارتشی و سپاهی، دو لشکر الهی، گفت بهتر است این شعار را اصلاح کنیم و بگوییم: ارتشی و سپاهی، یک لشکر الهی.

صیاد شیرازی فرمانده غیور نیروی زمینی ارتش در سال 78 به دست منافقین به شهادت رسید و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. جالب است شانزده سال بعد، مزار نمادین سردار حسین همدانی از فرماندهان ارشد سپاه که در سوریه به شهادت رسید درست در کنار صیاد قرار گرفت و مجاورت مزار این دو شهید سرافراز هم نمادی از وحدت بین سپاه و ارتش گردید.


tmwo_photo_2019-02-10_18-18-41.jpg


این تصویر ربطی به جنگ ندارد. اینجا شهرستان پلدختر است؛ اما حقیقت آن است که ضمیر نهفته در این تصویر را باید به سال های حماسه و ایثار برگرداند.

حجت الاسلام دکتر سید ابوالفضل نورانی، استاد دانشگاه است و ایثارگر و جانبازی که خاطراتش از سال های نبرد با دشمن در کتاب قطور "کام دادا" منتشر شده است.

تصویری که می بینید مربوط است به حضور دو فرزند رعنای او که به کمک سیل زدگان پلدختر شتافته اند.

فرزندان، پا جای پای پدر گذاشته اند تا همگان بدانند فرهنگ دفاع مقدس، میراث ماندگار این آب و خاک است که همه نسل ها را به جهاد و از خودگذشتگی فرا می خواند. اگر کسی این جمله امام را درک نکرد که فرمود: جنگ ما فتح ارزش های اسلامی را به دنبال داشته است، این روزها به مناطق سیل زده کشور نگاهی بیندازد و شور و شوق جوان های نسل چهارمی بسیج را ببیند که میراث دار فرهنگ انسانی و الهی به جا مانده از دوران عشق و حماسه و ایمان گردیده و نشان داده اند که مجاهدت فی سبیل الله، تا ابد صراط المستقیم پرورش یافتگان مکتب خمینی است.

اگر می بینید دشمن اینقدر از حضور نیروهای طلبه و بسیجی و هیاتی در مناطق سیل زده عصبانی است و زبان به هجو و تمسخر گشوده، به خاطر آن است که می داند روح حماسه و ایثار این جوان ها، فراتر از هر مانور نظامی، گویای بیداری و استقامت یک ملت شکست ناپذیر است.


درباره کسانی که کمر به هدم ارزش ها و نفی نام و راه شهدا بسته اند حرف تازه ای برای گفتن وجود ندارد.

این طیف در وهله نخست به دنبال تهی سازی شهر از هویت اصیل و دینی اش بود که توانست نام دارالمومنین را به عنوانی پوچ و بی خاصیت یعنی بهارنارنج تبدیل کند.

حذف تاریخچه شهدای نبرد با بهاییت از چهارراه شهدا، تغییر نام میدان انتفاضه، تضعیف مقوله حجاب، اسطوره سازی از چهره های خودباخته فرهنگی، تقویت جریان فتنه و نفاق و . رویکرد مستمری است که این طیف بنا بر رسالت خود در حال انجام آن است. تا این جا، مسآله ای غیر طبیعی به نظر نمی رسد.

نکته این جاست که مسئولان و متولیان و دلسوزان شهر دقیقاً در کجای ماجرا ایستاده اند؟

آن بزرگواری که به خاطر بریده شدن شاخه های یک درخت توسط یکی از مغازه داران چهارراه فرهنگ، از پشت تریبون واکنش نشان داد چه عکس العملی درباره حذف نام شهدا خواهد داشت؟

فرماندار بابل که از اختیار قانونی خودش برای لغو بعضی مصوبات شورا بهره می گیرد در دفاع از نام و یاد شهدا چه زحمتی به خودش خواهد داد؟

بنیاد شهید و امور ایثارگران چگونه از نام شهدا دفاع خواهد کرد؟

نمایندگان مجلس فقط به عکسهای یادگاری شان با جانبازان و خانواده های شهدا اکتفا می کنند؟

هیات رزمندگان، گروه های مختلف ارزشی، جمنایی ها و . چطور؟

آن دو عضو اصولگرای شورا حواسشان هست که بازیچه دست آدمی شیاد و نیرنگ باز قرار نگیرند و به ماشین امضای او تبدیل نشوند؟

 محله حکیم آباد که یکی از انقلابی ترین محله های شهرستان بابل است و اهالی آن در جریان فتنه کور 88 بیشترین حضور میدانی و تن به تن را در تقابل با اشرار از خود نشان داده اند آخرین محله ای نیست که با حذف نام عزیزانشان مواجه می شود. همانطور که حذف نام میدان انتفاضه، حذف نام دارالمومنین و . آخرین اقدام دشمنان هویت شهر نبود.

بچه های حزب اللهی تکلیف خودشان را بلدند و به آن عمل می کنند، حضرات نان خور انقلاب هم خودی نشان بدهند.


h1zm_photo_2019-02-10_03-45-00.jpg


خیلی از نقاط کشور مثل همین اتوبان تهران- قم، بیابانی و برهوت است. سال هاست که وقتی از این مسیر می گذرم احساس می کنم در حال تماشای کوهان شتر هستم! برخلاف جاده های سرسبز و تماشایی شمال، در اغلب جاده های کشور، آدم علاقه ای به تماشای مسیر پیدا نمی کند. دوست دارد به زور هم که شده خوابش ببرد و زودتر به مقصدش برسد.

این تصویر را که می بینید، مربوط به جاده های چهارمحال و بختیاری یا شمال و . نیست. همین دشت برهوت بین تهران و قم است. این روزها اگر اطراف شهرهای بیابانی و کویری چرخی بزنید با چنین مناظر عجیبی مواجه می شوید. این دشت های تشنه پس از سال ها سیراب شده و دانه گیاهان وحشی جوانه زده اند.

خدای کوزه گری که آفتاب را برای خشک شدن گل سفال هایش طلب می کند، خدای کشاورزی هم هست که دست به دعا برده و باران می خواهد.

در کنار خرابی های سیل اخیر که البته بخش مهم آن مربوط به خطای انسانی و مدیریتی است، جلوه های زیبای طبیعت باران خورده را نیز از نظر دور نگاه نداریم. به خدا اعتماد کنیم که کارش بی تدبیر نیست. شکر مخصوص خداست.


"لایکلف الله نفساً الا وسعها" فقط به این معنی نیست که خداوند انجام تکلیفی که در طاقت ما نباشد را انتظار ندارد. البته یک معنایش قطعاً همین است که مثلاً کسی که توان ایستادن ندارد، واجب نیست نمازش را ایستاده بخواند، باید بنشیند و .

اما کسی که توان ایستادن دارد هم نباید نماز را نشسته بخواند. این معنای دیگر عبارت "لایکلّف الله نفساً الا وسعها" است.

ما بابت امکاناتی که در اختیار داریم باید پاسخ گو باشیم. شکر نعمت های الهی، بهره گیری به جا و صحیح آن است. کسی که می تواند ده کار خوب انجام بدهد، نباید به انجام یکی دو کار خوب قانع باشد.

یکی از تکان دهنده ترین جملات مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در همین باره است:

"گفته شده‌ است که ایران از نظر ظرفیّت های استفاده‌نشده‌ طبیعی و انسانی در رتبه‌ اوّل جهان است. بی شک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید."

ایران مستعد پیشرفت است. باید از وسعت امکانات مادی و معنوی خود نهایت بهره را برای رشد کشور گرفته و ظرفیت های موجود را قدر بدانیم.

خدمات و پیشرفت هایی که در جمهوری اسلامی به رغم همه موانع و مشکلات صورت گرفته با هیچ یک از دوره های تاریخ این کشور قابل قیاس نیست؛ اما باید فهرستی از کارهای بر زمین مانده و ظرفیت های دست نخورده را نیز تهیه کرد و در راه بهره گیری مناسب از آن همت نماییم.


یک خبر

 

هنوزهم می توان از دیوار بالا رفت

آن گونه که از دیوارهای کوتاه من وتو

منبر چند آقا، زاده شد!

هنوز هم می توان از دیوار بالا رفت

اگر کسی خوب (( قلاب)) بیندازد

قلابی که(( قلابی ))نباشد

قلابی که از آن بالا

           رای من وتورا صید نکند

در دهکده جهانی اسلام

این دیوارها خیلی مزاحمند

 

                 ***

امروز جلوی ایستگاه انگلیس باید

صف ببندیم و خبردار بایستیم

همه برای ((بلر)) تبلیغ می کنند

تقصیر جاده ابریشم است شاید

 

که در((خرازی)) ت خارجه ،

دستمال ها ، ابریشمی است

پل ((آهنی )) ت و دیانت ((ظریف))شده!

اما یک خبر

سفیر بریتانیا سفر خواهد کرد

حتی اگر سطح دیپلماسی ما به "سیکلماسی" تنزل یابد

حتی اگر"کار"، به وزارت امنیه سپرده شود

حتی اگر ارتش و سپاه ،"بسیج"نشوند

حتی اگر کیهان نیز در"رسالت نبوی"خویش تجدید نظر نکند

و یا شاه کرمان

قصر"شیرین " را

     در مرز خسرو بجوید؛

     ما اما

     فرهاد ترین فریاد را

        تیشه دیوارهای ننگ خواهیم ساخت

        درون لانه مار ، خبرهایی است

        از سیمای بلر

        ((کیف انگلیسی )) پخش می شود.

     

                                             20/3/82

 

 

"سرِسبز" کتابی است حاوی نوشته های ادبی با رویکرد مذهبی، ی و انقلابی گاه با درون مایه طنز که سعی در یادآوری آرمان های شهدا دارد. آن چه خواندید یکی از قطعات این کتاب است. فایل پی دی اف کتاب را می توانید از این اینک دریافت نمایید:

http://uupload.ir/view/3vhm_%D8%B3%D9%8E%D8%B1%D9%90%D8%B3%D8%A8%D8%B2.pdf/

 



3zu6_photo_2019-02-11_06-00-40.jpg


خیلی های مان وقتی برای نخستین بار به کاری دست می زنیم و خوب از پس آن بر نمی آییم، سرخورده شده و کنار می کشیم، به خصوص اگر مورد تمسخر دیگران هم قرار بگیریم.

امین باوی این گونه نبود. رفت اذان بگوید. کلی هم تمرین کرده بود. یکهو دست و بالش لرزید. هول شد. عرق کرد. صدایش ضعیف شد. کلمات را گم کرد و .

خیلی ها لبشان به خنده باز شد. بعضی ها هم قهقهه زدند و نمازشان خراب شد. نوجوان بود و رنجید؛ اما گفت روزی اذانی خواهم گفت که خنده های امروزتان را پس بگیرید.

زحمت کشید و تلاش کرد. شد یکی از بهترین قاریان و موذنان و مداحان منطقه. تک خوانی او در گروه تواشیح چنان سر و صدایی بلند کرد که گروهشان به رغم آن که از منطقه ای محروم وارد مسابقات رسمی شده بود، رتبه نخست کشور را به خود اختصاص داد و به دیدار رهبری دعوت شد و مورد تقدیر ایشان قرار گرفت.

همه آنهایی که آن روز به اذان گفتن اشتباه او خندیدند در برابر شاهکار این جوان خوش اخلاق و دوست داشتنی و نجیب سر تعظیم فرود آوردند، نه فقط آن روزی که تصویرش را در بیت رهبری به عنوان یک قاری موفق دیدند؛ آن روز که پیکر مطهرش را با صورتی کبود و لب های ترک خورده از عطش و با تابوتی مزین شده به پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی، از منا به کوچه پس کوچه های شهر آبادان آورده و بر دوش گرفتند، به درجه و مقامش غبطه خوردند. سال ها برای صورت کبود مادرش زهرا و تشنگی بچه های حسین، روضه خوانده بود.

کتاب "ملا امین" مختصر و زیبا و دلنشین به خاطراتی خواندنی از زندگی شهید امین باوی از شهدای فاجعه منا می پردازد. این کتاب در 72 صفحه به قلم علی غبیشاوی توسط انتشارات کتابستان و با حمایت سازمان اوقاف و امور خیریه منتشر گردیده است.


jfim_photo_2019-02-12_22-08-30.jpg


بعضی از مسئولان شهر بابل در ابتدا خبر حذف نام شهدا از کوچه های محله مذهبی حکیم آباد را تکذیب کردند. بعد که اسناد و تصاویر رو شد، گفتند که نمی دانستیم و در جریان نبودیم و بعدش هم گفتند اسامی شهدا را سرجایش بر می گردانیم و کی بود کی بود من نبودم و .

فارغ از همه این بازی ها، تا زمانی که این وعده های شفاهی جامه عمل نپوشیده و اسامی حذف شده شهدا به جای اصلی خود بازنگشتند، اعتراض بچه های انقلاب ادامه خواهد داشت.

امید است این آخرین باری باشد که بعضی افراد شرور و نفوذی درصدد سرشاخ شدن با نمادها و نشانه های ارزشی شهر بر می آیند.


استاندار مازندران حدود بیست روز بعد از حادثه سیل، مدیران کل ادارات را به مناطق سیل زده برد تا از نزدیک با مشکلات مردم آشنا شوند.

مجمع نمایندگان طلاب بابل از قم پیام صادر کرده و این رفتار استاندار را مورد ستایش قرار داده و از آن تقدیر به عمل آورده است.

با گذشت چهل سال از عمر انقلاب و تجربه مدیرانی چون مهندس مهدی باکری که با پای به کمک مردم سیل زده شهرش می شتافت؛ حالا از انجام وظیفه ذاتی مدیران هم به وجد می آییم!

کاش مجمع نمایندگان طلاب، پیامی هم در تقدیر از بسیجیان و جهادگران مخلصی منتشر می کرد که بی هیچ توقع و چشمداشت و دستمزدی، آسایش و راحتی ایام عید را رها کرده و به معرکه سیل و طوفان و گل و لای شتافتند.


1jht_photo_2019-02-11_06-00-29.jpg


این عکس در فضای مجازی دست به دست می شود که مضمونش درباره قیاس بین دو نماینده مجلس در اول انقلاب و زمان حال است. زیرش هم نوشته اند که هر دو اند و . از کجا به کجا رسیده ایم.

قبول.

یکی پیشرو و انقلابی و ساده زیست و دیگری نچسب و از خودراضی و .

اما

همین خود ما در رفتارهای اجتماعی مان به کدام یک بیشتر توجه نشان می دهیم؟ ون دارای زی طلبگی و مرام انقلابی و شهدایی چقدر مورد احترام و توجه و محوریت ما در جامعه هستند تا آن معدود ون قالتاق میز پرست؟


F-11


الان که امکانات سفر اصلاً با دهه شصت قابل قیاس نیست باز هم اگر کسی بخواهد هر هفته سوار یک اتوبوس شده و مسیری طولانی را طی کند و اندکی بعد همان راه را برگردد، ملال آور و خسته کننده است؛ چه برسد به دهه شصت آنهم از منطقه جنگی جنوب کسی بخواهد با هزار زحمت خودش را به لب جاده رسانده و با چند بار سوار و پیاده شدن، بالاخره اتوبوس مسیر قم را پیدا کند و خودش را هر هفته به مسجد جمکران برساند، نمازی بخواند و دوباره به خط برگردد. طی این طریق، دلی شوریده می خواهد.

محمد تورجی زاده اینگونه بود. هر هفته این مسیر را در زمستان و سرمای استخوان سوزش و یا تابستان و گرمای طاقت فرسایش با زحمت فراوان طی می کرد که حالی با مولایش داشته باشد.

روضه هایش از جان برمی خاست که به جان می نشست. شهید محمدحسین نواب، طلبه ای است که در بوسنی آسمانی شد. می گفت در حجره نشسته بودم و دعای توسل تورجی زاده را گوش می دادم. انگار صدای ضبط کمی بالا بود. آیت الله جوادی آملی در زد و وارد شد. نشست و خواست نوار را دوباره پخش کنم. گفتم صدای شهید محمد تورجی زاده است. کمی گوش داد و گفت: او قبل از شهادت، سوخته بود.

شهید محمود اسدی می گفت برایم سوال بود آیا محمد که اینهمه آرزوی دیدار امام عصر را داشت و برایش روضه های عاشقانه می خواند، آخرش توانست روی مبارک آقا را ببیند یا نه. خوابش را شبی دیدم که گفت: دیدن که جای خود، آقا را در آغوش کشیدم و بوسیدم و رفتم.

در وصیتنامه اش هم نوشته بود: خدایا کلام آخر ما را یا مهدی و یا زهرا قرار بده. در آخرین لحظات چشمان ما را به جمال یوسف زهرا (علیهاالسلام) منور فرما.

براساس خاطرات شهید در کتاب "یازهرا"

دانلود فایل صوتی مناجات شهید محمد تورجی زاده:

http://salehat.ir/images/stories/sound/Toraji-monajat.mp3



شهرداری بابل یک روز مانده به پانزده شعبان، صد و چهل نفر از کارکنان این مجموعه را به عنوان نیروی مازاد، اخراج کرد.

این که آیا می شد حقوق این افراد را از منابع دیگری تأمین کرد و زندگی شان را به هم نریخت، بحث خودش را دارد.

این که آیا در شناسایی واخراج نیروهای مازاد، اولویت ها بر اساس عدالت انجام گرفته و یا سعی شده به نیروهای جذب شده و سفارشی شورای شهر تعرضی نشود، بحث خودش را دارد.

اما تا چند سال بعد وقتی این صد و چهل نفر و خانواده هایشان اسمی از نیمه شعبان و میلاد امام زمان (عج) می شنوند داغشان تازه شده و یاد اخراج از کار آنهم در شرایط نامطلوب اقتصادی کشور می افتند.

کاش دوستان شهرداری لااقل کمی سلیقه داشتند.


فرمانده نیروی انتظامی قم گفته به رانندگانی که داخل خودرو کشف حجاب کنند از طریق پیامک تذکر می دهیم!



خب وقتی به آمریکا به خاطر نقض تعهداتش از طریق ایمیل فشار می آوریم چرا از ظرفیت سامانه های پیامکی برای مبارزه با مفاسد اجتماعی بهره نگیریم؟!!



دبیرکل خانه کارگر گفته: عده ای برای تعدیل کارگران خیز برداشته اند.



جالب است بدانید خانه کارگر در انتخابات سال 84 طرفدار هاشمی رفسنجانی بود که باید از وی بعنوان بنیانگذار ت تعدیل در کشور نام برد و در دو انتخابات اخیرریاست جمهوری نیز حمایت سرسختانه ای از داشت که دنباله روی ت های انقباضی اقتصاد کارگزارانی است.


kr9m_img_7473.jpg


برادر عزیزم جناب حجت الاسلام والمسلمین سید حامد صالحیان

موضع انقلابی و توفنده شما در نفی رفتارهای هنجارشکنانه جریان لیبرالیسم فرهنگی شهر که خشم اصحاب فتنه را به همراه داشت دوستان فعال شما در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را دلگرم و شاد نمود.

امید است آن دست از مسئولان غفلت زده ای که تضعیف هویت مذهبی شهر توسط افراد مرموز و خودباخته و بی هویت را نادیده گرفته و معاملات پشت پرده اقتصادی و ی را بر انجام رسالت خویش در صیانت از حریم ارزش ها ترجیح داده اند از خواب زمستانی بیدار شده و دین خود به شهدای والامقام را ادا نمایند.

بی شک مدافعان حریم ارزش ها بی اعتنا به ساده لوحی عناصر ظاهرالصلاحی که بازیچه عضو فاسد شورا قرار گرفته اند در مواجهه با جریان منحط فرهنگی شهر ذره ای تعلل نشان نخواهند داد؛ اجر شما با امام شهیدان و یاران کربلایی اش.


جناب مهندس جعفر واثقی!

شما مختارید که اعتبار مذهبی و سوابق ارزشی و نیز اعتمادی که از نیروهای ارزشی شهر کسب نموده اید را از سر خوش قلبی یا ساده لوحی و یا تعاملات خاص در راه حمایت از یک عنصر فاسد و خودباخته که رسوایی اش گوش فلک را کر نموده قربانی کنید؛

نیروهای انقلابی نیز این حق را دارند که رفتار منفعلانه و سکوت مستمر شما در قبال هجو ارزشها را به ذهن سپرده و در وقت مناسب پاسخی در خور را نثارتان نمایند.

امیدوارم آن روز از ضرب شست نیروهای انقلاب دلخور نشوید. 



ما ز یاران چشم یاری داشتیم


02yy_photo_2019-02-25_20-47-13.jpg


نهایت تمدن پوشالی غرب چیزی جز افسارگسیختگی نیست.

آنهایی که غرب را بهشت آرزوها و کعبه آمال خویش می پندارند؛

تقی زاده هایی که معتقدند برای پیشرفت باید از نوک پا تا فرق سر، غربی شد؛

آنهایی که هنوز گمان می کنند آزادی های بی حد و حصر جنسی، جامعه را به تعادل روانی رسانده و تعهداتی که مذهب در مسیر ی شهوت قید نموده منجر به ایجاد عقده های روحی می شود به این دست خبرها که هر ازگاه در میان رسانه های غربی به چشم می خورد، دقت بیشتری نشان بدهند:

"به گزارش دیلی‌نیوز سه مرد آمریکایی به اتهام به یک گاو، یک بز، ۹ اسب و تعداد نامعلومی سگ دستگیر و مجموعا به ۴۱ سال زندان محکوم شدند."

حقیقت آن است که زیاده خواهی و تنوع طلبی از ویژگی های نفسانی انسان است که اگر کنترل و مدیریت شود به سمت کمال جویی و رشد سوق پیدا می کند و اگر مهار نگردیده و رها شود انسان را به ورطه برتری جویی و بی بند و باری و افسارگسیختگی گرفتار می سازد.

اسلام برخلاف تفکر مبتنی بر لذت جویی و نفس پرستی، قوای را در مسیر رشد و تکامل شخصیت بشر به رسمیت می شناسد. انسان، حیوان بی قید و بند نیست و غرایز طبیعی او توأم با فطرت و انسانیت معنا می گردد.

در جامعه ای که شهوترانی یک اصل و محور باشد، خانواده و تربیت، مفهومی نداشته و پس از عادی شدن هوسرانی با جنس مخالف و موافق، به اقتضای تنوع طلبی و زیاده خواهی نهفته در ساحت بشر، گرایش جنسی نسبت به حیوانات ظهور پیدا می کند.



می گفتند: طلبه ها نمی توانند با دنیای امروز ارتباط برقرار کنند و در چارچوب سنتی منبر، متوقف مانده اند. طلبه ها رسانه را نمی شناسند و از زمانه عقب مانده اند .

طلبه ها که وارد فضای مجازی شدند، گفتند: قبول! اما صرف ورود به فضای مجازی که موفقیت به حساب نمی آید. ارتباط با مخاطب هم مهم است. باید بتوانید زبان رسانه و زبان مخاطب را خوب بفهمید و با آنها ارتباط برقرار کنید. ببینید اغلب مخاطبان فضای مجازی طرفدار چهره ها و افرادی هستند که حرفی از دین و انقلاب نمی زنند و آنهایی که حرف دین و انقلاب را می زنند مخاطبی ندارند.

این یک مرحله را نیز اما بعضی از طلاب به خوبی پشت سر گذاشته و نشان دادند که می توان دغدغه دین و انقلاب را داشت و مخاطب را جذب نمود و فراتر از رسانه منبر، دنیای بی در و پیکر مجازی را به عرصه تبلیغ مبانی اسلام ناب تبدیل ساخت.

از سوی دیگر، ما همواره با دو مدل ثابت از فعالیت رسانه ای منسوبین حوزه های علمیه مواجه بودیم:

یک- عده ای که یا کاری به کار ت نداشته و به صرف انتقال و انتشار مباحث مذهبی اکتفا نموده و یا ورود محتاطانه ای به عرصه ت داشته و همه چیز را آرام و توأم با خوشبختی! تفسیر می نمایند.

دو- عده ای که در ظاهری دینی با نفی حاکمیت ی اسلام، آب به آسیاب دشمن ریخته و به بهانه وجود بعضی مشکلات و نارسایی ها اساس حکومت اسلامی را هدف هجمه قرار می دهند. (مروجان اسلام آمریکایی و .)

سید مهدی صدرالساداتی را شاید نتوان نخستین طلبه ای دانست که حصار این دو نوع حضور رسانه ای و مجازی متعارف منسوب به ت را با فرع جدیدی به نام عدالتخواهی مومنانه و انقلابی در هم شکست؛ اما به یقین فعالیت های فراگیر رسانه ای وی نقطه عطفی در درخشش طلاب حامی گفتمان اصیل انقلاب اسلامی در فضای مجازی به شمار می آید.

دشمن همواره تلاش داشته و دارد که بعضی کمبودها و بی عدالتی ها در گستره دیوانسالاری کشور را به پای جمهوری اسلامی نوشته و درصدد تحریک افکار عمومی بر ضد انقلاب اسلامی برآید؛ اما علمداری آگاهانه ت انقلابی در عرصه عدالتخواهی، علاوه بر ترویج و تحکیم مبانی عدالتخواهانه انقلاب اسلامی و گفتمان مستمر امام و رهبری، مبارزه با مظاهر ظلم و بی عدالتی را از تقابل با اساس نظام به ذیل مطالبات حقیقی اسلام و انقلاب و در چارچوب فریضه امر به معروف و نهی از منکر سوق داده و نه تنها دست دشمن را از یارکشی در سطوح جامعه کوتاه می سازد بلکه به همگان می فهماند که اگر نقص و مشکل و ظلمی در گوشه ای به چشم می آید نه به خاطر اسلام و انقلاب و یا بی اعتنایی به فرهنگ غرب و تهای استکبار که در واقع در نتیجه دوری از آموزه های دین و مکتب وحی پدید آمده و چاره درمان آن نه پناه بردن به دامان دشمن که عمل به منویات اسلام راستین می باشد.

آنچه بیان شد بدان معنا نیست که سید مهدی صدرالساداتی هر چه کرد و هرچه گفت و هر چه نوشت مطابق با معیارهای اسلام و انقلاب بوده و خطایی در بعضی مصادیق رفتاری و گفتاری او به چشم نمی آید. سید مهدی هم مثل هر انسانی ممکن است در بعضی موارد اشتباهاتی داشته باشد که به یقین خودش نیز منکر این مسأله نیست؛ اما اصل ورود مجاهدانه یک طلبه  در میدان عدالتخواهی (با همه هزینه هایی که باید بابت آن پرداخت کند)، آنهم با استفاده از جاذبه های فضای مجازی و البته در چارچوب آموزه های دین و تقیّد به منویات رهبری، در واقع گامی مهم در تبلیغ فقه حکومتی اسلام محسوب شده و در عصر غربت دین و هجوم سیل آسای تهمت و شبهه و طغیانگری و انحراف، حرکتی تأثیرگذار در راستای احیای آرمان های اصیل انقلاب اسلامی به شمار می آید.

مخاطبان و حامیان سید مهدی صدرالساداتی طیف وسیعی از مردم به خصوص جوانان این کشور هستند که ورای رقابت های ملال آور و گاه ظاهری جناح های ی و به دور از تقسیم بندی های ناقص و سنتی چپ و راست، بازگشت به مبانی، آرمانها و شعائر انقلاب اسلامی را راه نجات کشور در مقابل انبوه توطئه ها دانسته و می آموزند انقلاب اسلامی انقلابی زنده و پویاست که هنوز تا رسیدن به قله های جهانی خود و دستیابی به تمدن نوین اسلامی راهی بزرگ در پی داشته و همتی مضاعف طلب می کند.

عدالتخواهی در ذات خود نافی سیاه نمایی است؛ چه این که سیاه نمایی در واقع سکوت در مقابل ناامیدی از رشد و ثبات و استمرار نظام اسلامی است در حالی که عدالتخواهی، حیات گفتمان انقلاب را فریاد نموده و اصلاح کژی ها را گام مکمل انقلاب تا رسیدن به آرمان های والای آن می داند.


می خواهید آزمایش خون بدهید، می گویند باید ناشتا باشید. کم کمش دوازده ساعت غذا نخورده باشید. اگر یازده ساعت لب به غذا نزده باشید می گویند جواب آزمایشتان دقیق نیست. آن دوازده ساعت قبل هم باید غذای سبک خورده باشید. غذای سنگین حتی بعد از دوازده ساعت هم ممکن است مانعی باشد از دقت در آزمایش شما و علائم دقیقی که پزشک باید در وضعیت خون شما تشخیص بدهد.

اگر همه این شرایط را رعایت کردید، حالا از نظر پزشکی، شما خودتان هستید! پزشک می تواند میزان سلامت یا بیماری شما را از روی وضعیت خون شما که نشان دهنده خود واقعی تان است، تشخیص بدهد. از آن وقت است که مشخص می شود چقدر از راهی که برای حفظ سلامتی مان باید طی می کردیم را درست پیموده ایم و چقدر را اشتباه رفته و باید جبران کنیم.

ماه رمضان می خواهد ما را به خود واقعی مان برساند. هم شرایط جسمی و هم شرایط روحی مان باید بر اثر بعضی مراقبت ها به وضعیت طبیعی و نرمال برسد. بشویم خود خودمان، واقعیت درونمان آن گونه که باید باشد، نشان داده شود. مهمانی خدا این ویژگی را دارد. فاصله انسان را با حقیقت خودش کم ساخته و او را مثل کسی که حواسش پرت شده و راه را اشتباه رفته، به خودش می آورد. هر وقت خود خودمان شدیم و حقیقت های نهفته در فطرتمان را باز یافتیم، آن روز عید فطر ماست. رمضان آمده است که ما را به فطر برساند.


با این همه دانش و معلومات می رفت دبیرستان تدریس می کرد! قیافه نمی گرفت که حالا من سخنران ثابت انجمن اسلامی پزشکان تهران هستم و دکترهای معروف و صاحب اسم و رسم می آیند پای منبر من زانو می زنند و از حرف هایم نکته برمی دارند. یا فلان اساتید غربزده و مطرح دانشگاه شهامت مناظره با مرا ندارند. دبیرستان هم عرصه نشر و ترویج و تبیین حقایق اسلام است. با کوله باری از علم و معرفت می رفت با بچه های نوجوان سر و کله می زد و زوایای ناگفته و مغفول اسلام را برایشان شرح می داد.

 

فقیه بود و کسی درباره سطح علمی او و اشرافی که به مبانی فقه داشت، شک ندارد. می توانست بنشید یک گوشه برای خودش کرسی تدریس در حوزه راه بیندازد و اندکی بعد رساله منتشر کند و مرجعی شود و مسائل شرعی را برای مقلدینش بازگو کند. این عرصه اما خالی نبود. رفت جای خالی را پر کرد. جامعه به خصوص جوانها درگیر شبهات ذهنی ایسم های من درآوردی اما التقاطی و فریبنده بودند. یک نفر باید با تکیه بر آموزه های دین، برتری مکتب وحی بر دیگر مکاتب ساخت بشر را به مردم نشان می داد. مرتضی میدان اندیشه را برای تبیین اسلام برگزید. حرف هایی زد که هنوز بعد از حدود پنجاه سال در محافل علمی و حوزوی و دانشگاهی و تبلیغی، کاربرد دارد. هنوز هم می توان با منطق و کلام و استدلال او به جنگ با شبهات فکری رفت.

 

 

اگر مطهری کتاب هایش را بعنوان پایان نامه تحویل مراکز علمی بدهد، بی برو برگرد رد می شود؛ اما پایان نامه های علمی بسیاری در این چند دهه با استناد به مطالب و گفته ها و آثار او درجات ممتاز علمی را کسب کرده و خوش درخشیدند! می دانید نکته کجاست؟ مطهری دنبال این نبود که علمیتش را به کسی ثابت کند که مجبور شود خودش را در حصار فرمالیته و قواعد دست و پا گیر تعریف شده در قالب های به اصطلاح علمی محدود نماید. این که آثار شهید مطهری جان دارد و شیوا و بلیغ و مستدل و به سرعت با خوانندگانش ارتباط برقرار می کند و از طول و تفصیل ها و پیرایه های ملال آور به ظاهر علمی فاصله دارد به خاطر این است که استاد دنبال آموزش و ابلاغ و روشنگری بود نه اثبات جایگاه و وزانت علمی و کسب فلان عنوان جشنواره ای و موسسه ای و مدرک اندوزی و . سلاح او سلاح اندیشه بود و نه تألیف صرف؛ و نه صرف محافل کلاسیک و رسمی که اندیشه جامعه را میدان کار خود می دانست.

او خودش را طلبه سرباز امام عصر(عج) می دانست که وظیفه اش بی هیچ منّتی، دفاع از دین خدا در مقابل نحله های فریبنده و گمراه کننده بود. راز شیرینی مطالعه آثار علمی این استاد فرزانه همین وارستگی، تفکر محوری و انگیزه تأثیرگذاری است.

 

مرتضی مطهری و سپهبد قره نی جزو اولین شهدای ترور بعد از انقلاب هستند. یعنی دشمن دو ساحت رزم و اندیشه را عرصه جولان خود برای تقابل با انقلاب اسلامی می دانست. جنگ تحمیلی با نظام نوپای ایران و شبیخون ناجوانمردانه فرهنگی دشمن نشان داد که ترور این دو بازوی توانمند انقلاب، هدفمند و با شناخت و برنامه بلند مدت صورت گرفته است. با اینکه امثال بازرگان و سحابی و سنجابی و یزدی و . همه کاره دولت بودند و اتفاقاً بعضی هایشان به تهجد و عبادات فردی علاقه نشان می دادند، هیچ گاه هیچ گلوله ای از سوی خصم در آشفته بازار ترورهای لحظه ای سالهای نخست انقلاب به سوی آنها و دیگر مروّجان اسلام خنثی و بی خطر و سازشکار شلیک نگردید.

هر وقت ت هدف حمله یا ترور دشمن قرار گرفت یعنی دارد راهش را درست می پیماید.


8fvr_photo_2019-01-27_06-26-57.jpg


محمدهادی ذوالفقاری که شهید شد نخستین خاطره منتشر شده درباره او شاید همین جمله ای بود که از قول یکی از دوستانش نقل شد. او به رفیقش که طراح بود به شوخی گفت: من زشتم و بعد از شهادتم کسی برای من طرح و پوستر نمی زند!

همین حرف او باعث شد که دوستش بعد از شهادت هادی تصاویر او را در طرح هایی زیبا در صفحات مجازی منتشر کند.

نوروز امسال رفته بودیم بهشت زهرا سلام الله علیها. به پسرم که هنوز هفت سالش نشده گفتم: بگرد ببین هر کدام از شهدا که تصویرش قشنگ تر است را انتخاب کن، برایت عکس یادگاری بگیرم.

کمی چرخید و از بین همه تصاویر زیبا و نورانی شهدا، کنار یادمان شهید محمدهادی ذوالفقاری ایستاد و عکس گرفت.

محمدهادی ذوالفقاری طلبه حوزه علمیه بود و در نبرد با داعش در عراق به شهادت رسید. طبق وصیتش او را در حرمین شریفین سامرا، کاظمین، کربلا و نجف طواف داده و در وادی السلام به خاک سپردند. با این که عراقی ها شهدایشان را فقط در یک حرم طواف می دهند؛ اما برای محمدهادی سنگ تمام گذاشتند. در همه حرم ها هم برایش نماز خواندند.

مزار خودش را در وادی السلام انتخاب کرده بود. شب ها می رفت آن جا می نشست، خلوت می کرد و زیرلب مناجات می خواند.

کتاب "پسرک فلافل فروش" در 160 صفحه توسط انتشارات شهید ابراهیم هادی درباره زندگی این طلبه جوان و خوش قلب منتشر شده که مطالعه آن را به همه علاقمندان توصیه می کنم. این کتاب به صورت الکترونیک نیز قابل دانلود و دسترسی است که برای دریافت آن به این نشانی مراجعه کنید:

http://www.faraketab.ir/content/10248


yqxy_photo_2019-03-04_04-21-55.jpg


مجاهد عشق، نام کتابی است که درباره شخصیت شهید ابراهیم عشریه نوشته اند.

یکبار کتاب خاطرات شهید ابراهیم هادی را خواند. خاطره ای او را در فکر فرو برد. ابراهیم هادی جنازه یکی از شهدا را بعد از مدتی پیدا کرده و به عقب انتقال داده بود. پدر شهید رفت پیش ابراهیم هادی و خواب پسرش را برای او بازگو کرد. پسرش گله داشت که چرا پیکر مرا به عقب آوردید. آن مدت که پیکرم روی زمین بود و در غربت و بدون مزار بودم، فاطمه زهرا سلام الله علیها بالای جنازه ام می آمد .

ابراهیم هادی از این خاطره منقلب شد. پیکرش در کانال کمیل ماند و بازنگشت.

ابراهیم عشریه هم از این خاطره منقلب شد. مدتی در سوریه دنبال پیکرش بودند و اثری از آن پیدا نکردند. یکی گفت: یادتان رفته موقع روضه حضرت زهرا، ابراهیم چطور گریه می کرد؟ او حالا همدم مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.

ابراهیم عشریه عارف و خودساخته بود. از آن دست جوان های دل داده ای که سلوک معنوی خاصی داشت و اهل مراقبه بود. آشنایی با زندگی این شهید، سفری ملکوتی به ماورای عالم ماده است. 

"مجاهد عشق" در 250 صفحه به همت گروه فرهنگی جهادی شهید عشریه توسط انتشارات وحدت بخش به زیور طبع آراسته شده است.



وزیر صنعت، معدن و تجارت گفته: صادرات کالای بی کیفیت یعنی بدنام شدن کالای ایرانی


جناب وزیر بهتر بود به جای مخالفت با صادرات کالای بی کیفیت، به شکل مبنایی با تولید کالای بی کیفیت مخالفت می کرد. متأسفانه معدودی از کالاهای بی کیفیت تولید داخل اعتماد هموطنان را نسبت به حمایت از تولید ملی مخدوش ساخته و آنان را به سمت خرید کالاهای خارجی سوق داده است. صادرات، پیشکش؛ شما فعلا همین مصرف کنندگان داخلی را دریابید.

وظیفه نظارت بر کیفیت کالاهای تولید داخل بر عهده چه کسی است؟ چرا جناب وزیر به جای حل ریشه ای معضل تولیدات نامرغوب، به مخالفت با صادرات چنین کالاهایی بسنده نموده است؟


کانال تلگرامی موسوم به جانبازان اصلاح طلب دفاع مقدس متنی را به استناد سخنان سعید حجاریان و اکبر ناطق نوری منتشر کرده مبنی بر عدم تأیید اعتبار و سند مسجد جمکران.

تا آن جا که من یادم می آید هر چند سال یکبار این شبهه توسط عده ای در سطح رسانه ها منتشر می شود که حضرت امام جمکران را قبول نداشته است.

در رد این نوع خاطرات، نقل قول های دیگری نیز از اعتقاد امام رحمت الله به این مسجد توسط یاران ایشان بارها منتشر شده که یک تحقیق ساده در اینترنت مسأله را حل میکند.

اما

می خواهم به این بهانه حرف دیگری را مطرح کنم.

سعید حجاریان را که می شناسید. اینکه امثال او و عباس عبدی دنبال پر کردن کدام پازل دشمن هستند را بارها در تحلیل مواضعشان شناخته اید و نیاز به توضیح بیشتر درخصوص میزان وثاقت خاطرات این نوع افراد نیست.

ناطق نوری چند سال پیش مصاحبه ای با ویژه نامه رومه اطلاعات داشت که بنایش مثلا مخالفت با خرافات بود. جالب است که جناب ناطق اذعان می کرد با شایعه خرافی دیده شدن عکس امام در کره ماه! که در زمان شاه بر سر زبان ها افتاه بود مخالفت نمیکرد. او معتقد بود این خرافه به نفع جریان انقلاب است! صداقت را می بینید؟! یکبار همین ناطق نوری در سخنانی که ظاهرا در روز قدس در نماز جمعه تهران داشت نام مسجد محدثین بابل را بر زبان آورد و از این که عده ای معتقدند این مسجد نیز به دستور امام زمان عج ساخته شده اظهار ناراحتی کرد و مخالفت خود را با ملقب نمودن این مسجد به جمکران ثانی ابراز نمود. مدتی نگذشت که تصویری از سفر ناطق نوری به شهرستان بابل و حضور در همین مسجد و بگو و بخند با متولیان آن دست به دست چرخید.

یادم می آید یک آقایی در قم هم در نشستی خصوصی بر ضد مسجد محدثین بابل سخن می گفت و وانمود می کرد که قرار است به زودی نسبت به برخورد با آن اقدام کند. اندکی نگذشت که در سفری به این شهر، تصویر همین آقا را به عنوان سخنران مسجد مذکور مشاهده کردم و ناخودآگاه به رفقای همراهم گفتم: این پاکت، چه کارها که نمی کند!

الغرض؛

استناد و اعتبار مساجدی چون جمکران و محدثین و . قابل خدشه نیست. خیلی از نقاط ایران و جهان قدمگاه امام زمان است. مزار شهدا، محافل اهل بیت، بقاع متبرکه، بعضی حوزه های علیمه و . شکی نیست.

یک جاهایی مثل مسجد جمکران، نماد و محل قرار و تجمع عاشقان ولی عصر قرار می گیرد و می شود پاتوق شکوهمند منتظران و مانور قدرت شیعیانی که در گرما و سرما دور هم جمع شده و آمادگی خود را برای ظهور و یاری حضرت اعلام می کنند. انتظار همان بال سبز عقاید شیعه است که در کنار بال سرخ آن یعنی نهضت عاشورا، استراتژی استثمار جهان توسط مستکبران را به چالش کشیده است.



دیروز جای شما خالی، کنار پیکر دو شهید پاکستانی تیپ زینبیون، کربلایی بود قم، در آستانه ماه مبارک. به یاد همه دوستان بودم.

دو شهید مدافع حرم در آخرین ساعت های ماه شعبان، ذکر حسین را آرایه دل میهمانان سفره خدا نمودند.

کنار مزار بی بی، به نیابت از ام الشهداء، اشک و خروش و حماسه ای بود. به بهانه تشییع این دو شهید مطهر، یاد سی و سه شهید سرجدای صحرای حجاز نیز گرامی داشته شد. شهدایی که هفته پیش به جرم محبت آل الله، توسط سعودی های متوحش، گردن زده شدند.

روزی خواهد رسید که مظلومیت این شهدای جوان، بساط آل سعود خبیث را برهم خواهد زد. روزی از کنار مسجد النبی تا صحن بقیع را با نوای یا حسین، دسته روی میکنیم. عربستان دوباره عربستان محمدی خواهد شد.


اسراف از گناهان بزرگی است که نه تنها از نظر دین اسلام حرام بوده و عقوبت اخروی در پی دارد در همین دنیا نیز باعث عقب ماندگی جامعه از رشد و پیشرفت شده و عدالت اجتماعی را تضعیف می نماید. متأسفانه مردم کشور ما که یک کشور اسلامی است و باید در زمینه استفاده درست از داشته های خود الگو باشند، در موارد بسیاری مبتلا به صفت ناپسند اسراف هستند:

"ما مردم مسرفى هستیم؛ ما اسراف میکنیم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسائل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزین. کشورى که تولید کننده ى نفت است، وارد کننده ى فرآورده ى نفت - بنزین - است! این تعجب آور نیست؟! هر سال میلیاردها بدهیم بنزین وارد کنیم یا چیزهاى دیگرى وارد کنیم براى اینکه بخشى از جمعیت و ملت ما دلشان میخواهد ریخت و پاش کنند! این درست است؟! ما ملت، به عنوان یک عیب ملى به این نگاه کنیم". مقام معظم رهبری 1

از ویژگی های آموزنده فرهنگ دفاع مقدس، همین مسأله تقابل با اسراف و ریخت و پاش است:

«گونی‌های نان خشک را چیده بودیم کنار انبار؛ حاجی وقتی فهمید خیلی عصبانی شد. پرید به ما که دیگه چی؟ نون خشک معنی نداره! از همان موقع دستور داد تا این گونی‌ها خالی نشده، کسی حق ندارد نان بپزد و بدهد به بچه‌ها. تا مدت‌ها موقع ناهار و شام، گونی‌ها را خالی می‌کردیم وسط سفره و نان‌های سالم‌تر را جدا می‌کردیم و می‌خوردیم.»2

گاهی استفاده درست از وسایلی که دور و برمان به وفور یافت می شود می تواند منشأ برکات زیادی برای همگان باشد به طور مثال به این نمونه در اردوگاه های اسارت توجه کنید:

«به مرور، فکر کتبی شدن آموزش به ذهن‌ها خطور کرد. ابتدا از وسایلی مانند چوب و ذغال و خاک استفاده می‌شد. به تدریج استفاده از عکس‌های بیمارستانی، کاغذ سیگار و جعبه‌های پودر رختشویی نیز متداول گردید. مقواهای پودر رختشویی را خیس کرده و در آفتاب قرار می‌دادیم. هر طرف آن به چند تکه کاغذ تبدیل می‌گردید. بعدها با کم شدن فشار محدودیت‌ها، گاهی از سوی صلیب سرخ نیز کاغذ و خودکار دریافت می‌کردیم.»3

 شاید کسی پیش خودش بگوید این نوع استفاده از وسایل بی ارزش مربوط به دوره سخت اسارت بوده و الان فایده ای ندارد که به این جور مسائل توجهی نشان بدهیم.

حالا برویم سر اصل مطلب!

خانم صفورا غله زاری یک معلم بازنشسته در شهرستان انزلی است. جالب است بدانید او در ابتکاری زیبا با جمع آوری و فروش کاغذهای باطله که شاید دور و بر همه ما به وفور یافت شده و ارزشی برای آن قائل نمی شویم، توانسته است هفت کتابخانه برای مردم شهرش راه اندازی کند! او با جمع آوری درهای پلاستیکی بطری های یکبار مصرف نیز موفق به خرید و اهدای چند ویلچر به معلولین نیازمند شده است.4

جالب بود، نه؟ کار خیر کردن وماً نیازمند توانمندی مالی نیست. از این که بگذریم گاه با همین اقلام به ظاهر بی ارزش که در سطل زباله می اندازیم می شود بسیاری از نیازهای خود یا جامعه را برطرف ساخت، چه برسد به این که بخواهیم با صرفه جویی و مصرف درست در داشته های خود و نعماتی که خدا در اختیارمان قرار داده زمینه ترقّی، رشد و آبادانی را فراهم آوریم. بسیاری از فرصت ها را فقط به خاطر غفلت است که از دست می دهیم.

1- خطبه عیدفطر 1386

2- مریم برادران، مجموعه‌ی یادگاران، کتاب همت، ص 51، روایت فتح.

3-  صبح دوکوهه، ویژه نامه‌ی آزادگان، ص 3، حجت‌الاسلام صالح آبادی.

4- سایت خبرگزاری فارس 24/11/97



باران شیخی دختر هشت ساله ای است که در استان مرکزی توسط یک خانواده شرور به گروگان گرفته شد. گروگان گیران که اعضای یک خانواده بودند و به تازگی در استان سیستان و بلوچستان دستگیر شدند از خانواده شیخی درخواست ششصد میلیون تومان پول در ازای آزادی دخترشان را داشتند.

پدرها و مادرها حتی یک لحظه هم نمیتوانند تصور کنند که این شرایط چقدر دشوار و طاقت فرساست. برای یک پدر و مادر که نمی دانند کودک عزیزشان در دست افراد یاغی چه حال و روزی دارد و آیا دوباره او را خواهند دید یا نه، تحمل این شرایط بسیار دردناک و عذاب آور است و دلشان پر از خون می شود.

واقعاً خانواده ای که دست به آدم ربایی زد چه نسبتی با اصول انسانیت و وجدان دارد و چگونه می توانست از این پول لذت ببرد؟

نکته رنج آور اینجاست که خانواده باران در مصاحبه ای اعلام کرده که در این مدت افراد ناشناس بسیاری تماس می گرفتند و به جای تسکین به خانواده با ارائه اطلاعاتی ساختگی درصد چپاول آنان بوده و به دروغ مدعی می شدند که از حال و روز فرزندشان خبر دارند و در ازای فلان قدر پول حاضرند جای او را نشان بدهند!!

واقعاً چقدر ممکن است انسان به ورطه پستی گرفتار شود؟ ته حیوانیت و نامردی و بی شرفی کجاست؟


خدا دوست ندارد انسان مغرور باشد و با تکبر روی زمین راه برود: وَلَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا. اسراء37

 اما از طرف دیگر دوست ندارد انسان شخصیتی نامطلوب و سست داشته باشد. انسان مومن قدر حرمت خودش را می داند و از آن صیانت می کند. از همین روست که خداوند انسان را از بیان سخنان لغو برحذر داشته است: وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ. المؤمنون3

مومن نه تنها سخن لغو بر زبان نمی آورد بلکه از شنیدن حرف های لغو نیز اجتناب می ورزد: وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ. قصص55

از ویژگی های ممتاز بهشت نیز این است که سخنان لغو و بیهوده در آن شنیده نمی شود: لَا تَسْمَعُ فِیهَا لَاغِیَةً. الغاشیة11

علت این توصیه را باید در کلام مولا علی علیه السلام جست که فرمود: از کلامی که سبک و پوچ است به دور باش. چون افراد بزرگوار را از تو فراری می دهد. غررالحکم 91/166/1

شخصیت انسان های بزرگ از سخنان ناروا و حرفهای بی فایده و فرصت سوز به دور است.

اگر این سفارش خدا را عمل نموده و وقت خود را به بطالت نگذرانیم و یاد بگیریم که از کمترین فرصت خویش استفاده بهینه و سازنده داشته باشیم، جامعه ای پیشرو و ممتاز خواهیم داشت. راز پیشرفت ما در اغتنام از فرصت هاست.


گروه فرهنگی تبلیغی بقیةالله، جمعی از طلاب جوان، خوش تیپ، باصفا و پرکار از دانش آموختگان حوزه علمیه بابل که فعالیت های خیره کننده فرهنگی شان در سواحل بابلسر، بازتابی جهانی داشت، شب های ماه مبارک رمضان، برناهه هایی شاد و بدیع برای کودکان و نوجوانان و خانوداه هایشان در مصلای نمازجمعه بابل برگزار می کنند.

ویژه برنامه های شامگاهی گروه بقیةالله با عنوان "بچه های رمضان" و با شعار "ماه رمضان شاد و متنوعی را تجربه کنید" در مصلای بابل مصداقی از یک حرکت فرهنگی تمیز و مومنانه و مفرح است که میتواند الگویی برای همه فعالان فرهنگی به خصوص معدود تصمیم سازانی قرار بگیرد که هنوز گمان می کنند کار فرهنگی یعنی ساز و دهل و رقص آواز و اختلاط زن و مرد و . و نشان دهد که می شود شاد بود و نشاط داشت و خندید؛ اما گناه نکرد!

امیدوارم همه خانواده ها، مدیران و مسئولان فرهنگی شهر و به خصوص عزیزان آموزش و پرورش ضمن حضور و حظّ از این محفل، مقدمات همراهی و تدارک حضور نوجوانان در این بزم معنوی را فراهم آورند.

گروه های فرهنگی طلاب و ون بابل همچون "حامیان ولایت"، "مستشهدین"، "عهد انتظار" و . در ماه مبارک و دیگر مناسبت ها در سطح مساجد و مدارس شهر و روستا مخلص و بی ادعا همواره به برگزاری برنامه های آموزنده و نشاط آفرین اهتمام داشته اند که قدردانی از آنان وظیفه همه مومنان و متولیان امور است.


کانال تلگرامی موسوم به جانبازان اصلاح طلب دفاع مقدس متنی را به استناد سخنان سعید حجاریان و اکبر ناطق نوری منتشر کرده مبنی بر عدم تأیید اعتبار و سند مسجد جمکران.

تا آن جا که من یادم می آید هر چند سال یکبار این شبهه توسط عده ای در سطح رسانه ها منتشر می شود که حضرت امام جمکران را قبول نداشته است.

در رد این نوع خاطرات، نقل قول های دیگری نیز از اعتقاد امام رحمت الله به این مسجد توسط یاران ایشان بارها منتشر شده که یک تحقیق ساده در اینترنت مسأله را حل میکند.

اما

می خواهم به این بهانه حرف دیگری را مطرح کنم.

سعید حجاریان را که می شناسید. اینکه امثال او و عباس عبدی دنبال پر کردن کدام پازل دشمن هستند را بارها در تحلیل مواضعشان شناخته اید و نیاز به توضیح بیشتر درخصوص میزان وثاقت خاطرات این نوع افراد نیست.

ناطق نوری چند سال پیش مصاحبه ای با ویژه نامه رومه اطلاعات داشت که بنایش مثلا مخالفت با خرافات بود. جالب است که جناب ناطق اذعان می کرد با شایعه خرافی دیده شدن عکس امام در کره ماه! که در زمان شاه بر سر زبان ها افتاه بود مخالفت نمیکرد. او معتقد بود این خرافه به نفع جریان انقلاب است! صداقت را می بینید؟! یکبار همین ناطق نوری در سخنانی که ظاهرا در شب قدر در حرم امام(ره) داشت نام مسجد محدثین بابل را بر زبان آورد و از این که عده ای معتقدند این مسجد نیز به دستور امام زمان عج ساخته شده اظهار ناراحتی کرد و مخالفت خود را با ملقب نمودن این مسجد به جمکران ثانی ابراز نمود. مدتی نگذشت که تصویری از سفر ناطق نوری به شهرستان بابل و حضور در همین مسجد و بگو و بخند با متولیان آن دست به دست چرخید.

یادم می آید یک آقایی در قم هم در نشستی خصوصی بر ضد مسجد محدثین بابل سخن می گفت و وانمود می کرد که قرار است به زودی نسبت به برخورد با آن اقدام کند. اندکی نگذشت که در سفری به این شهر، تصویر همین آقا را به عنوان سخنران مسجد مذکور مشاهده کردم و ناخودآگاه به رفقای همراهم گفتم: این پاکت، چه کارها که نمی کند!

الغرض؛

استناد و اعتبار مساجدی چون جمکران و محدثین و . قابل خدشه نیست. خیلی از نقاط ایران و جهان قدمگاه امام زمان است. مزار شهدا، محافل اهل بیت، بقاع متبرکه، بعضی حوزه های علیمه و . شکی نیست.

یک جاهایی مثل مسجد جمکران، نماد و محل قرار و تجمع عاشقان ولی عصر قرار می گیرد و می شود پاتوق شکوهمند منتظران و مانور قدرت شیعیانی که در گرما و سرما دور هم جمع شده و آمادگی خود را برای ظهور و یاری حضرت اعلام می کنند. انتظار همان بال سبز عقاید شیعه است که در کنار بال سرخ آن یعنی نهضت عاشورا، استراتژی استثمار جهان توسط مستکبران را به چالش کشیده است.


فرض کنید تمام دارایی شما پنج میلیون تومان است.

ناگهان متوجه می شوید که یک میلیون تومان از پولتان را از دست داده اید.

ناراحت می شوید؛ طبیعی است. چون به هر حال این که آدم ناگهان یک پنجم سرمایه اش را از دست بدهد جای ناراحتی هم دارد.

اما

حواستان می رود سمت آن چهار میلیون تومان باقی مانده. از این به بعد وسواس به خرج می دهید و حواستان را جمع می کنید که آن چهار میلیون را به راحتی از دست ندهید.

امروز ششمین روز ماه مبارک رمضان است.

یک پنجم ماه رمضان را از دست دادیم. به سرعت برق و باد این شش روز هم گذشت.

حواسمان را جمع کنیم که چهار قسمت دیگر این ماه هم زود می آید و می رود. بعدها افسوس نخوریم. قدر این سرمایه باقی مانده را بدانیم. 


اسلام به آراستگی ظاهر مؤمنان اهمیت می دهد. برای همین است که در احادیث متعددی مردم به حفظ ظواهر خود از منظر پیرایش و پرهیز از ژولیدگی و استفاده از لباس مرتّب و تمیز سفارش شده اند1؛ اما همین اسلام با لباس شهرت مخالف است و دوست ندارد کسی به خاطر ظاهرش، انگشت نما قرار گرفته و مورد توجه دیگران واقع شود:

"لباسی که در زیبایی یا زشتی شهرت دارد، نپوشید." 2

از سوی دیگر اسلام نگاه به چهره عالم را عبادت می داند و مجالست با آنان را یک ارزش می شمارد3. از نظر اسلام رفیق خوب کسی است که دوستانش را به یاد خدا بیندازد.4 چنین فردی لیاقت توجه را دارد. پیامبر(ص) دست کارگر را بوسید5 و نشان داد که انسان های زحمت کش باید مورد احترام جامعه باشند. اسلام می گوید: همه مؤمنان برادر و برابرند و ملاک برتری نزد خدا تقواست6 و .

آن چه در این مختصر می توان گفت تأکید اسلام بر پویایی و تلاش و علم و فضیلت و اخلاق است و از این منظر افرادی شایسته احترام و توجه جامعه هستند که به واسطه فضائل و توفیقات علمی، عملی و اخلاقی خود درخشیده باشند نه بر حسب ظواهر و آرایش و خودنمایی. جامعه ای که علم و کار و فرهنگ و اخلاق در آن به عنوان یک ارزش و هدف مطرح باشد سربلند و مترقی خواهد بود و اگر ظاهر گرایی و سطحی نگری در آن برجسته شود به رخوت و س و عقب ماندگی دچار خواهد شد. روحیه کار و کوشش چه در عرصه علم و چه در عرصه تولید، یک فرهنگ دینی است که در مقابل تنبلی و فقر، قد برافراشته و پیشرفت جامعه اسلامی را هدف قرار داده است.

الغرض؛ تن آدمی شریف است به جان آدمیت، نه همین لباس زیباست نشان آدمیت!

1- امام صادق علیه السلام، وسائل اشیعه، ج5، ص6.

2- رسول اکرم(ص)، الجامع الصغیر، ج2، ص703.

3- من لایحضره الفقیه، ج2، ص205.

4- پیامبر(ص)، بحارالانوار، ج74، ص186.

5- تاریخ بغداد، جلد7، ص353

6- سوره حجرات، آیه13


مرحوم گلابدره ای از نویسندگان برجسته کشور، در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی یادداشت هایی را از شرایط و خاطرات میدانی خود در عرصه مبارزات مردمی با رژیم ستمشاهی به رشته تحریر درآورد که بارها در قالب کتابی مدون به انتشار رسید. متن زیر گزیده ای از یادداشت او پیرامون نقش رسانه در ترویج سبک زندگی غربی است که از نظر می گذرانید:

. نگاه کن، ببین تلویزیون ملی ایران چه نشان می دهد؟ چه می گوید؟ چه فیلم هایی به نمایش می گذارد؟ وای! چه کسی باور می کند که اینجا، از غروب تا آخر شب، تلویزیون پشت سر هم فیلم های آمریکایی و فیلم های حیوانات که چطور همدیگر را شکار می کنند و می کشند و به خاطر غذا و شکار به جان هم می افتند و آن که زورش بیشتر است، به خاطر طعمه، دیگری را می درد و طعمه گیر کسی می آید که وحشی تر و سنگ دل تر و دندان تیزتر و پرزورتر و قوی تر است و این فلسفه زندگی آمریکایی است و ما باید در چنین شرایطی در خانه هایمان بنشینیم و با خانواده مان زندگی خانواده های آمریکایی را ببینیم. وای! وای! آیا روزی می رسد که این تلویزیون به دست مردم بیفتد و مردم زندگی خودشان و خودشان را در تلویزیون خودشان ببینند و در تلویزیون خودشان با فرهنگ و طرز زندگی خودشان آشنا شوند؟ وای! اگر انقلاب پیروز بشود و مردم موفق بشوند و باز بنشینند و تلویزیون، باز همین فیلم ها را به خورد مردم بدهد و به جای زندگی انسان ها از حیوانات و درندگان جنگل و روی زمین و زیر دریا و بالا و پایین و از کرم گرفته تا سوسمار که چگونه طعمه پیدا می کند و چطور راه می رود و و و و. را به خورد مردم بدهند، چه زجری می کشند مردم. نه، مردم نمی گذارند. نه، مردم برای نجات از چنگال این فرهنگ منحط غربی و این ترجمه ها و این سرگرمی های جهت دار، جهت گرفته اند. استعمار که فقط در بُعد اقتصادی و ی عمل نمی کند. استعمار اصلی، استعمار فرهنگی است که توی ایرانی، آمریکایی فکر و عمل کنی.

کتاب لحظه های انقلاب، ص313 


یکی از بدترین پدیده های اجتماعی که مضرات آن در اغلب موارد دامنگیر همه جامعه می شود، مسأله طلاق است. این معضل اجتماعی به هیچ وجه زیبنده جامعه اسلامی نیست و علاوه بر دولت ها و متولیان فرهنگی، همه اقشار جامعه نیز نسبت به رفع آن مسئولیت دارند. آمار بالای این رویداد تلخ نشان می دهد نسبت به رفع این معضل اجتماعی اهتمام لازم صورت نگرفته است.

شاید اگر عوارض مخرب این پدیده نامبارک را بدانیم دغدغه بیشتری نسبت به پیشگیری یا مقابله با آن در خود احساس نماییم.

از نظر اسلام طلاق بدترین حلال خدا لقب گرفته و با عادی سازی آن مخالفت شده است.

شهید ابوالحسن محمدزاده از رزمندگانی بود که یا در صحنه های جنگ حضور داشت و یا اگر هم پشت جبهه بود به علت مشغله فراوان، برای حضور در کنار خانواده فرصت کمی در اختیار داشت؛ اما همان لحضات اندک با هم بودن را عاشقانه سپری می کرد.

در همسایگی این شهید، خانواده دیگری زندگی می کرد متشکل از یک مرد و زن جوان و مادر شوهر. روابط درون این خانواده چندان صمیمی نبود و زن جوان همواره از سوی همسر و به خصوص مادر همسر خود مورد شماتت و گاه توهین و ناملایمت قرار می گرفت. مادر شوهر و شوهر این زن به هر بهانه ای به او سرکوفت زده، از کارش ایراد گرفته و داد و هوار راه می انداختند و این زن اغلب دل شکسته و اندوهگین بود و همواره به زندگی خوش و با نشاط ابوالحسن و همسرش غبطه می خورد.

ابوالحسن با این که فرصت کمی در اختیار داشت از کنار این مسأله به سادگی عبور نکرد. او خودش را بخشی از کلیت جامعه دانسته و با مفاهیمی چون "به من چه" و"مشکل خودشان است" و.  بیگانه بود. دغدغه اجتماعی این شهید و مسئولیت پذیری او باعث شد دنبال چاره ای برای حل این مشکل برآید. او سعی کرد از روش های مرسوم مانند گفت و گوی مستقیم و نصیحت و . و یا واسطه قرار دادن ریش سفیدان فامیل اختلافات خانودگی آنها را کاهش داده و فرهنگ بزرگواری و متانت را به آنها یادآوری کند.

تلاش های این شهید اما هیچ تأثیری نداشت. اخلاق بد و طلبکارانه شوهر و مادر شوهر همچنان ادامه داشت و روزگار را بر آن زن تلخ می نمود.

جالب بود ابوالحسن محمدزاده به رغم آن که از تلاش های فراوانش نتیجه ای نگرفت بازهم از فکر آنها بیرون نیامد و این احساس را نداشت که من کار خودم را کرده ام و بیش از این دیگر ربطی به من ندارد و .

او با م همسرش با این که فرصت کمی را می توانست در کنار خانواده بگذراند، از همان خوشی های کوتاه با هم بودن نیز گذشت و برای آن که آن زن زندگی تلخ خودش را با زندگی شیرین آنها مقایسه نکرده و فکر طلاق به سرش نزند و بداند که خیلی از زندگی های مشترک خالی از اختلاف نظر و مشکلات نیست، گاه دعوایی صوری راه می انداخت! این رزمنده جوان و همسرش گاه بین خود را شکرآب نشان می دادند و با هم به بحث و جدل می پرداختند تا زن جوان همسایه، تحمل بیشتری در زندگی از خود نشان داده و با صبوری و مرور زمان، تدبیری برای اصلاح رفتار همسرش پیدا نماید.1

این خاطره تنها مثالی است برای آن که به ما نشان دهد همه نسبت به محیط پیرامون خود مسئولیم واگر نسبت به مشکلات دیگران حساس بوده و دغدغه بیشتری در رفع گره های اجتماعی داشته باشیم شاهد بسیاری از عوارض ناشی از معضلات فرهنگی و اجتماعی اطراف خود نخواهیم بود.

1- بر اساس خاطره ای به روایت همسر شهید ابوالحسن محمدزاده، نشریه سبز سرخ، کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان مازندران


این ضرب المثل را زیاد شنیده اید: گهی پشت به زین و گهی زین به پشت!

دنیا این گونه است. گاهی اوضواع به کام ماست، گاهی هم نه. چه بسیار انسان هایی که در ناز و نعمت و رفاه و خوشی زندگی کرده اند؛ اما ناگهان به هر علتی اوضاع دگرگون شد و هست و نیستشان از دست رفت. نقل است مادر جعفر برمکی، وزیر دربار عباسیان که ناگهان نگون بخت شد، می گفت: سال پیش چهارصد کنیز در اختیار داشتم وگمان می کردم، فرزندم در حقم کم لطفی کرده است، امسال آرزویم این است دو پوستین گوسفند داشته باشم یکی را فرش خود قرار دهم و یکی را لحاف خویش سازم!

از طرف دیگر چه بسیار افرادی که در مشکلات عدیده مادی دست و پا می زدند و طاقت از کف می دادند؛ اما بعد از مدتی  دوره سختی ها به اتمام رسیده و راه زندگی و معاش برایشان هموار شده است. بسیاری از افراد صاحب نام و عنوان اعم از وزیر و وکیل و تمدار و دانشمند و هنرمند و ورزشکار و . در اوان زندگی گاه محتاج نان شب بوده و به سختی زندگی می کردند.

داستان های تاریخی و یا تجربیات دیگران مملو از چنین خاطراتی است که نشان می دهد زندگی چرخ ها وفراز و نشیب های بسیار دارد و نه سختی های آن ارزش ناامیدی و افسردگی دارد و نه خوشی های آن به دل بستن و غرور می ارزد.

لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ *الحدید23*

به خاطر آنچه از دست داده اید مأیوس نباشید و از آنچه به دست می آورید شادی مفرط و غرور نداشته باشید.

این نگاه واقع بینانه به دنیا و قواعد تکراری و ثابت آن اضطراب و نخوت را از زندگی بشر دور می سازد و او را به تعادل در مسیر زندگی وا می دارد. آنهایی که به خاطر مشکلات مادی دنیا احساس می کنند به بن رسیده و همه راه ها به رویشان بسته شده و یا آنهایی که به خاطر نعمات و داشته هایشان به تفاخر و تکبر روی می آورند خدا را درست نشناخته و قدرت او را نادیده گرفته اند. آرامش از آن کسانی است که باور دارند دنیا در گذر است و فراز و نشیب های آن ماندگار نخواهد بود.


گفتم: برادر من! اینا چیه که تو گروه ها ارسال میکنی؟ خودتم بعیده این حرفا رو قبول داشته باشی. اینا مثلًا طنز و خنده داره؛ اما در اصل داره تو اعتقادات مردم شبهه میندازه. دقت کن اخوی هر مطلب خنده داری ارزش فوروارد نداره.

گفت: ای بابا! من خودمم خیلی از این حرفا رو قبول ندارم؛ اما خدا گفته: فبشّر عبادی الذین یستمعون القول1؛ پس خوبه که همه، همه چیو بشنون و .

گفتم: تو با هم سن و سالها و دوستات یه وقتایی پیش هم شوخی ها و لطفیه هایی رد و بدل میکنین که مناسب جمع خودتونه! گفت: خب، که چی؟!

گفتم: حاضری همونا رو جلوی خانواده ت بگی یا حتی اگه یه خانم کنارتون باشه و .؟ چرا اون موقع نمیگی فبشّر عباد.

گفت: نه، خب هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد!

گفتم: آ بارک الله! تازه بقیه آیه رو هم دقت کن. میگه: و یتّبعون احسنه! یعنی بشارت خدا برای کسایی هست که بتونن حرف حق و درست رو تشخیص بدن و عمل کنن. شما به کسی که رانندگی بلد نیست، چن تا ماشین میدی میگی امتحان کن هر کدوم بهتر بودو بردار سوار شو؟! میزنه به در و دیوار که!

هر کسی علم و قدرت تحلیل لازمو برای تشخیص حق از نا حق نداره، قربونت بشم.

1- امر، آیات 17 و 18


شاید بتوان نخستین هشدار رسمی اسلام درباره اهمیت سواد رسانه را در عبارت "کلمة الحق، یراد بهاالباطل"1 جستجو کرد؛ آن گاه که مولا از درد تحریف حق، فریاد غربت برآورد و مردم را به تأمل بیشتر درباره شعارها و شنیده هایشان فراخواند.

سواد رسانه، سواد مجازی و . یک پیام مهم را برای مخاطبان خود به همراه دارند: "هر آنچه می شنوید قابل اعتماد نیست."!

چه بسیار تصاویر تهییج کننده ای که تقلبی و به اصطلاح فتوشاپ از کار در می آید و اخبار التهاب آور و مبهوت کننده ای که جعلی و یا ناقص و تحریف شده هستند.

"ان جاءکم فاسقٌ بنبأٍ فتبینوا"2، هیچ جا مصداق نداشته باشد لااقل در فضای مجازی مصداق دارد و تأکید شدید اسلام بر ضرورت فحص پیرامون اخبار و رویدادهاست. فضای بی در و پیکر مجازی، عرصه جولان دشمنان و بدخواهان و شیاطینی است که از سر عداوت و یا شیطنت و نفاق و . و یا شوق دیده شدن، انگیزه فراوانی برای تولید اخبار و اطلاعات وارونه و دستکاری شده و جهت گیری های غلط دارند. عمل به این آیه صریح کتاب خدا، می تواند مخاطبان شبکه های مجازی و رسانه های ماهواره ای و . را به تأمل و تحقیق بیشتر وا دارد.

متأسفانه جوگیر شدن بخش قابل توجهی از اقشار جامعه بر اثر شایعه سازی رسانه های معاند، تنها به دلیل ناآشنایی با این دستور قرآنی است.

1- نهج البلاغه، خطبه40

2- حجرات، آیه6


نیروهای تأثیرگذار اصولگرا و نیز حزب اللهی شهرستان بابلسر در اجماعی ستودنی، یکی از چهره های سالم، تحصیل کرده و انقلابی این شهر را برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی دعوت کرده اند. برخلاف شهرستان بابل که جریان اصولگرایی آن حزب الله را ابزار و بازیچه ای برای امیال خود دانسته و عرصه ت را مجالی برای معاملات اقتصادی و کسب سهام قدرت و در نتیجه ذیح ارزش ها بر سر دستیابی به منافع و مطامع خویش می پندارد، همسایگان بابلسری ما در اقدامی عقلانی به دنبال وحدت نیروهای ارزشی حول محور شخصیتی بی حاشیه، فهیم و شجاع و انقلابی هستند.

فعلاً بناست اسمی از این برادر نخبه حزب الله در سطح رسانه ها مطرح نشود. در صورت تصمیم نهایی، انشاءالله این قلم نیز به سهم خود از ویژگی های شخصیتی منحصر به فرد این چهره دوست داشتنی خواهد نوشت.

لازم به ذکر است امام جمعه بابلسر نیز فردی دغدغه مند و سالم و به دور از زد و بندهای پیدا و پنهان ی و جناحی است که وجود وی سرمایه ای مغتنم برای نیروهای ارزشی این دیار محسوب می شود.


بعضی ها مال و ثروت و رفاه را دلیل گرایش خود به گناه و طغیانگری می دانند.

بعضی ها محیط ناسالم پیرامون خود و شرایط بد محل زندگی شان را دلیل گرفتاری در منجلاب تباهی و عصیان می پندارند.

خدیجه سلام الله علیها، یک زن بود با تمام ویژگی های احساسی و عواطف درونی که در یک زن سراغ دارید. از ثروت دنیا چیزی کم نداشت. در محیط ناسالم عرب جاهلی و در دوره ای زندگی می کرد که فساد و عیاشی و گناه و پلیدی همه جا رواج داشت.

خدیجه اما پاک و سالم ماند و به مقامی رسید که جبرییل به پیامبر گفت: خدا می فرماید سلام مرا به خدیجه برسان.1

شد جزو چهار بانوی برتر بهشت2 و به جایی رسید که رسول الله فرمود: خدا به وجود تو هر روز چندین بار به ملائکه اش مباهات می کند.3

معصوم نبود؛ اما مادر دوازده معصوم شد.

راه کمال بسته نیست و اراده، برتر از همه جاذبه ها و کشش های فریبنده عالم مادی است. پول و شهرت و شهوت و پست و مقام و مکنت، اگر انسان، انسان باشد، وسیله رشد و سعادت اوست و اگر نه، بهانه ای است برای سقوطش به حضیض حیوانیت.

1- تفسیر العیّاشی، ج 2، ص 279 

2- بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج 43 ، ص 51

3- کشف الغمه، ج 2، ص78


آدم باید خیلی شأن و مرتبه بالایی داشته باشد که رسول خدا پیش پایش از جا بلند شود که هیچ، چند قدمی هم به استقبالش بیاید! این طور نیست؟

این که رسول خدا به مردم توصیه کند احترام کسی را به طور ویژه نگاه دارند و پیش پایش از جا بلند شوند، افتخار بزرگی است؛ مگر نه؟!

این که پیامبر با مرگ کسی اندوهگین شود و با پای به تشییعش برود و خودش برای او نماز بخواند و هر چند قدم، جایش را تغییر داده تا بتواند هر چهار طرف تابوت او را بگیرد و خودش با دستان مبارکش بدن او را در قبر بگذارد نشان می دهد که آن فرد، انسان بزرگی است؛ درست است؟

رسول خدا بگوید فرشتگان در تشییع کسی شرکت جسته اند مایه مباهات است؛ خوب؟!

اما

بعد بشنوید که همین فرد با این همه امتیاز رشک برانگیز، دارد از عذاب قبر رنج می برد؛ شما باشید تعجب نمی کنید؟!

تعجب دارد دیگر!

سعد بن معاذ این گونه بود. بزرگ انصار مدینه، مورد احترام خاص رسول اکرم(ص)، کسی که پیامبر در تشییع جنازه اش آن گونه عمل کرد، مؤمنی که ملائک هم پای تابوتش حاضر شدند، از عذاب قبر در امان نماند! چرا؟!

عرض می کنم خدمتتان.

مردم مدینه هم که شاهد احترام خاص رسول الله به سعد بن معاذ و تشییع با شکوهش بودند با شنیدن خبر عذاب قبر او هاج و واج همدیگر را نگاه می کردند.

رسول الله در پاسخ آنها یک جمله فرمود. جمله ای کلیدی که برنامه خدا را در اهمیت به خانواده نشان داده و عمل به آن می تواند زندگی انسان ها را شیرین ساخته و بی توجهی نسبت به آن نیز دنیا و آخرت آدم را تلخ و ناگوار می سازد.

رسول اکرم فرمود: "سعد با خانواده اش تند بود!"

به همین سادگی! هر چقدر هم برای خودتان کسی شده باشید، حواستان باشد که ریشتان گروی خانواده است. نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهاد و.، سر جای خودش؛ هوای خانواده را نداشته باشید، خدا هم هوایتان را نخواهد داشت!

علل الشرایع، ص310


یکی از مبنایی ترین آموزه هایی که در بحث سواد رسانه باید مورد توجه قرار بگیرد، فراتر از شناخت گزاره های مکتب ژورنالیسم، احیای مولفه های جهان بینی توحیدی و شناخت تفاوت های آن با ماهیتی است که رسانه در کلیّت اندیشه مادی غرب، دنبال می کند. سواد رسانه در وهله نخست به معنای آگاهی از نقطه مطلوبی است که در مبانی فرهنگ غرب به منظور تسخیر اندیشه انسان و بازداری آن از استقلال در برابر امیال نفسانی مورد توجه بوده که برخلاف شعار فریبنده آزادی اندیشه، در واقع اسارت فکر و فراغت از درک حقایق فطری و الهی را مدّنظر دارد.

شناخت مبانی اندیشه دین و تعارض آن با رویکرد مادی غرب و هر آن چه که پدیده تحت استیلای فرهنگ غرب به حساب می آید، آحاد جامعه را در برابر خدعه ها و اهداف نا آشکار و فریبنده رسانه در همه اشکال هنری یا مجازی و .، بیمه نموده و شیوه به خدمت درآوردن پدیده های فرهنگی مخلوق مکاتب مادی را به همگان می آموزاند.

سیدالشهدای اهل قلم، سید مرتضی آوینی عبارتی عمیق و خواندنی در این خصوص دارد:

"در اینکه تمدن اروپایی چگونه توانسته است بر همه‌ی تمدن‌های دیگر عالم غلبه یابد و به صورت یک «فرهنگ غالب و مسلط» جهان را به یک دهکده‌ی واحد تبدیل کند سخن بسیار است، اما هرچه هست، این امری است که تقریباً وقوع یافته و اگر نمونه‌ای چون انقلاب اسلامی ایران وجود پیدا نمی‌کرد، جز در نزد معدودی اهل نظر، هیچ جای تردید در احکام کلی تمدن جدید نمی‌توانست وجود داشته باشد.
محتوای ارتباطات در این دهکده‌ی جهانی «اطلاعات» است، «اطلاعاتی منشأ گرفته از فرهنگ مسلط جهانی که فرهنگ تمدن اروپایی است و نظام ارزشی ملازم با آن». این فرهنگ سلطه‌گر و سلطه‌گرا برای مبدل کردن جهان به یک دهکده‌ی واحد، همه‌ی نظامات لازم را نیز تأسیس کرده است: اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، سازمان ملل متحد، شورای امنیت و … از همه‌ مهم‌تر تفکر ـ یا شبه‌تفکر ـ مبتنی بر مشهورات علمی که آن را «فلسفه‌ی علمی» می‌گویند. «فلسفه‌ی علمی» جو فروش گندم‌نمایی است که می‌خواهد با استنباط احکام کلی از مجموعه‌ی اطلاعات علمی، که جز در محدوده‌ی نسبت‌ها و اسباب نمی‌توانند واجد هیچ کلیت و عمومیت و یا اطلاق باشند، فلسفه‌نمایی کند و جانشین تفکر فلسفی شود.
این هست که شبکه‌ی جهانی ارتباطات، در طول ده‌ها سال، فرهنگ واحدی را که بر همین شبه تفکر علمی مبتنی است در سراسر زمین اشاعه داده است و اکنون اعتبارات عقلی ـ و یا بهتر بگوییم اعتبارات وهمی یا شبه‌عقلی ـ عموم انسان‌هایی که با رسانه‌های گروهی در سراسر جهان ارتباط دارند به چیزی جز احکام پوزیتیویستی و کفرآمیز تمدن جدید حکم نمی‌کند، اما از سوی دیگر، اگر آنچنان که در علم ارتباطات می‌گویند «تفکر، حاصل ارتباطات است»، چرا در جهان امروز نمونه‌ای چون انقلاب اسلامی ایران فرصت وقوع داشته است؟ .

این جمله را که «باید فرهنگ شنوندگان و بینندگان محترم را ارتقا داد» روزی چند بار در رسانه‌های مختلف می‌خوانیم و می‌شنویم، اما بسیار کم پیش می‌آید که درباره‌ی فرهنگ و ماهیت آن نیز سخنی بگویند. اگر بپرسیم: «آقا، مقصود شما کدام فرهنگ است؟»، همه تصور می کنند که ما به تازگی از یکی از کرات دیگر منظومه‌ی شمسی به زمین آمده‌ایم؟ مفهوم فرهنگ و اطلاعات را ثابت فرض می‌کنند و فقط در باب نحوه‌ی انتقال و ارتقای آن بحث می‌کنند. نتیجه‌ی عملی ارتقای آن فرهنگی را که موردنظر آنهاست می‌توانید در مردم مغرب زمین و عادات و تعلقات آنها نظاره کنید؛ یعنی به عبارت روشن‌تر، مراد از فرهنگ، «فرهنگ توسعه‌ی تکنولوژیک اقتصادی و آزادی‌های لیبرالیستی ملازم با آن است» و مراد از اطلاعات، «اطلاعات و معلوماتی که بتواند در طریق یک چنین توسعه‌ای مفید فایده باشد» و یک بار دیگر به آنچه در آغازین این مطلب عنوان شد بازگردیم: 
«تعبیر دهکده‌ی جهانی لامحاله بدین معناست که ساکنین این دهکده‌ی واحد شریعت واحدی را نیز پذیرفته‌اند … مهم‌ترین حوزه‌ای که نظام فرهنگی را صورت می‌بخشد همین جهان‌بینی است که با تبدیل یافتن به نشانه‌ها و علائم قابل انتقال سمعی و بصری، عنوان اطلاعات پیدا می‌کند. اگر نخواهیم معترض فرهنگی شویم که اکنون از طریق شبکه‌ی جهانی ارتباطات در سراسر جهان اشاعه می‌یابد، این قدر هست که این فرهنگ با جهان‌بینی و جهان‌شناسی خاصی همراه است که مختص به خود اوست و با هیچ فرهنگ و یا شریعت دیگری جمع نمی‌شود»."

شهید آوینی مقاله تکنولوژی ارتباطات



"دادستان نطنز اظهار کرد: با وجود اینکه این زن در شبکه اینستاگرام خود حدود 200 ویدئو با این مضمون‌ها به اشتراک گذاشته‌ است، ما اولین شهرستانی هستیم که به این اتفاق تلخ واکنش نشان دادیم و قطعاً جلوی این هنجارشکنی‌ها باقدرت و قوت و بر اساس قانون خواهیم ایستاد."


این حرف جناب دادستان دو نکته آموزنده دارد:

یک این که پلیس فتا خواب خواب است و به رغم انتشار دویست کلیپ از خوانندگی علنی یک زن، واکنشی نسبت به کنترل این منکر اجتماعی نداشته است.

دوم اینکه تا مثل مردم متدین ابیانه به معضلات اجتماعی واکنش رسانه ای نشان ندهیم کسی دنبال رفع و حل و کنترل آن نخواهد بود.


جوهره مرد را با کار آفریده اند. انسان تنبل و تن پرور و ناامید، در واقع شأن و شخصیت خودش را در جامعه به مخاطره انداخته است.

کار عزت آفرین است و کسی که روی پای خودش می ایستد و حاصل دسترنج خودش را می خورد، عزیز و محترم شمرده می شود.

روزی یکی از مردان انصار دچار گرفتاری مالی شد. پیامبر فرمود: هر چه در خانه داری با خودت بیاور، حتی اگر گمان کنی شیء کم ارزشی است. آنچه مرد با خود آورد، یک زیرانداز بود و یک زین اسب و یک کاسه آبخوری!

پیامبر رو کرد به آنهایی که دور و برش بودند و گفت: چه کسی اینها را می خرد؟ مردی گفت: یک درهم خریدارم. رسول الله فرمود: کسی بیشتر از این بابت اینها پولی می دهد؟ مرد دیگری دو درهم داد و وسایل را تحویل گرفت.

پیامبر به آن مرد گرفتار فرمود: با یک درهم غذایی بخر و برای خانواده ببر و با یک درهم دیگر تبری تهیه کن. تبر را که آورد پیامبر از یکی از یارانش دسته ای برای آن مهیا نمود و با دستان خودش دسته آن را جا انداخت و تبر را آماده کار کرد.

گفت: به صحرا برو و با این تبر هیزم جمع کن. از خارهای ریز و درشت هم دریغ نکن و همه را گرد هم بیاور و بفروش.

مرد دو هفته ای را به هیزم شکنی و فروش آن مشغول شد تا توانست گره کارش را باز کند و بعد با لبی خندان برای عرض تشکر آمد خدمت رسول خدا.

پیامبر هم که خوشحال شده بود، جمله ای فرمود که می تواند درسی برای همه مردمان عالم بوده و تلنگری باشد برای پرهیز از یکجا نشینی و ناامیدی و تأکیدی باشد بر ضرورت کار و تلاش و غیرتمندی:

"این حال تو بهتر از آن است که در روز قیامت با چهره ای بیایی که خراش صدقه بر آن است"1

انسان اگر روی پای خودش بایستد و داشته های کم اهمیتش را نیز قدر بداند، خودکفا گردیده و هیچ گاه دست نیاز پیش دیگران دراز نخواهد کرد.

1- تنبیه الخواطر، ج1، ص45


نگاه به تصویر بی حجاب زن مسلمان که شناخت اجمالی نسبت به او وجود دارد، حتی اگر محرک نباشد، حتی اگر خود احمقش با رضایت آن را منتشر کرده باشد، جایز نیست چه برسد به تکثیر و ترویج آن.

لازم است در چنین مواردی، تصاویر به صورت مات منتشر شود.

به مدیر یا مدیران کانال بابل 1400 که در افشای ماهیت پلید و مرموز بعضی از فعالان به ظاهر هنری اما ت زده و غرب گرا که در صدد استحاله فرهنگی جامعه دینی هستند، گام هایی جدی برداشته اند دست مریزاد می گویم.

امیدوارم دادستان محترم، مجموعه نهادهای اطلاعاتی و انتظامی و نیز مسئولان غفلت زده اداره ارشاد مثلا اسلامی نیز در راستای ایفای نقش نظارتی خود قدمی مثبت بردارند.

در سال های نخست فعالیت تلگرام، در یکی از گروه های مطرح مجازی که ابتدا با رویکرد فرهنگی و اجتماعی شروع به کار کرد و مدتی بعد ماهیت ی و انتخاباتی اش عیان شد، انتشار تصاویری از کشف حجاب بعضی اعضا در سایه خواب خوش عزیزان فتا، به شدت رواج داشت. یکی از دوستان طلبه تذکری به مدیر بیمار گروه داد که پاسخ شنید: قانونی برای مقابله با بی حجابی در فضای مجازی وجود ندارد!! این آدم رسوا بعدها با بهره گیری از سادگی دو اصولگرای منگل، بودجه های فرهنگی را به دامان همین گروهک های فرنگی استحاله گر سرازیر کرد و . بگذریم.

بی تردید رویکرد نیروهای انقلاب در مقابله با کژروی ها در چارچوب قواعد شرع، توجیه پذیر بوده و انشاءالله به ثمر خواهد نشست.


علی را ببین، فقط یکی است!

اولین مرد مسلمان که تربیت شده رسول خداست و پشت رسول خدا می ایستد و در همان اولین دعوت رسمی، وصی و برادر و جانشینش لقب می گیرد.

لیلة المبیت شاهکار ایثار علی بود که در شأنش آیه نازل شد.

جنگ خندق، ضربه علی، فراتر از عبادت امت خوانده شد.

فتح خیبر، علی حماسه ای دیگر آفرید و ستوده شد.

در رکوع نمازش نیز احسان را فراموش نکرد و در شأنش کلام وحی نازل شد.

سه روز گرسنگی کشید و افطارش را به مسکین و یتیم و اسیر بخشید و خدا در وصفش، به جان آمد.

عدالت او زبانزد همه عالم گردید.

محسّنات علی را که نمی شود برشمرد. اینها فقط نمونه هایی برای یادآوری است. علی می خواهد پا به دنیا بگذارد، جز خانه خدا، نقطه ای از زمین شأن نخستین گام هایش را ندارد. علی می خواهد از دنیا برود جز محراب و مصلا، معراجی برای پروازش وجود ندارد. روز غدیر که می شود خدا امامت او را اکمال دین و اتمام نعمتش می شمارد.

اصلاً شهادت علی در شب قدر قرار گرفت که بدانیم در بالاترین شب عالم که شب تحوّل حال و قلب حیات است، بهترین نقشه راهمان در عبودیت و خدایی شدن و به رنگ خدا در آمدن، راه علی است. علی مثال کتاب خدا و نسخه عملی نجات است.

این علی، همین حنجره کلام خدا در معراج رسول الله، همین باب مدینه علم و اسطوره بی مثال تقوا، با این همه فضیلت و مقام که هر لحظه حیاتش مباهات خدا و رشک ملائک بود، تنها یک جا، دم از رستگاری و سعادت زد، آن گاه که فرقش در سحرگاه مسجد کوفه شکافته شد و محاسنش از فوران خون سر، خضاب گردید. آن گاه که علی رایحه شهادت را احساس کرد و عطر وصال در جانش دمیده شد. آن جا بود که خیال علی راحت شد و فریاد سر داد که رستگار شده ام.

 شهادت، تنها لباس زیبنده آل الله است که جز با بدن آغشته به خون و یا جگر پاره پاره و مسموم به دیدار  یار نشتافتند. چنین است که گفته اند: کرامتنا الشهادة. آخرین مرحله صبغة الله، شبیه لاله شدن است. خوشا به حال رجالٌ صدقوا، خوشا به حال شهدا.


گفتمان عدالت، درون مایه انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی، انقلابی عدالتخواهانه و قیام در برابر ظلم بود و بقای آن نیز منوط به حفظ همین شرط اساسی است. این ویژگی باعث می شود هر نوع کژی و انحراف از اصول عدالت، اقدامی بر ضد اراده مردم تلقی شده و به عنوان یک ناهنجاری از سوی هر کس که سر بزند، نکوهیده و مذموم انگاشته شود.

برخلاف مباحث شبهه ناک و غلطی که پیرامون رجحان نظام بر عدالت! مطرح می شود، حاکمیت اسلامی منهای عدالت، اسلامی نبوده و ماهیت خود را از دست داده و بحث حفظ آن درواقع نوعی شوخی است!

ایجاد تقابل فرضی بین دو مقوله نظام اسلامی و عدالت، بحثی اشتباه و باطل و زیان بار است. به بیانی صریح و شفاف باید گفت: نظام اسلامی یعنی عدالت و عدالت یعنی نظام اسلامی.

"مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت‌خواهی است. این، پایه مشروعیت ماست. الان درباره مشروعیت حرفهای زیادی زده میشود، بنده هم از این حرفها بلدم؛ اما حقیقت قضیه این است که اگر ما دنبال عدالت نباشیم، حقیقتاً من که این‌جا نشسته‌ام، وجودم نامشروع خواهد بود؛ یعنی هرچه اختیار دارم و هرچه تصرّف کنم، تصرّف نامشروع خواهد بود؛ دیگران هم همین‌طور. ما برای عدالت و رفع تبعیض آمده‌ایم."1

از این منظر، آنچه که در تضاد با رویکرد نظام اسلامی است نه اصرار بر عدالت طلبی که در واقع هر رفتار و گفتاری است که منجر به تضعیف عدالت و ناقض حقوق اجتماعی مبتنی بر تعریف و اصالت های دینی باشد.

باور این حقیقت، اعتبار مردمی نظام اسلامی را نمایان ساخته و امید به تحقق حاکمیت مستضعفان را روشن نگاه می دارد و از سوی دیگر، هشداری است به مجموعه مسئولان که مدیریت در نظام اسلامی برخلاف مدیریت در فرهنگ غرب، ریاست بر مردم و اشرافیت و خوی ارباب رعیتی نبوده و نوکری نسبت به ولی نعمتان جامعه در راستای احقاق حقوق آنان و خدمگزاری در راستای منافع کشور می باشد. این گونه است که باید گفت: "هر عمل خلاف و گناه و ترک وظیفه‌یی، عدالت را از والی سلب می کند. وقتی هم که عدالت سلب شد، او از آن منصب منعزل می شود."2

1- مقام معظم رهبری 1382/06/05

2- مقام معظم رهبری 1370/04/10



زمینه سازی برای روی کارآمدن دولت جوان و حزب اللهی، نیازمند تغییر ذائقه جامعه از شکم پرستی به محوریت عرت نفس و مردانگی است. این تغییر ذائقه محتاج به کار فکری و فرهنگی است.

یادآوری اصول فطری خلقت انسان،

بازخوانی مبانی انقلاب،

افشای ماهیت پلید و عهد شکن غرب،

توجه به تجربیات تاریخ در ضرورت تکیه بر توان داخل و اجتناب از نگاه به بیرون

خنثی سازی جوّ رسانه ای معاندان

و.

جور دیگر باید دید.


آدم اسیر دست دشمن باشد، نداند سرنوشتش چه می شود، از کمترین امکانات مادی برخوردار باشد، جای تنگ و زندگی سخت و غذای کم و دارو و درمان ناچیز و دوری از خانواده و خشونت دشمن و . همه اینها ممکن است هر انسانی را از پا درآورده و دچار افسردگی و بیماری کند. وضعیت اسرای ایرانی در عراق این گونه بود؛ اما جالب است که نه تنها کمتر کسی دچار ناامیدی و انزوا می شد، بلکه اغلب اسرا با روحیه ای پرنشاط امور روزمره خود را با ورزش و درس و فعالیت های هنری و خلاقیت و . می گذراندند و بی توجه به خلأهای مادی، با انگیزه و پرتلاش به آینده امیدوار بودند:

«دوست اهوازی ما مرحوم ابراهیم محمدیان می‌گفت: من هر روز دچار کمبود وقت می‌شوم. اگر خدا 24 ساعت شبانه روز را به 25 ساعت تبدیل کند، من برای آن یک ساعت هم برنامه دارم.»1

همت ستودنی آزادگان در استفاده از موقعیت‌ها از این تفکر عمیق سرچشمه می‌گرفت: «مرحوم ابوترابی به اسرا القا می‌کرد که شما باید تمام هم و غم و برنامه‌ریزی‌هایتان به گونه‌ای باشد که وقتی به کشور جمهوری اسلامی ایران برگشتید، عنصری شاد و با روحیه‌ای بالا و توانمند باشید.»2

تعمیم این روحیه می تواند زندگی فردی و اجتماعی انسان را متحول ساخته و افقی روشن از رشد و بالندگی کشور را رقم بزند.

1. صبح دوکوهه، ویژه نامه‌ی آزادگان، ص 3، حجت‌الاسلام صالح آبادی.

 2 .ماهنامه‌ سبز سرخ، شماره‌ی 66، ص 55، آزاده حسین ربیعی.



قال امیر المومنین علیه السلام:

و الذی نفس ابن ابی ابیطالب بیده لالف ضربه بالسیف اهون علی من میته علی الفراش.

قسم به کسیکه جان فرزند ابیطالب در دست اوست، هزار ضربه شمشیر بر من آسانتر از مرگ در بستر است.

بحار الانوار، ج97، ص40، حدیث44 


 

صورتش گُر گرفته بود و آتش غضب از چهره اش زبانه می کشید. معلوم بود ناراحتی و غصه حسابی به او فشار آورده است. آمد داخل اتاق، رو به روی حاج آقا نشست و همان اول کار، شروع کرد به سر و صدا و داد و بیداد و توهین و .!

لنگ مخارج جهیزیه دخترش بود. می گفت به هر دری زده نتوانسته پول خرید جهیزیه را جور کند. می گفت از خانواده داماد خجالت می کشد که جهیزیه دخترش درست و حسابی نباشد.

بعد با عصبانیت و به تندی حاج آقا را خطاب قرار داد و گفت: شما نماینده مجلس هستی. حقوق آن چنانی می گیری. همه چیز برای شما فراهم است. راحت می خورید و می خوابید. خرتان از پل گذشته است. زندگی تان از این رو به آن رو شده. اگر ما انقلاب نمی کردیم شما شیخ ها الان باز هم باید با فقر و تنگدستی دست و پنجه نرم می کردید. حالا که مسئول شده اید فقط به فکر خودتان هستید؟ پس ما مستضعفین چه؟ حال ما را چه کسی درک می کند؟ .

حاج آقا با آرامش و متانت اجازه داد تا او حرف هایش را بزند و دلش را خنک کند. بعد دست او را گرفت و به منزل برد تا با هم چای بنوشند.

مرد وقتی بیرون می آمد، باز هم صورتش سرخ بود. این بار اما خجالت می کشید که در صورت حاج آقا نگاه کند. وضع زندگی ایشان را که دید دیگر رمقی برای اعتراض نداشت. فکرش را نمی کرد آیت الله فاضل که نمایندگی مردم بابل در مجلس را برعهده دارد و در مقام تولیت مدرسه فیضیه، وجوهات بسیاری در اختیارش قرار می گیرد در خانه اش حتی فرش هم نداشته باشد.


مگر کسی باورش می شد روزی راه کربلا باز شود؟ مثل خواب می ماند و یک رویا بود این که کسی ساکش را ببندد و روی کولش بیندازد و عطر و گلابی بزند و برود زیارت کربلای معلا.

یک پیرمردی بود در هیات که میگفتند در جوانی اش یعنی سالهای قبل از پیروزی انقلاب، به سفر کربلا و نجف رفته. مداح می خواست حالی به مجلس بدهد اسم او را صدا می زد و شاهدی می آورد بر اینکه ایوان طلای نجف صفایی دارد و .

وصیت نامه های شهدا مملو بود از حسرت بازگشایی راه کربلا و زیارت ضریح شش گوشه حسین علیه السلام. شهید کتابی در گار شهدای قم دفن است. در وصیتنامه اش نوشت آرزو دارد راه کربلا باز شود، کنار حرم اباعبدالله یک قهوه خانه بزند و به دست زوار حضرت، چای صلواتی بدهد.

محمد مصطفی پور آرزوی دل خود  و همرزمانش را قبل از شهادت، روی پیراهنش نوشت که: آنقدر غمت به جان پذیریم حسین تا قبر تو را بغل بگیریم حسین

سید حسن علی امامی برای شناسایی که رفت و دوربین انداخت، چشم بصیرتش از آن فاصله بسیار، به ضریح مولا باز شد و وقتی دید آنچه می بیند از نگاه همراهانش پوشیده است فهمید تحقق این رویای دیرینه، همان بشارتی است که پیوست او به اصحاب اباعبدالله را نوید می دهد.

بالاخره راه کربلا هم باز شد و ایستگاه های صلواتی و پذیرایی از زوار هم راه افتاد و ظرف یکی دو هفته چند میلیون نفر دور شمع ضریح آقا جمع شده و بر سر و سینه می زنند و .

الغرض؛

بقیع هم آباد خواهد شد. این یک رویا نیست. روزی می رسد که برای چهار امام مظلوم و خفته بقیع، ضریح می سازیم و از مسجد النبی مدینه تا حرم چهار غریب بقیع، دسته میرویم و سینه می زنیم. از سمت مسجدالنبی، مزار ام البنین را همان ابتدای ورودی بقیع گذاشته اند که به حکم حال دلش، خوشآمد گویی عزاداران و زوار بقیع به عهده او باشد و ها هم با یاد او و به بهانه او، دم حسینی بگیرند و شور ابالفضلی به پا کنند. دور نیست آن روز که از مأذنه های بارگاه بقیع، روضه مادر بی نشانمان را بشنویم و بلند بلند، آزاد و رها ضجه و گریه سر بدهیم. بقیع هم آزاد خواهد شد، بإذن الله تعالی.


 

آن بزرگواری که اصرار داشت رحیم پور ازغدی را به خاطر پرسش از نسبت حوزه با انقلاب اسلامی و به چالش کشیدن حوزه ای که هنوز تراز انقلاب اسلامی قرار نگرفته و گاه سمت و سوی سکولاری دارد، دیگر برای سخنرانی به نمازجمعه راه ندهند اخیراً دولت را که از قضا در اجرای دستورات نظام سلطه در عرصه های اقتصادی و فرهنگی و ی کم نگذاشته و کشور را به تعطیلی کشانده و با نگرش های لیبرالی، مدیران فاسد و ناکارآمد را روی کار آورده و . دولتی موفق و مورد حمایت دانست!


یکی از رهبران عصائب اهل الحق در جنوب عراق ترور شد

 

این هم از غربت حزب الله ست که اعتبار و امنیت و توسعه یک حکومت را با جان فشانی و نبرد و غیرت، تضمین می کند و بعد در ازای نارسایی و ناشایستگی دولت ها و حکومت ها سیبل اعتراض ها قرار می گیرد.

بچه های عصائب اهل الحق، نقش برجسته ای در سرکوب داعش خبیث ایفا کرده و با مجاهدت خون بار خود حکومت عراق را تثبیت نمودند. حالا در اوضاع نابسمان عراق فتنه زده، اولین قربانیان آشفته بازار دولت و ملت، همین بچه های عصائب هستند. شهادتشان مبارک.

 


 

جام جام: چرا بازار طلا دیگر سکه نیست

 

برا اینکه امسال انتخابات داریم بعدش ببین چجوری از دماغ مردم در میارن

 

 

ایران به نقل از رییس جمهور: به مردم می گویم چه کسی کشور را تعطیل کرده است

 

خود مردم تعطیل کردن پدرجان، با رأی دادن به تو الان کلی بیکار روی دست مملکت باد کرده

 

 

کار و کارگر به نقل از رییس جمهور: اقدامات نمایشی برای مبارزه با فساد به درد مردم نمی خورد

 

راست میگه بخدا، داداشش رشوه گرفت محکوم شد دو ساعت رفته زندان سر زده بعد مرخصی گرفته اومده بیرون، این نوع مبارزه ها نمایشی نیست؟

 

 

جمهوری اسلامی: انتقاد آیت الله سبحانی به طرح تعطیلی پنج شنبه ها

 

البته یادمون نره خود حوزه های علمیه پنج شنبه ها تعطیلن

 

 

عصر ایرانیان: تکذیب ادعای آقای معاون اول!

 

به پیر به پیغمبر نشر اکاذیب برای رومه ها و رسانه های مجازی و حقیقی و شبنامه نویس ها و همه شهروندان عادی جرمه و مجازات داره، چرا تا یکی گردنش کلفت میشه هر چی دروغ بگه دیگه کاریش ندارن من نمیدونم


دو سه هفته ای بود که موقع تمرین، جوان محجوبی را می دیدم که می آمد کنار زمین می ایستاد و تمرین بچه های تیم را نگاه می کرد. یک روز قبل از تمرین آمد کنار من و خودش را معرفی کرد. می خواست بیاید کنار تیم ما و بازی کند. اجازه دادم کمی بازی کند تا محکش بزنم. بازی اش خوب بود و نشان می داد یک ورزشکار جدی و حرفه ای است. در چند پست مختلف او را بازی گرفتم. هر جا می ایستاد در راستای اهداف تیم بود. بی آنکه اعتراض کند و مدعی شود تخصصش در فلان پست فوتبال است سر جایش قرار می گرفت و با تمام قدرت و تمرکز بازی می کرد. موقع بازی حواسش فقط به مسابقه بود، کار جمعی را بلد بود. با این که جوانی آرام و با وقار و ادب بود؛ اما در کارش جدیت داشت. بچه های تیم هم زود با او دوست شدند و از این که یک هم بازی خوب و جدی و با اخلاق دارند خرسند بودند.

فوتبال کردستان استعدادهای فراوانی در خودش دارد. هر چند هنوز نتوانسته در سطح کشوری بدرخشد. معراج یکی از همان جوان هایی بود که اگر می خواست می توانست به سطوح بالاتر مسابقات فوتبال هم برود. ورزش را هدف نمی دانست و به عنوان یک سرگرمی و عنصری برای نشاط آفرینی و موفقیت در سایر امور زندگی به آن نگاه می کرد.

اخلاق و رفتار او برای همه الگو بود. زمین فوتبال، بزرگ است و گاه وسط بازی، صدا به صدا نمی رسد. برای همین است که داد زدن در فوتبال به یک امر عادی تبدیل شده است. معراج اما حواسش بود احترام بزرگتر و مربی خودش را نگه دارد. گاهی تا به تمرین برسد، آمده بودیم وسط زمین و کار را شروع کرده بودیم. می آمد لب خط می ایستاد، بی صدا دستش را می آورد بالا تا از من اجازه بگیرد و بعد وارد زمین شود. خیلی از مواقع متوجه حضورش نمی شدم. همین طور آرام و بی صدا می ایستاد تا بالاخره یکی از بازیکن ها مرا متوجه حضور او می کرد. این نجابتش را دوست داشتم. آرامشش را، خونسردی اش و .دلنشین بود. الکی هیجانی نمی شد و به خاطر برد یا باخت، داد و بیداد راه نمی انداخت. اخلاق او روی بقیه هم تأثیر داشت و باعث شد که دیگر کسی به خودش اجازه ندهد زود از کوره در رفته و حرفی نا به جا بگوید. اگر روحیه پهلوانی را مخصوص ورزش های باستانی ندانیم باید اعتراف کرد که معراج آیینی یک فوتبالیست پهلوان بود.

زود جذب تیم شد و در مسابقات باشگاهی کردستان شرکت کرد. با تیم مریوان مسابقه داشتیم. این بازی آخر مهم نبود و حالت تشریفاتی داشت. تماس گرفتم و وقتی فهمیدم بانه نیست گفتم ومی ندارد که بیاید. اما آمد و خودش را رساند تا حتی در بازی تشریفاتی هم تیم آربا خوش بدرخشد. این آخرین بازی لیگ بود و باید به تعطیلات می رفتیم. بیرون زمین از بچه ها خواستم در سری جدید مسابقات هم سعی کنند در همین باشگاه بمانند و کنار هم باشیم. هر کسی چیزی می گفت. هر کس برای خودش برنامه ای داشت. معراج هم نگاه عمیقی کرد و گفت: شاید دیگر اینجا نباشم. بعد مکثی کرد و ادامه داد: هر جا که باشم مطمئن باشید که به یاد شما هستم و دوستتون دارم.

دلخوشی ام به همین وعده اوست. امیدوارم در بهشت به یادم باشد.

شهید معراج آیینی به راویت: آقای معتمدی، مربی تیم آربا بانه


یک زمانی استادیوم فوتبال، ابزار اپوزسیون بود. دشمن تلاش می کرد از دورهمی جماعت تماشاگر که اغلب از اقشار ضعیف جامعه بودند بهره برده و گوشه ای از اهدافش را به کرسی بنشاند. یادمان نمی رود اوایل دهه هفتاد گاهی کارگردان تلویزیونی مجبور بود صدای پخش مستقیم بازی های مهم فوتبال را قطع کند تا مثلا صدای اکبرشاه گفتن های مردم به گوش نرسد.

صحنه اما عوض شد.

در اوج فتنه کور 88 دشمن نتوانست از صندلی های صدهزار نفری استادیوم طرفی ببندد.

شعار خلیج فارس ایران، ندای جمعی لشکر علاقمندان فوتبال در حمایت از ت های کشورشان قرار گرفت.

یکی مثل شایان مصلح پرچم یا رقیه را در زمین دور می داد.

یکی مثل علی علی پور بعد از هر گلی که میزد تصویری از شهدا به خصوص شهدای مدافع حرم را به نمایش می گذاشت.

مهدی طارمی برای دشمن خط و نشان می کشید.

یکی مثل محمد انصاری هم یاد و نام شهدا را هر جا که رسید بر سر دست گرفت.

مهدی ترابی شعار حمایت از رهبری را در اوج سیاه نمایی و مسموم سازی رسانه ای دشمن به رخ جهانیان می کشد و .

دم همه ورزشکاران با غیرت و وطن دوست گرم.


معروف است اگر هنرمندی بخواهد اثرش در جشنواره های بین المللی دیده شود باید سمت و سویی را رعایت کند که خوشایند داوران و تگذاران این جشنواره ها قرار بگیرد. به طور مثال از نگاه غرب، زندگی مردم کشورهای جهان سوم باید در فضایی سیاه نشان داده شده و هر نوع حس عزت و استقلال طلبی در آنها سرکوب شده باشد و . شاهد هستیم که بسیاری از هنرمندان به خصوص در عرصه سینما با طمع نسبت به کسب جوایز بین المللی به تحقیر ملت خود می پردازند و عملا به نیابت از بیگانه با بودجه فرهنگی کشور خود به مملکت خویش جفا می نمایند.

حالا شده است حکایت رفتارهای جهت دار بعضی مسئولان اوقاف و سازمان تبلیغات در بعضی از شهرها.

به نحوه تقسیم بودجه های حمایتی این دو اداره برای هیئت های مذهبی که نگاه کنیم گاه شاهد همان تگذاری اقتدارگرایانه خواهیم بود. این رویکرد که هیئات مذهبی منتقد یک امام جمعه و بستگانش اصلا در توزیع بودجه های حمایتی دیده نشوند و یک هیئت پرمخاطب و موفق که هنوز به استانداردهای پاچه خواری نرسیده یک پنجم یک هیئت مطیع و هماهنگ حمایت شود در راستای علاقه ارگان ها به استفاده از بودجه های فرهنگی در راستای تقویت کانون های قدرت ارزیابی می شود.

 


اصلاح طلبان بابل در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی مجلسی به میزبانی یکی از اعضای مستعفی شورای شهر پرحاشیه بابل در یکی از مساجد بازار با سخنرانی مصطفی کواکبیان برگزار کردند.

شنیده شده در این مراسم جناب سخنران که ظاهرا توسط عناصری خاص تحریک شده بود نسبت به اظهار نظر ائمه جمعه در رفتار نمایندگان واکنش نشان داده و بیان داشت که امام جمعه چه حقی دارد در کار نماینده دخالت می کند؟!

چنان که مستحضرید شعار ی جماعت اصلاح طلب در ایام انتخابات همیشه حول محور آزادی بیان بوده اما حضرات به محض جلوس بر اریکه قدرت با پشت پا زدن به ژست های انتخاباتی راه انتقاد را حتی بر صاحبان تریبون هم می بندند چه برسد به شهروندان عادی.

نکته بعد این که با منطق امثال این اقایان می شود اینطور هم گفت که به نماینده چه ربطی دارد که در کار امام جمعه دخالت کند؟ امام جمعه حق دارد امر به معروف و نهی از منکر کند واین موضوع ربطی به نمایندگان ندارد.

و نکته دیگر این که جناب آقایان فرماندار و معاون حاشیه دار او و سایر ارکان قدرت در جبهه اصلاحات که موقع تقسیم پست برای بزرگان شهر نوشابه باز می کنند حواسشان باشد و حواسمان هست که وقتی در خلوت می روند آن کار دیگر را انجام داده و حقیقت خود را در میتینگ های ی به خوبی آشکار می سازند.


#صورت‌جلسه #نشست‌قضائی با موضوع میزان #اعتبار‌قضایی نظرات کارشناسان #پلیس‌فتا در #پرونده‌های‌کیفری

 

 

برگزار شده توسط

استان قم/ شهر قم

 

تاریخ برگزاری:

۱۳۹۷/۰۸/۲۴

 

پرسش:

 

اعتبار قضایی نظرات کارشناسان #پلیس فتا در پرونده‌های کیفری تا چه میزان است؟

 

️ نظر #اکثریت:

 

    اقدام پلیس‌فتا و تنظیم صورتجلسات آن نهاد، صرفاً به عنوان بخشی از اقدامات ضابطین بوده و در ردیف اقدامات سایر واحدهای #نیروی‌انتظامی است و #گزارش #مرجع‌انتظامی براساس عملیات علمی و فنی در #کشف‌جرم محسوب می‌گردد؛ لذا متهمان می‌توانند درصورت عدم پذیرش اتهامات مندرج در گزارش پلیس فتا، تقاضای #ارجاع #پرونده را به #کارشناس‌رسمی و متخصصین مربوط نمایند و نظر کارشناسان رسمی در مخالفت با مفاد گزارش پلیس فتا باعث تزل در مفاد گزارش و جریان #اصل‌برائت خواهد بود.

 

️ نظر #اقلیت:

 

    گزارش پلیس فتا اگر چه در قالب گزارش یک مرجع انتظامی است؛ ولی #مستند به #کارشناسی برخی از پرسنل آموزش‌دیده است که می‌تواند به عنوان یک #نظریه‌کارشناسی تلقی گردد؛ اما در هر حال #متهم #حق #اعتراض به آن و تقاضای ارجاع امر به #هیئت‌کارشناسان‌رسمی را در خارج از دایره نیروی انتظامی دارد.

 

️ نظر #هیئت‌عالی:

 

    نظریه #اکثریت صحیح می باشد و نظریه مامورین پلیس فتا همان‌گونه که در نظریه اکثریت هم ذکر شده است، صرفاً به عنوان بخشی از اقدامات #ضابطان‌دادگستری می باشد./سامانه‌نشست‌های‌قضایی


خانم بازیگر می رود ترکیه کشف حجاب می کند، تقبیحش نمی کنند که هیچ بیشتر هم به او بها می دهند. همین صدا و سیما و ارشاد خودمان را می گویم. فلان تازه وارد سینما می نویسد دختر آبی مظلوم تر از امام حسین علیه السلام است! با یک اشتباه شد سر و تهش را هم می آورند. آن بازیگر تصاویر کشف حجاب نوآموزان موسسه هنری اش را به مناسبت روز تئاتر منشر می کند تهش می گوید اشتباه شد و می آید تلویزیون می شود کارشناس و داور برنامه طنز. یکی دیگر سگش را بغل گرفته و لبش را می بوسد و عکس این صحنه را منتشر می کند چند هفته شبهای جمعه به او آنتن می دهند که برنامه پر کند. داور می رود با خواهر زنش جلوی دوربین روبوسی می کند کسی چیزی نمی گوید. بازیکن سابق فوتبال پلیس را به سخره گرفته و تصاویر دعوایش را منتشر می کند می شود مربی تیم امید و .

حامد زمانی با پلیس فرودگاه جر و بحث می کند حق با او بود یا نه حرف دیگری است اما بعد از این ماجرا دیگر از صفحات رسانه ها محو می گردد. این یعنی همان مثال معروف اشداء بینهم! به خودی ها که می رسیم خوب زبانمان دراز می شود. 


انگار ما دو تا را بر خلاف جهت هم خلق کرده بودند! برادر بودیم، از یک خون، از یک رگ و ریشه؛ اما خلق و خوی مان با هم فرق می کرد. هر چه معراج آرامش داشت و سر به زیر بود، من ناآرام و شلوغ بودم! هر چه او خونسرد بود و در مقابل مشکلات صبوری به خرج می داد، من زود از کوره در می رفتم و در پیچ و خم زندگی، بی تابی نشان داده و عصبانی می شدم. او حرف گوش کن بود و مطیع پدر و مادر و من درست در نقطه مقابلش، لج باز و بهانه جو!

او کار را عار نمی دانست. هر وقت می توانست به یاری پدر شتافته و در تأمین معاش خانواده تن به کارگری می داد و من از نگاه خود، جز کارمندی و پشت میز نشینی را کار نمی دانستم. گاهی وقت ها احساس می کردم دیواری ضخیم بین من و معراج وجود دارد. او انگار در عالمی دیگر سیر می کرد و من دنیای خودم را داشتم. برخلاف برادر دیگرم که با او حسابی عیاق شده بود من بین خودم و معراج فاصله ای را احساس می کردم و برای همین دنبال راه خودم بودم.

با این حال به حکم برادری و بزرگتری، محبتش را از من دریغ نمی کرد. از همان کودکی سعی می کرد هوای مرا داشته باشد. با همه خواهر برادرها این طور بود. با همه رابطه ای مخصوص داشت و مراقبشان بود.

پدر یکبار از دستم عصبانی بود و می خواست کتکم بزند! معراج زود آمد، دستم را محکم گرفت و کشید و گفت: فرار کن!

با هم دویدیم. دستم در دستم او بود و می دویدم تا سایه تهدید و غضب پدر از سرم دور بماند.

او اصلاً به فاصله ای که من بین خودمان احساس می کردم توجهی نشان نمی داد. هر جا که می توانست دستم را می گرفت.

پدر رسم نیکی در خانواده بنا گذاشته بود. او مردی معتقد بود و دوست داشت شئونات اخلاقی و آداب و رسوم دینی در خانه اش برجسته باشد. شب های جمعه می نشستیم با صدای بلند قرآن می خواندیم. معراج تسلط خوبی به متون و قرائت قرآن و قواعد صوت و لحن داشت. صدایش هم خوب و زیبا بود. جوری قرآن می خواند که به دلمان بنشیند و به فراگیری آن علاقمند شویم. هر بار از قرائت او نکته ای را می آموختم. همین مسأله باعث شد که در دوران تحصیل همیشه نفر اول مسابقات قرآنی مدرسه باشم.

معراج خودش اهل شوخی و خنده بود. جایی می نشست لبخند را بر لبها می نشاند. همنشینی با او برای همه لذت بخش بود. با این حال مواظب بود لابه لای شوخی و خنده و بذله گویی هایش کسی را نرنجاند و گناهی مرتکب نشود. گاهی که حواسم نبود و شوخی را به تمسخر و تحقیر کسی کشانده و یا غیبتی انجام می دادم، رنگ و رویش عوض می شد. گاهی جمع را به بهانه ای ترک می کرد. گاهی مرا کناری می کشید و به آرامی و دوستانه تذکر می داد. او با رفتارش به ما می آموخت می توان شاد بود؛ اما گناه نکرد.

حجب و حیایش واقعاً دیدنی بود. به همه احترام می گذاشت، حتی کسانی که لایق احترامش نبودند. نام هر یک از دوستانش را که می خواست صدا بزند با پیشوند "آقا" همراه بود، حتی اگر همان ها او را فقط به نام کوچک صدا می زدند.

بعد از اتمام تحصیلات متوسطه تصمیم گرفتم وارد نیروی انتظامی شوم. برادر دیگرم از من خواست با معراج می داشته باشم. به هر حال او چند پیراهن بیشتر از من پاره کرده بود و تجربه کار در نیرو را داشت. فکرش را هم نمی کردم با این تصمیم من مخالفت کند. معراج وقتی فهمید از من خواست چند ساعتی با هم قدم بزنیم. دستم را در دستش گرفت. درست مثل ایام کودکی که می خواست مرا از کتک خوردن نجات بدهد، خیلی ساده و صمیمی بی آنکه احساس کند فاصله ای بین ما وجود دارد. چقدر آن لحظات شیرین بود. دست در دست هم قدم زدیم. دو سه ساعتی در مزار باباطاهر، گفتگو کردیم. معراج از تجریباتش می گفت. پیشنهادش این بود که درسم را ادامه بدهم، مدرک تحصیلی مناسبی که گرفته و مدارج علمی بالا را که طی کردم بعد بروم سراغ استخدام در نیروی انتظامی تا اینطوری از موقعیت شغلی بهتری برخوردار شوم. او رو حیات مرا می شناخت و می دانست تحمل بعضی سختی ها را ندارم. حرفهایش درست و منطقی بود. هر چند توی گوش من فرو نرفت و به آن عمل نکردم و بعدها وقتی سختی های دوره آموزش را چشیدم پی به نصیحت خیرخواهانه او بردم و حسرت خوردم. به این نتیجه رسیدم هر جای زندگی که به دلسوزی های او توجه نکردم، ضرر کردم.

این اواخر پول هایش را جمع کرده و ماشین دست دومی خریده بود. ماشینش ضبط و پخش نداشت. دلم می خواست برایش کاری کنم. دوستی داشتم که وعده داد ضبط بی استفاده ای که دارد را به من می رساند. من هم خوشحال و خندان که بالاخره توانسته ام برای برادرم کاری انجام دهم خبرش را به معراج رساندم. چند روزی گذشت این دوست من هر بار بهانه ای آورد و آخر هم به قولش عمل نکرد.

نمی خواستم شرمنده معراج شوم. او توقعی نداشت؛ اما خودم روی این قولم حساب باز کرده بودم. دلم نمی آمد حرفم را پس بگیرم. رفتم و از کسی پولی قرض کردم. بی آنکه به معراج چیزی در این باره بگویم ضبط ماشین را خریدم و به او هدیه دادم.

مدتی از شهادت معراج گذشت که یک شب آمد به خوابم! یکی آن طرف، کار مرا لو داده بود!! ناراحت بود که چرا به خاطر تهیه ضبط، خودم را به قرض و بدهی انداخته ام. آنجا هم به فکر من بود و هوایم را داشت.

راوی: مجید آیینی برادر شهید معراج آیینی


فارغ از هر نقد و نظری معتقدم یک امام جمعه بیشتر از بیست سال نباید در جای خودش باقی بماند. البته این مسأله درباره شخصیت های معنوی و کاریزما تفاوت دارد.

نه سطح حوزه های علمیه، نه سطح فکری جامعه و نه شرایط فعلی کشور و انقلاب با شرایط بیست و سه چهار سال پیش قابل قیاس نیست.

گاه تعصب و اصرار بر حضور یک امام جمعه ضعیف در رأس هرم قدرت، جز روی کارآمدن مدیران ضعیف تر اما هماهنگ و غصب مصادر قدرت در یک شهر و بالطبع، اجحاف در حق مردم و بدبینی نسبت به نظام نتیجه ای نخواهد داشت.


 

همسایه ای داشتیم در همین شهر قم به نام اوهان که اهل بوسنی بود. سنی بود که بعد شیعه شد و جنگ های خونین با صربها را از نزدیک لمس کرده بود.

میگفت: شما ایرانی ها به ما اسلحه و غذا دادید و از ما در برابر جنایات وحشیانه صربها حمایت کردید؛ اما عربستان به آدم گرسنه هم کتاب می داد و تا توانست به نشر مبانی فکری آل سعود و وهابیت پرداخت، مسجد ساخت و . و نتیجه اش را هم مدتی بعد درو کرد.

ایرانی ها در حمایت از مردم مظلوم افغانستان در مقابل ارتش سرخ شوروی کم نگذاشتند اما این پاکستان بود که پرورش طلاب افغانساتی را برعهده گرفت و طالبان را راه انداخت و .

در جنگ نخجوان و قره باغ، پشت مردم مسلمان آذربایجان ایستادیم اما این رژیم غاصب صهیونیست بود که در این کشور شبکه تلویزیونی راه انداخت و .

الان اوضاع عراق و لبنان را که می بینم و سوءاستفاده رسانه های فتنه گر وابسته به انگلیس و آمریکا و سعودی در تحریک احساسات مردم بر ضد ایران اسلامی که بیشترین نقش را در نجات آنها از ستم دشمنانشان داشت، یاد حرف آن دوست بوسنیایی خود می افتم.

کاش این ایام می توانستیم در عرصه رسانه های دیداری و شنیداری و مجازی هم ابتکار عمل را از دست دشمنان اسلام خارج کنیم.


بالاخره نماینده ولی فقیه در استان مازندران از این سمت استعفا کرد.

اخبار موثق اما غیر رسمی از انتخاب حجت الاسلام محمدی لایینی امام جمه شهرستان نکا برای تصدی این مسئولیت خطیر حکایت دارد.

دو سال است که بحث تغییر نماینده ولی فقیه استان مطرح شده؛ اما ظاهراً بعضی تحرکات مانع از اقدام جدی در این خصوص بوده است.

گاه گزینه هایی برای جانشینی حجت الاسلام طبرسی مطرح می گردید که احساس می شد در صورت انتصاب، استان را چند قدم از این وضعی که دارد عقب تر می کشانند! بضی ها هم – البته تأکید دارم بعضی ها- به تکاپور افتادند که در این کش و قوس، خودی نشان داده و با واسطه گری این و آن، کلاهی برای خویش ببافند.

یکی بزرگی را فرستاد تهران به واسطه گری، یکی هم موسسه فقهی لبنی قم را به خدمت درآورد. آن یکی نوچه هایش را راه انداخت که سر زبانها نام او را به عنوان گزینه اصلی مطرح کنند؛ دامادش را که با رییس سابق و ورشکسته یکی از قوا سر و سرّی داشت به تقلا کشاند و .

تعارف که نداریم. امام رحمت الله علیه آنقدری از بعضی ون دنیا زده و طاغوتی منش زبان به گلایه باز نموده که دیگر کسی نیست نداند بعضی هم لباسی های ما برای پول و پست و مقام چه می کنند و البته چه خوش گفته اند که برکت زشتی ها، درخشش زیبایی هاست.

این میان اما بزرگان خودساخته ای هم بودند و هستند که به دنیا و مافیها در قواره آب بینی بز هم وقعی ننهادند.

حجت الاسلام محمدی لایینی از همین دست علمای خودساخته بود و هست که برای احراز این مسئولیت، قدم از قدم برنداشت و تقلایی نشان نداد و واسطه ای نفرستاد و تماسی با این و آن نگرفت و .  به تأسی از مولای متقیان، اعتبار مسئولیت و قدرت را به توفیق خدمت و مجاهدت فی سبیل الله دانست.

حجت الاسلام محمدی لایینی عالمی اخلاقی است که ورای همه فراز و نشیب های عالم قدرت و ت، زی طلبگی و سلوک معنوی را شاخص یک حقیقی دانسته و در طریقت بندگی آن گونه قدم برداشت که دیدار و مصاحبتش حاضرین را همواره به یاد خدا بیندازد. امامت جمعه و نمایندگی ولی فقیه و خبرگان و عقیدتی و . نباید حجابی باشد که ذات سربازی امام عضر عج در کسوت واقعی و آخرت محور را تحت الشعاع قرار دهد. آن دیانتی که عین ت است در کشاکش ت بازی ها خدشه ناپذیر می ماند و رنگ نمی بازد.

انتخاب این عالم فرهیخته، بی حاشیه و استاد عملی اخلاق و اخلاص و معنویت و مدرس برجسته حوزه و دانشگاه به عنوان نماینده شایسته ای که باید آینه تمام نمای اندیشه و سیرت ولی فقیه باشد به مردم شریف و مومن استان لاله خیز مازندران تبریک عرض می کنم.


 

ده روز آخر عمر معراج، ایام دهه ولایت، اعیاد قربان و غدیر بود. یک هفته ای را در کوخان، میهمان معراج بودم. رفاقت ما دیرینه و بسیار عمیق بود. در همدان، ایام خوشی را با هم سپری کرده بودیم. نمی شد کسی معراج را ببیند و شیفته اخلاق و منش او نشود. دوستی با او آرامش و افتخار بود. آدم احساس می کرد در کنار معراج می تواند شاد باشد، حرمتش محفوظ بماند، صداقت را با تمام وجود لمس کند و مطمئن باشد که از رفاقت با او هیچ ضرری عایدش نخواهد شد.

معراج آن روزها می دانست که واپسین ایام حیاتش را سپری می کند.این را زمانی متوجه شدیم که پازل خاطرات و نکته ها و قراین رفتار و گفتار آن روزها را کنار هم چیدیم. نگذشت برای من که مهمانش بودم ناراحتی ایجاد شود. می دانست رفته ام کوخان که چند روزی را در کنار او به خوشی سر کنم. می دانست خودش رفتنی است؛ برای بعضی ها نشانه هایی را آشکار ساخته بود؛ اما نگذشت من بویی از این ماجرا ببرم. در میهمان نوازی سنگ تمام گذاشت. لحظاتی که در کنارش بودم با شادی سر می شد. با هم به گردش و تفریح هم رفتیم. جاده ای که به مهاباد ختم می شود بسیار زیبا و دیدنی است. از تماشای درختان سرسبز و مناظر بکر طبیعت کردستان لذت می بردم. معراج هم که انگار نه انگار دارد آخرین روزهای عمرش را سپری می کند. پا به پای من می گفت و می خندید.

در مسیر مهاباد، یک بار فقط به ناگاه سکوتی کرد. کمی به جاده و پیچ و خم های آن خیره شد. بعد آهی کشید و از آرزوهایش گفت. دلش می خواست خوشبختی خانواده اش را ببیند. دلواپس همسرش بود.از خوبی ها و صبوری های او می گفت و سختی هایی که به پای او کشیده و این که دوست داشت محبت هایش را جبران کند. به خواهرزاده اش عسل علاقه داشت و از دلتنگی هایش برای او می گفت. دلش می خواست برادرش مجید به تحصیلاتش ادامه بدهد و درجات بالای نظامی را کسب کند. به فکر سر و سامان دادن خواهرش بود. به فکر زن گرفتن برای برادر کوچکترش احمد بود و دوست داشت او در فوتبال بیشتر از خودش پیشرفت کند و به جایی برسد. دوست داشت پدر و مادرش به محله و خانه بهتری نقل مکان کنند و . بعد دوباره لبخند زد و سر بحث را عوض کرد.

این خصلت همیشگی معراج بود که دغدغه شخصی نداشت و دلش برای دیگران می تپید. خوشبختی و عاقبت به خیری دیگران را خوشبختی خودش می دانست.

معراج به دنیا علاقه داشت؛ اما از همه این علقه ها دست کشید، دل کند و آماده پرواز شد و به معراج رسید. خصلت مردان الهی و بندگان مخلص خداهمین است که بهترین داشته هایشان را در پیشگاه خدا نثار می کنند. معراج، عشق به همسر و خانواده و آرزوهای کوتاه وبلندش را در طبق اخلاص گذاشت و به محضر دوست هدیه داد. او دیگر باید برای رفتن آماده می شد.

چند روز بعد که خبر شهادتش آمد با آن نشانه هایی که به بعضی اطرافیانش داده بود فهمیدم که او داشت روزهای اوجش را می گذراند. درست مثل یک پرنده که هر چه بالاتر می رود دنیا در نگاهش کوچک و کوچک تر می شود. فرصت بیست روزه ای که از محبوبش گرفته بود محالی برای انعکاس باطن نورانی اش بود. هر کس بداند دارد روزهای آخر عمرش را سپری می کند به خصوص اگر جوان و دارای خانواده و عشق زمینی باشد غمگین و افسرده می شود و اطرافیانش را پریشان و محزون می سازد. معراج هر چه به لحظه موعود نزدیک تر می شد، چهره اش خندان و روشن تر می شد و تا آخرین لحظه حیاتش نگذاشت کسی به خاطر این جدایی، دلگیر و غمزده باشد. او عشق زمینی و دلبستگی های دنیایی را معبر وصال به عشق حقیقی می دانست. درست مثل نمازهایش که اول وقت می خواند و نمی گذاشت هیچ مانعی آن را به تأخیر بیندازد، در همه امور زندگی، خدا را به همه عشق ها و دلبستگی ها و جاذبه های شیرین دنیایی ترجیح می داد. فرحین بما آتاهم الله من فضله.

راوی: بهنام داوری از دوستان شهید معراج آیینی


ازدواج مجدد به معنای چند همسری برای مردان امر جائزی است. البته چند همسری آداب و احکامی دارد که مهم ترین آن رعایت اصل عدالت است.

این نکته را هم نباید از نظر دور نگاه داشت که با توجه به شرط قید شده در دفترخانه (سند ازدواج)، مرد برای اختیار همسر دوم نیازمند جلب رضایت و اجازه همسر اول است. بنابراین رعایت این شرط یک واجب قانونی و شرعی است که منجر به حفظ حقوق و شئون بانوان می شود.

شخصاً با توجه به مشغله ذهنی زیاد حتی اگر از تمکن مالی بالایی برخوردار باشم نیز هیچ گاه توانایی اداره زندگی دیگری را در خود نمی بینم؛ اما اگر کسی شرایط مادی و معنوی لازم برای چند همسری را دارا بود و توانست موافقت همسر اول خود را نیز جلب کند نمی توان مانعش شد.

آنچه به مقام معظم رهبری در این خصوص منتسب است عدم اعتقاد به استحباب چند همسری است و نه منع آن.

به چشم خود شاهد بوده ام که بعضی خانم ها (که البته تعدادشان زیاد نیست) بنا بر تشخیص و نگرش خود اجازه اختیار همسر دوم را به شوهر خود داده اند و به لطف خدا زندگی خوب و موفقی را هم دارا هستند. نوش جانشان؛ کسی نباید در این باره تعرضی به شخصیت و آبروی این دست از هموطنانمان داشته باشد.

جناب دکتر فیاض هم که به نوشته هایشان علاقمند هستم یکهو از کوره در رفت و بی هیچ مدرک و سندی مدعی شد که چون صیغه بازی در قم فراوان است پس این مساله باعث رواج گری شده است!

این ادعا هیچ پشتوانه پژوهشی ندارد و نوع گفتار و ادبیات به کار رفته، قرینه ای بر عصبانیت و حرص احتمالی گوینده از ماجرا و موضوع دیگری است.

هفده هجده سال است که در قم ساکن هستم و به اقتضای بعضی فعالیت های فرهنگی به استان های مختلف کشور سفر داشته و به طور مستقیم با مردم مواجه شده ام.

در قم قطعا عده ای بنا بر نیازهای جنسی یا عاطفی و . اهل ازدواج موقت هستند اما مگر در شهرها و استان های دیگر، چنین مواردی موجود نیست؟ ازدواج موقت یک اصل شرعی برای کنترل غرایز و گرایشات است و چارچوب تعریف شده ای به منظور حفظ کیان خانواده ها و حرمت و حقوق افراد و جامعه دارد که متأسفانه بی توجهی به آن موجب روی آوردن به روابط ناسالم و غیرشرعی و بزهکاری اخلاقی شده و حریم خانواده ها را خدشه دار نموده است. 

تشرّع با توجه به ضوابط و قواعد آن بهتر از فساد و بی مبالاتی است.

در این هفده هجده سالی که در قم هستم متوجه نشده ام که بحث ازدواج موقت یا حتی روسپی گری در این شهر معضلی پررنگ تر و پیچیده تر از سایر نقاط کشور باشد. جناب فیاض کمی شلوغش کرده است. با این حال توصیه می کنم ایشان با توجه به تخصصی که در رشته جامعه شناسی دارد پژوهشی را با موضوع عوارض، لوازم و تبعات ازدواج موقت و مقایسه آن با گری داشته باشد که لااقل حرف هایی مستندتر در این باره به زبان بیاورد.


 

شهردار آمده بود پیش مادر شهید رادمهر و خبر داد که قرار است در همین پارک معروف ساری، تندیس پسرت را نصب کنیم و .

خوشحال نشد!

مادر، مادر همان شهیدی است که سه بار می خواستند از او به خاطر مجاهدت های چشمگیرش به خصوص در جریان حرب تموز لبنان، تقدیر کنند، مخالفت می کرد و می گفت: هر وقت از همه بچه های لشکر تقدیر کردید با من نیز چنین کنید.

 

مادر شهید محمود رادمهر در پاسخ شهردار گفت: هزینه ساخت تندیس پسرم را بگذارید برای لایروبی رودخانه تجن. این رودخانه اگر لایروبی نشود دیگر تجن نیست، لجن است! و گرفتاری اش دامنگیر مردم می شود و .

یک ماه نکشید که کار لایروبی رودخانه آغاز شد. مدتی بعد سیل ویرانگری در مازندران و گلستان به راه افتاد که اگر توصیه این مادر شهید نبود، خسارت بزرگی به مردم تحمیل می شد.

 

به روایت حجت الاسلام محسن علیجانزاده


 

دیروز هیات رییسه مجلس از وصول طرح تشکیل استان مازندران غربی خبر داد.

موافقین و مخالفین این طرح ساعت هاست که در فضای مجازی به تبادل نظر و رد و تأیید آن می پردازند.

بی شک این پیشنهاد که صرفا یک طرح تبلیغاتی با مصرف انتخاباتی است به جایی نخواهد رسید. دولت بودجه و امکانات لازم را برای تشکیل یک استان جدید ندارد.

اگر چه مازندران غربی در قالب یک استان حالاحالاها تشکیل نخواهد شد اما مدت هاست که نقاط مختلف این استان شهیدپرور شاهد رویش نامبارک مازندران غربی است! مردم مازندران مردمی پاک و نجیب و متدین هستند. دوستی غیر بومی که در امور زندان ها فعالیت می کرد، می گفت: شما شمالی ها حتی خلاف کارهایتان هم ته دلشان گرایش مذهبی دارند.

همجواری با تهران و هجوم گردشگران به سواحل زیبا و جنگل های دیدنی و کوهستان های خوش آب و هوای این خطه، متاسفانه در بسیاری از موارد موجب برهم خوردن نظم فرهنگی و دینی این استان گردیده است. عدم التزام به ظواهر دینی در سطح سواحل و تفرجگاه ها، منظر نجیبانه این خطه لاله گون را بد جلوه داده است.

از سوی دیگر بی تفاوتی و ضعف انگیزه و گاه کج فهمی بعضی مدیران فرهنگی استان نیز باعث تضعیف باورهای ملی و مذهبی و فراموش شدن هویت بومی و پرافتخار مردم این دیار گردیده است.

مازندران غربی متأثر از خودباختگی های فرهنگی متمایل به رویکرد مادی غرب، تفکر بخش قابل توجهی از مردم را تحت الشعاع قرار و در زیر پوسته این استان، خودنمایی می کند. برای احیای فرهنگ بالنده و هویت بخش و پرافتخار مازندران ایرانی و اسلامی نیازمند عزم جدی همه مردم و مسئولان هستیم که اگر دیر بجنبیم مازندران کاملا غربی خواهد شد.


 

دیروز یکی از گردن کلفت های مازندران توسط دادگستری استان دستگیر شد. این بابا از طریق رابطه گیری و صمیمیت با بعضی از صاحبان قدرت و نفوذ در ادارات و . توانسته بود به زعم خود در حاشیه ای امن به جنگل خواری و ی و . اقدام کند.

برای خیلی ها دستگیری این گنده مفسد اقتصادی دانه درشت و پلمپ دم و دستگاه تجاری و خدماتی متعلق به او در ساری قابل باور نبود. ظاهرا فشارهایی هم در این خصوص به ضابطین و قضات مرتبط با پرونده وارد شد که شکر خدا کارگر نیفتاد.

از اقتدار و شهامت عوامل قضایی استان تشکر می کنم و امیدوارم در بررسی پرونده و صدور حکم و تنبیه مجرم نیز شاهد اقتدار و صلابت قضات انقلابی باشیم.

عملکرد قوه قضاییه به طور مستقیم با حیثیت نظام اسلامی گره خورده و جلب اعتماد عمومی نسبت به میزان سلامت و عدالت ورزی این نهاد، استحکام پایه های حاکمیت اسلامی را به دنبال خواهد داشت.


 

اکبر گودرزی را مأمور سپاه با یک دست روی هوا بلند کرد. طلبه ای یک لاقبا و لاغر و ضعیف بود. توی خانه تیمی فرقانی ها کیسه بزرگ پول قرار داشت؛ اما آنها از گرسنگی دچار ضعف شده بودند. بازجو چندبار از او پرسید تو که طلبه متدین و معتقد به رعایت آداب دینی هستی چرا مدتهاست نرفته ای به روستای دورافتاده تان و به پدر و مادر پیرت سری نزده ای؟ مگر صله رحم توصیه اسلام نیست؟ روز آخر قبل از اعدام، بازجو را صدا زد و پاسخش را داد. می گفت پولهایی که از بانک! می زدیم را باید خرج اسلام می کردیم من نمی توانستم از آن استفاده شخصی کنم!

 

اسدالله لاجوردی به رغم مشغله فراوانی که داشت گاهی می رفت سر ساختمانی نیمه کاره می ایستاد به کارگری. می خواست یادش نرود که انسانی ساده و معمولی است و مقام دادستانی باعث غرور و فریبش نشود. منافقی در زندان بود که به هیچ وجه به چیزی اعتراف نمی کرد. نیمه های شب چشمش به مردی افتاد که در راهروی زندان قدم می زند و آب و غذایی برای زندانی ها می برد. پرسید او کیست؟ گفتند قصاب اوین! همان لاجوردی معروف. دلش نرم شد و رفت همه را لو داد و شد مرید انقلاب.

 

محمدی گیلانی بر خلاف تصور عموم حکمی برای اعدام فرزندانش صادر نکرد. اصلا فرزندانش اعدام نشدند. یک پسرش در یک خانه تیمی و پسر دیگرش موقع فرار از مرز در درگیری با بچه های کمیته و سپاه کشته شدند. محمدی گیلانی اما دستور داد اموال آن دو را به نفع انقلاب مصادره کنند. به او گفتند بخشی از دارایی های فرزندانت که در حال مصادره هستی همان اموالی بوده که از کیسه خودت به آنها هدیه داده ای. لااقل آنها را بردار و زیر بار نرفت. گفت مالی را که به آنها داده ام دیگر مال من نیست و متعلق به آنهاست و حالا که در مبارزه با نظام کشته شده اند و با انقلاب در ستیز بوده اند باید به نفع انقلاب مصادره شود.

 

منافقین دارای گروه ها و بخش های فعالی در داخل کشور بوده اند. تشکیلات نظامی و عملیاتی و فرهنگی تبلیغاتی و ی و . آنها در داخل متلاشی شد و از بین رفت؛ اما تشکیلات اطلاعاتی آنها شناسایی نشد و هنوز در کشور به فعالیت جاسوسی به نفع استکبار ادامه می دهد

 

کتاب "رعد در آسمان بی ابر" را اگر حالی داشتید بخوانید. تاریخ شفاهی انقلاب در مبارزه با منافقین است که حسن روزی طلب در مصاحبه با مسئولان وقت اطلاعات سپاه تدوین نموده است.


 

نتوانسته ام با این مساله کنار بیایم که چرا بعضی برنامه ها و مراسم مذهبی و انقلابی که قابلیت اجرا در سطح مساجد را دارا هستند در سالن های آمفی تئاتر برگزار می شود. مراسم تودیع و معارفه یک امام جمعه یا جلسه ائمه جماعات با رییس اوقاف، جلسه فرماندهان بسیج و . اگر قرار نیست که حاوی برنامه هایی چون پخش فیلم و موسیقی و نمایش و . باشند که معمولا نیستند چرا نباید در مساجد و تکایا برگزار شوند؟

آن وقت می شود جامعه را به سمت مسجد محوری سوق داد و از نقش مسجد در فعالیت های مدنی و ی و نظامی صدر اسلام گفت و .؟

این پرسش شامل بعضی مراجع عظیم الشأنی هم می شود که برای برگزاری جلسات فقهی و دینی اقدام به ساخت سالن های مجلل نموده اند.


 

کتاب "عهد کمیل" شامل خاطرات همسر شهید کمیل (مصطفی) صفری تبار (از شهدای مازندرانی درگیری با پژاک) به دستم رسیدم و بخش هایی از آن را خواندم و به دلیلی کاملا شخصی درست مثل کتاب خاطرات شهید شالیکار قدرت اتمام آن را در خود نیافتم.

بابت متن زیبا و جذاب آن از نویسنده ناشناس! اثر تشکرمی کنم.

راستش را بخواهید مدتی است که چندان تمایلی به مطالعه آثار شهدایی مبتنی بر روایت همسر ندارم. دلیلش را که البته یک نظر کاملا شخصی است عرض می کنم خدمتتان.

اگر آدم می خواهد شخصیت یک نفر را به طور کامل بشناسد باید از جانب افراد متعدد از جمله همسر، پدر و مادر و احیانا فرزند، همکار و همرزم و دوست و همسایه به زوایای مختلف زندگی او نگاه کند. مجموعه کتاب های به روایت همسر به طور معمول منحصر به یک بعد از زندگی قهرمان قصه است و تعریفی ناقص از شخصیت او ارائه می دهد.

نکته دیگر اما مربوط می شود به فضای رویایی و دست نیافتنی که گاه توسط راوی و یا نویسنده در این آثار ترسیم می شود. ثمره مطالعه این نوع روایات، ایجاد وهم و توقع آرمانی دور از دسترس در ذهن دختران مذهبی در شرف ازدواج نسبت به ورود خواستگاری آسمانی است که متأسفانه به دلیل عدم وقوع چنین تصوری در اغلب موارد، نتیجه منجر به افزایش سن ازدواج و یا تجرد مستمر این قشر می گردد.

با وجود این دیدگاه، از خواندن کتاب "عهد کمیل" لذت بردم و مطالعه آن را به همه دوستان به خصوص دخترخانم های دبیرستانی توصیه می کنم. علتش هم این است که این کتاب در صفحات نخست خود در واقع گریزی به زندگی دختری معمولی با گرایشات مذهبی کاملا معمولی دارد که گاه با چادر و گاه با مانتو و گاه کمی دلسرد نسبت به انجام تکالیف دینی اما پاکدامن و نجیب مسیری عادی از زندگی را طی می کند که در نهایت به دلیل انتخاب و باور قلبی نسبت به آموزه های دین، راه سعادت و ایمان را پیموده و در شمار بانوان پرافتخار تاریخ ایران اسلامی در می آید.


 

از این که پول هایش به سرقت رفته بود، ناراحت نبود. نه اینکه ناراحت نباشد! به هر حال باید دوباره به پدر و مادرش رو می انداخت و از آنها پولی می گرفت. اما آن چه که بیش از هر موضوعی آزارش می داد، این پرسش بود که چرا یک جوان، هر چند بی بضاعت، به خودش اجازه می دهد درِ کیف دیگران را باز کند و پولشان را بردارد؟ عاقبت این جوان چه خواهد شد؟

می خواست از قسمت عمومی حمام محل بیرون بیاید، چشمش به جوانی افتاد که دستش را داخل جیب های لباس او برده و دنبال چیزی می گشت. به آرامی پا پس گذاشت و از رختکن بیرون رفت. نخواست جوان خجالت بکشد. تا آخر هم اسمش را به کسی نگفت. ولی غصه می خورد که چرا یک بنده خدا کارش به این جا می کشد؟

دائم فکرش مشغول بود که چه باید بکند تا آن جوان را از این منجلاب بیرون کشیده و راه درست زندگی را به او بیاموزد؟

خاطره ای از طلبه شهید محمدزمان ولی پور


 

 

مسکن مهر را مسخره کردند اما در نهایت مجبور شدند همان طرح را به شکلی گران تر به نام مسکن ملی به اجرا در بیاورند.

سفرهای استانی را شوی تبلیغاتی نامیدند خودشان هم همان را تکرار کردند.

به دولت قبل تهمت بی کفایتی و فساد زدند، دلار و طلا در دوره خودشان چند برابر رشد کرد و هر روز یک مفسد از دم و دستگاهشان دستگیر شد.

ورود ن به ورزشگاه را شماتت کردند خودشان مجبور به انجامش شدند.

کارت سوخت را کنار گذاشتند، دوباره به طرفش رفتند.

دولت سابق را بابت تحریم مقصر دانستند در دوره خودشان تحریم ها چند برابر شد.

پرداخت یارانه را پول پاشیدن بین فقرا نامیدند الان دنبال افزایش آن هستند.

حالا در کشتی هم به اینجا رسیدند که محمد بنا، مربی مورد قبول و حمایت دولت سابق را دوباره بر سر کار بیاورند.

 

 

 

شما که نسخه ای برای ادراه کشور نداشتید برای چه وقت مردم را گرفتید و فرصت ها را هدر دادید؟


 

شهید شیخی متولد سال ۱۳۷۶ و شهید رضایی متولد سال ۱۳۶۵ است و فرزند دوم شهید پاسدار مرتضی ابراهیمی به تازگی به دنیا آمده بود.

نحوه شهادت هر سه شهید بزرگوار نیز همانند ترورهای دهه ۶۰ به دست منافقین است. به طوری که در کمین و ایجاد حلقه محاصره، به وسیله سلاح سرد به شهادت رسیدند.

مراسم تشییع این سه شهید حفظ امنیت کشور چهارشنبه ۲۹ آبان ساعت ۱۰ صبح در ملارد و بهارستان برگزار خواهد شد. 

 

آن مردکی که گفت از صبح پس از برجام، شاهد لغو همه تحریم ها خواهیم بود

آن ساده لوحی که پیام داد هر روز تاخیر در پذیرش برجام چند میلیارد دلار به کشور خسارت می زند

آن یابویی که به بسیجی های منتقد و دلسوز می گفت بروید به جهنم

می توانند جواب خون این بچه های مظلوم و خانواده های شان را بدهند؟ آن دنیا خدا با عمامه کاری ندارد. دروغ گو و خائن را به صلابه خواد کشاند.

تاوان بی عرضگی شما را بچه های بسیجی پس می دهند.


از بین یادداشت های فضای مجازی این دو مطلب از سات های 598 و تابناک با تو برایم جالب توجه بود.

مقاله سایت 598 با عنوان: 

خسارت سنگین دولت بر اعتماد عمومی و سرمایه های اجتماعی انقلاب

و مقاله سایت تابناک با تو با عنوان:

 

ماجرای مرموز همه‌ی فرزندان مسئولان که کشته شده‌اند

با یک کلیک مخاطب این دو یادداشت باشید.


نابودی ۱۳هزار جلد کتاب در آتش سوء استفاده از اعتراضات+عکس

نابودی ۱۳هزار جلد کتاب در آتش سوء استفاده از اعتراضات+عکس

 

یکی از تلخ ترین اتفاقاتی که در طول جنگ های تاریخ رخ داده، به آتش کشیده شدن کتابخانه ها و سوزاندن کتاب ها بوده است. همیشه ملت ها از این اتفاق به زشتی یاد نموده و عوامل آن را قومی وحشی و نادان و فرهنگ ستیز توصیف کرده اند.

دیشب کتابخانه تفکر در شهرستان شهریار توسط اوباش به آتش کشیده شد و سیزده هزار جلد کتاب سوخت و خاکستر شد.

تاریخ درباره عوامل این توحش و فرهنگ ستیزی چه قضاوتی خواهد داشت؟

انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی و مبتنی بر اندیشه و علم و ادب و مطالعه است و دشمنان آن می دانند که جنگ با فرهنگ، راه مصاف با نظام دینی است.

ما هم بر عوامل گرانی لعنت می فرستیم اما یک تار موی انقلاب را به لجنزار غربزدگی و حیوان صفتی نمی فروشیم


امشب مبالغ حمایتی برای ۲۰ میلیون نفر پرداخت می‌‌شود/ رئیس‌جمهور خود را فدای مردم کرد

 

علی ربیعی امروز در مصاحبه با خبرنگاران در موضوع آزاد سازی قیمت بنزین گفت: رئیس جمهور خود را فدای مردم کرد!

حضرات وقتی از سوی افکار عمومی زیر سوال می روند می گویند افزایش قیمت بنزین تصمیم سران قوا بود. وقتی می خواهند از خودشان قهرمان بسازند می گویند رییس جمهور خودش را فدای مردم کرد!

دقیقاً به خاطر همین چاخان گفتن های بی پایان امثال ربیعی و نوبخت و جهانگیری و است که مردم نمی توانند به تصمیمات دولت خوشبین باشند و گرانی ها را برخلاف ادعای رییس جمهور به نفع خود نمی دانند.

رییس جمهور اگر فدایی ملت بود شش سال کشور را معطل ت خارجه نمی کرد و با رها سازی اقتصاد مقاومتی و بی توجهی به تولید ملی و توان داخلی، نگاهش را به عنایت غرب نمی دوخت.

رییس جمهور اگر فدایی مردم بود خون برادر ش را از سایر مردم رنگین تر نمی دانست. رییس جمهور فدایی ملت، گرانی ارز و سکه و سوخت و آب و برق و گاز  و فشار بر ضعفا را راه حل جبران کسری بودجه و ریخت و پاش دولت نمی داند و فرآیند اقتصاد را به سمت سرمایه دار شدن سرمایه داران و ویژه خواران سوق نمی دهد.

دلارهای 4200 تومانی که به جیب دلال ها رفت و تولید ملی را به خاکستر تبدیل ساخت نشانه فدا شدن مسئولان برای ملت است؟


نماینده مجلس در حال استراحت +عکس

 

بالاترین امید مردم برای انتخاب یک نماینده، تاثیرگذاری در امور مرتبط با معیشت است. میلیون ها تومان برای تشکیل یک جلسه در مجلس و امتیازاتی که به نماینده می رسد، صرف می شود.

اگر قرار است یک امضای موازی از طرف چند نفر جایگزین مصوبات مجلس شود و نمایندگان نتوانند در مهمترین تصمیمات اقتصادی که زندگی ملت را زیر و رو می کند نظر موافق یا مخالف بدهند، خوب در مجلس را گل بگیرید تا لااقل بودجه ای هنگفت به نفع بیت المال صرفه جویی شود.

رییس مجلس، مسئول اداره جلسات مجلس است و مثل سیصد نماینده دیگر فقط یک رأی دارد. سران قوا دقیقا طبق کدام قاون مجاز به وضع قانون و موازی کاری با مجلس هستند؟ حتی قوه قضاییه هم نمی تواند بدون مجوز و تصویب مجلس قانونی را به مرحله اجرا دربیارود.

حالا که دیگر سران قوا هم به این نتیجه رسیده اند مجلس در رأس امور نیست و می شود بدون نظارت شواری نگهبان و بی اعتنا به قانون اساسی به جای مجلس در اتاقی در بسته به وضع قانون و زیر و رو کردن زندگی مردم پرداخت اشکالی ندارد، لااقل نمایندگان مجلس را با آن حقوق ها و مزایای کذایی، مرخص بفرمایید و بار مالی عظیمی را از گرده بیت المال بردارید.

مجلس واقعاً خانه ملت است؛ چون ثابت شد نمایندگان هم مثل خود ملت از آنچه که قرار است بر سرشان بیاید بی اطلاع هستند.


 تخریب ها و خسارت های اشرار

 

قطعا کسانی که به هر بهانه ای اموال عمومی را آتش زده و به اماکن دولتی و خصوصی خسارت وارد می کنند مشتی اوباش هستند؛ اما کسانی که با بی درایتی بر خزانه بیت المال و ذخایر طلا و ارز کشور چوب حراج زده و میلیاردها تومان از اموال عمومی را خرج باندبازی و اشرافی گری خود و آقازاده هایشان می کنند و بی اعتنا به توان داخل و اقتصاد ملی، نگاه خود را به نظر لطف اربابان خارجی دوخته و کار و کارگر ایرانی را به حاک سیاه می نشانند و آبروی انقلاب را بازیچه بی عرضگی خویش می سازند، اوباش تر هستند.

دسته اول به دادگاه و زندان می روند و چند نسلشان داغ آشوبگری را به میراث می برند.

دسته دوم با عزت و منّت، از خودشان قهرمان می سازند، بار چند نسلشان را می بندند و به ریش همه ما می خندند.


از دو منظر به این خبر توجه کنید.

در غرب آزادی جنسی یک قانون است و موانع دست و پا گیر برای ارتباط جنسی وجود ندارد.  با این حال، شهوت به عنوان باتلاق غرایز، همان انسان آزاد و سیراب از ارتباط جنسی را با ولع بیشتر برای دسترسی به حریم ن دیگر سوق می دهد. برخلاف تصور عده ای که محدودیت های شرعی را باعث طغیانگری می دانند این آزادی جنسی است که خوی حیوانی را برجسته می سازد. شهوترانی یک بیماری است و انتها ندارد.

نکته دیگر این که عقل می گوید حجاب، نشانه حرمت و کرامت بانوان است.

حالا این خبر را بخوانید:

 

به نقل از خبرگزاری آلمان، دولت آلمان قانونی را تصویب کرده که براساس آن عکاسی و فیلمبرداری از ن از زیر دامن جرم اعلام شد. اجرای این قانون منوط به موافقت پارلمان است.

براساس این قانون، افرادی که از گوشی های هوشمند موبایل و عصای سلفی در عکاسی یا فیلمبرداری از ن از زیر دامن آنها به هنگام ایستادن بر روی پله برقی یا پله منازل یا راه رفتن در خیابان ها استفاده کنند با مجازات روبه رو خواهند شد.

این قانون همچنین درباره افرادی است که از ن عکس و فیلم هایی بگیرند که خط ان را بدون اراده آنها، برجسته کند.

خانم "کریستین لامبرشت" وزیر دادگستری آلمان در این باره گفت: تصویربرداری از یک زن از زیر دامن یا تصویربرداری از خط سینه، نقض توهین آمیز و بدون توجیه حریم خصوصی این خانم است.

او ادامه داد که معمولا این تصاویر در گروه های چت یا حتی در بازاریابی های تجاری مورد استفاده قرار می گیرد.

قبل از این در آلمان، تصویربرداری ن از زیر دامن، غیرمجاز بود اما جرم نبود مگر اینکه فرد، اقدام به لمس یا توهین کند.

تا پیش از این به دلیل نبود قانون و جرم انگاری تصویربرداری از زیر دامن ن، مقابله و مجازات با عاملان این اقدام در دادگاه ها، مشکل بود و جای خالی قانون وجود داشت.

عصرایران


 

مظلومترین قشر کشور، بسیجی ها، حزب اللهی ها و طلاب هستند. نه به رأی داده اند نه از ت های غلط اقتصادی او حمایت می کنند، بیشترین نگرانی و انتقاد را برای وضع معیشت مردم دارند، بعد اراذلی که اغلب به همین دولت رأی داده اند، به خاطر برجام زدند و رقصیدند، در اعتراض به ت های غلط همین دولت به حوزه علمیه حمله می کنند و ژست طلبکار و حق به جانب می گیرند!


 

هیچ مشکلی با اغتشاش حل نمی شود. آشوبگری جز ضرر به مردم و تضعیف اقتصاد کشور اثری ندارد.

آنهایی که در تیر 78 و فتنه 88 لیدر جریان اغتشاش بودند الان خودشان در مصدر قدرت هستند و از این باب باید گفت جماعت ضدانقلاب و فرصت طلب، یتیم هستند.

جوجه آشوبگرهای تازه به دوران رسیده هم در نهایت پس از دستگیری به مخبر بعضی از نهادها تبدیل می شوند و رفقایشان را لو می دهند. معدود آدم های خل و چل و جوگیر و بی کس و کار هم جز این که پرونده ای سیاه در دستگاه قضا و امنیت برای خود باقی بگذارند محصولی درو نخواهند کرد.

با گرانی بنزین به این شکل ناجوانمردانه مخالفم اما اوباشگری نتیجه ای جز وطن فروشی و استیلای بیگانه ندارد. هر نقطه ای متعلق به بیت المال که آسیب می بیند از جیب من و شماست که ترمیم می شود. اوباش گمان نکنند حالی از مسئولین گرفته اند.


رزمنده ای بود تعریف می کرد با دوستانش برای تحویل اسلحه به یکی از یگان های ارتشی رفته بودند. برایشان چای آوردند. کسی قند برنداشت. گفتند قند بیت المال است صرفه جویی شود بهتر است. مردم به خاطر قند و شکر در صف می ایستند. 

عبدالرضا مصری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی دیروز در مصاحبه ای اعلام کرد: "80 هزار تن برنج برای تنظیم بازار از سوی دولت وارد شد که همه آنها در انبارها ماند و به خاطر عدم توزیع به موقع فاسد شد و در نهایت همه آنها دور ریخته شد که اسناد همه آن موجود است."

 

می دانید با هشتاد هزار تن برنج شکم چند نفر سیر می شود؟

می دانید خرید این محصول با ارز دولتی صورت گرفته است؟

کسی را سراغ دارید بابت این اتفاق محاکمه و توبیخ شده و یا لااقل عذرخواهی کرده باشد؟

 

http://www.jahannews.com/news/707601/%DB%B8%DB%B0-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D8%AA%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AC-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D9%81%D8%A7%D8%B3%D8%AF

 


متأسفانه وجود یک عنصر نامطلوب در مجموعه ای وجیه، منجر به زیر سوال رفتن اعتبار آن مجموعه می شود.

عنصر نامطلوب و یاغی البته در هر لباس و صنفی ولو به تعداد اندک دیده شده اند که تسامح در برخورد با این افراد را باید خیانتی بزرگ محسوب نمود. استخدام معدود عناصر بی هویت، عقده ای و گاه مغرض در بعضی مجموعه ها البته ریشه در ضعف گزینش و اهمال در شناخت نیروها دارد.

در جریان اعتراضات اخیر، یک مأمور شرور با حمله به پاسداری آزاده و جانباز که در صدد ایجاد آرامش در میان معترضان بود منجر به تقویت جوّ التهاب آلود گردید و علاوه بر تشدید تنش و درگیری و خسارت، وجهه نیروی انتظامی را مخدوش نمود. حال این جانباز آزاده که به تازگی به خاطر بیماری قلبی از بیمارستان مرخص شده بود با کمک مردم و امدادرسانی اورژانس بهبود پیدا کرد.

با توجه به قول مساعد فرمانده خوش اخلاق انتظامی این شهر شمالی در تنبیه مأمور خاطی و نیز تشکیل پرونده در حفاظت اطلاعات نیرو، فعلا از انتشار نام و تصویر این عنصر لاابالی خودداری می گردد. 

عجیب است وقتی یک بسیجی، پلیس فتای یک شهر را به خاطر عدم آشنایی و تسلط به مباحث فنی مرتبط با فضای مجازی، فشل می نامد جرمی نابخشودنی مرتکب شده و با پرونده سازی راهی دادگاه می شود اما وقتی یک عنصر غیرانقلابی و سرکش به نیروی بسیجی آسیب زده و فضای اجتماعی را ملتهب می سازد بعضی ها انتظار گذشت و لاپوشانی دارند!


فرمانده در سایه

 

"فرمانده در سایه" نام کتابی است ترجمه شده از متون عربی انگلیسی پیرامون شخصیت شهید عماد مغنیه که مطالعه آن جذاب و دلنشین است.

یک بعد محتوای اثر آموزه ای تحلیلی درباره فعالیت های اطلاعاتی و امنیتی شهید عماد است که دانستن آن بر تجربه همه علاقمندان این عرصه خواهد افزود. بعد دیگر کتاب اما آموزش فشرده خودباوری، تمرکز و هدفمندی در زندگی است که میتوان عماد را اسوه ای به یاد ماندنی در این عرصه قلمداد نمود. از نگاه دشمن، عماد اسطوره تروریسم! بود و کشتن او را در مواردی واجب تر از ترور بن لادن و دستگیری صدام می شمرد.

عماد اما الگویی از یک مدیر توانا و باهوش تلقی می شود. نوع ارتباط سنجیده او با سران عرب و فعالان ی و مبارز ضد صهیونیسم از همه گرایشات عقیدتی و مذهبی و ی، چهره ای موثر از این رهبر با نفوذ جبهه مقاومت ترسیم می نماید.


خبرگزاری ایرنا با آغاز تنش های معترضین به گرانی بنزین، ذیل خبری مدعی شد که قم نیز شاهد آشوب و تحصن و اعتراض بوده است.

خبرگزاری فارس دو شب پیش مدعی شد که محدودیت های اینترنی استان قم رفع شده است.

هر دو خبر کذب محض است.

 

 

تکمیلی: دقایقی قبل بالاخره اینترنت قم وصل شد. الحمدلله رب العالمین. البته ضعیف و کند است و غیرقابل اتصال به بعضی نرم افزارها، ولی به هر حال شکر خدا.


 

رئیس جمهور آمریکا بر تابوت دو سرباز آمریکایی که به تازگی در افغانستان کشته شدند، حاضر شد و ادای احترام به جا آورد.

به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا و همسرش ملانیا روز پنجشنبه به پایگاه نیروی هوایی آمریکا موسوم به پایگاه داور سفر کرده و به خانواده‌های این دو سرباز آمریکایی کشته شده در  افغانستان ابزار تسلیت کردند.

 

امیدوارم رییس جمهور ایران هم بر سر مزار شهدای روزهای اخیر عرصه امنیت ملی که در فتنه بی تدبیری مسئولان اجرایی به تقابل با عناصر ضدانقلاب شتافته و شهد شهادت نوشیدند، حاضر شده و به خانواده هایشان تسلیت بگوید.

راستی سربازان آمریکایی هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای کشور خود در افغانستان چه می کنند؟ روشنفکرهای آمریکایی حضور سربازان کشورشان در افغانسان و سایر نقاط دوردست جهان را ضد منافع ملی و دخالت در امور دیگران ندانسته و شعار نه افغانستان، نه عراق، نه خلیج فارس نه کوبا نه سوریه و . جانم فدای آمریکا سر نمی دهند؟!!


افزایش برداشت از میادین نفتی تحقق می‌یابد

 

از بدو آغاز فعالیت های هسته ای صلح آمیز ایران، دشمنان با استفاده از هجمه رسانه های تبلیغی خود این شبهه مغالطه آمیز را بر سر زبان ها انداختند که ایران با وجود ذخایر عظیم نفتی چه نیازی به داشتن انرژی هسته ای دارد که به خاطر آن باید تحریم شود و تاوانی سنگین بپردازد؟!

 

درست چند روز بعد از اعلام کشف یکی از بزرگترین میادین نفتی تاریخ کشور و پوشش گسترده خبری آن توسط دولت، قیمت بنزین جهشی سه برابری پیدا کرد که بی شک تأثیر ویرانگر آن بر معشیت خانواده های مستضعف قابل انکار نخواهد بود.

این پروسه در واقع مستندی برای اثبات شبهه غلط رسانه های بیگانه در اذهان عموم است که وقتی چنین منابع عظیمی در اختیار داریم چرا باید به خاطر فعالیت های هسته ای دچار تحریم و فشار اقتصادی شویم؟! دولتمردان یا در زمینه تبلیغات و مهندسی افکار، بیمار هستند و یا بیسواد و ناآشنا.


ای تلالو فروغ امامت، ای زمزمه هدایت، ای نور درخشان شمس فضیلت، و ای تاج ولایت بیا که تورا انتظار می کشیم.

ای که تیر عشق را نشانی و در جسم شیعه همچو جانی و بر نور چون آسمان، ای مهدی صاحب زمان بیا که قلب تشنگان شراب وصال تو، از «ثبات» فراقت «متزل» گشته است.

آقا. بنگر این اسیران در بند دنیا و گرفتاران آفت سرای تمدن را.

اگر فریاد نیاز ما را لبیک نگویی ترسیم که در گرداب تغافل، بدل به مرداری متعفن گردیم و آن قدر عفن شویم که فرشتگان لطف تو از آسمان دولتت، بر جبینمان ننگ فراق جاودانه ات را انگ زنند.

مهدی جان بیا و از قید تعفن نفس رهایمان ساز.

با تمام وجود به آسمان چشم دوخته ایم و با گوش جان انتظار شنیدن صوتی آشنا و ازلی را داریم؛ ندای ملکوتی«جاء الحق و زهق الباطل» را.

در هجر تابناک تو مهدی جان اشک نیز مرثیه حزن فراق را سر داده است. بی شک  اشک گویا ترین بیان را در رثای غم جانسوز جدایی تو نجوا می کند.

ای آفتاب ظلمت سوز، طلوع کن.

ای منتقم خون نسل هابیل، نظاره کن بر جاده ی سرخ تشیع.

ای تعادل عدالت، نزدیک است کز تماشای شط سرخفام عدل، «فلق» نیز «شفق» آلود شود.

ای آئینه جمال قدسی حق. ای فروغ بارگاه کبرایی؛

در معصیت آباد کشور تمدن، «خداگریزی» فخر اهل عصیان گشته و همچون عصرجاهلیت، سوسمارهای رایانه ای خوراک فکری دنیا زدگان شده و با اینهمه هنوز هم آیا زمینه ظهورت فراهم نشده است؟

مهدی جان در انتظار فرج، پشتمان از کوله بار طعنه دشمنانت خمیده گشته است.

مولا جان. ای نور دل مستضعفین و ای فخر زمان و زمین.

ای میوه باغ رسول الله آجرک الله ای وارث انبیا.

ای گل سرسبد آل طاها نظر بنما به ما.

ای ضامن بقای نسل ولایت. ای کشتی نجات بشریت. ای ساقی می عدالت، ای اقیانوس بی کران رحمت، ما را نیز در تلاطم امواج لطف خویش غرق نما.

ای عصاره امامت و ای هادی امت.

ای عشق شهیدان و امید منتظران؛

غمگنانه دم از انتظار تو می زنیم در حالی که منتظران واقعی ات  از شوق وصال تو و اجداد گرامی تو در مسلخ عشق بر بالینت سر سجده فرود آوردند. آری شهادت اوج انتظار است.

شهادت رکن اساسی اقامه توست ای صلاه عشق.

مهدیا!. طوفان عشق تو عرشیان را نیز مجنون کرده است، وای بر ما اگر جز با خون خویش طومار انتظارت را امضا نماییم.

انتظار عملی عین شهادت طلبی است.

«اللهم عجل لولیک الفرج»

دی /75


 

من تا این لحظه جزو اون چهل میلیونی که به ادعای دولت یارانه جدید رو دریافت کردن نبودم. از رفقا هم نتونستم کسیو پیدا کنم. شما اگه یکیو سراغ دارین جزو این چهل میلیون نفر بوده و یارانه جدیدو گرفته به منم خبر بدین. آدم دلش مطمئن باشه راحت تره!

دیروز سخنگوی دولت بعد از اینکه گفت زندگی اغلب مسئولان دولتی شبیه مردم عادیه! مدعی شد دولت در زمینه گرانی بنزین اقناع لازم رو از ماه ها قبل انجام داده بود و این مردم بودن که توجه نکردن!!

نمیخوام کلمه اقناع رو تفسیر کنم اما کلا میزان اعتماد به نفس مسئولان در نوع خودش جالبه و این که در هر ماجرایی ما مردم مقصر و محکوم همیشگی هستیم.

واقعا به گفتار و رفتار چنین دولتمردایی میشه اعتماد کرد و خوشبین بود؟


 

از میان اخبار و مطالبی که امروز در سایت ها خواندم تیتر سه مطلب برایم جالب توجه بود.

یک- آمار ازدواج در سال جاری چهل درصد کاهش داشته است.

دو- شناسنامه های لاکچری با قید "تهرانی"!

سه- زندگی اغلب مسئولان دولت شبیه مردم عادی است!

 

الف- نظام ما قرار است اسلام را در جامعه گسترش دهد و اسلام روی مسأله ازدواج تأکید فراوانی دارد. کاهش رویکرد به امر مقدس ازدواج یک نقص بزرگ محسوب می شود.

ب- بعضی از خانواده های شهرستانی موقع زایمان به تهران می آیند تا فرزندشان لااقل در شناسنامه بچه تهرون به حساب آمده و با استناد به آن بتوانند بین اقوام و همسایگان پز بدهند! احساس خودباختگی و عقب ماندگی نسبت به پایتخت نشینان نشانه عدم آشنایی با مفاخر و عناصر بومی هویت بخش در مناطق مختلف کشور به شمار می آید.

ج- سطح حقوق و مزایایی که مسئولان از قبل تصدی امور دولتی به دست می آورند چند پله بالاتر از درآمدی است که مردم عادی کوچه و بازار کسب می کنند. از این بابت یک نگاه گذرا و حساب سرانگشتی هم ثابت می کند که سطح زندگی اغلب مسئولان شباهتی به مردم عادی جامعه ندارد و اتفاقا همین فاصله باعث کاهش آستانه تحمل ملت در قبال فشارهای اقتصادی گردیده است. سخنگوی دولت در بیان این ادعا خطای آشکاری را مرتکب شده است.

 

در وهله نخست اینگونه به نظر می رسد که مخرج مشترک هر سه معضل مورد اشاره، ضعف فرهنگی است. خودباختگی بعضی از شهروندان نسبت به پایتخت نشینان، دروغ گویی و یا بی اطلاعی مسئولان از وضع معیشت مردم و کاهش تمایل به ازدواج بی شک مبّین ضعف شدید فرهنگی در سطح جامعه است؛ اما دردمندانه باید اعتراف کرد که در واقع این سه موضوع بیانگر آن است که در جامعه امروز خیلی چیزها سر جای خود قرار ندارد. عدالت یعنی هر چیزی در سر جای خودش باشد و این ناهنجاری ها گواهی است بر فاصله ما با مفهوم عدالت که ابعاد روزمره آن همچون موریانه ای پایه های ماهیت نظام مبتنی بر عدالت را از درون سست و ویران می سازد.


به پیر به پیغمبر اوضاع قم آرام است. یعنی از اول هم آرام بود. اینجا اصلا اتفاقی نیفتاد. نه شورشی نه آشوبی نه تجمعی. همه یک ناچ ناچی زیر لب گفتند و بر مسببین گرانی لعنتی فرستادند و مسئولان را هم حواله دادند به تیر غیب. همین. دیگر خبری نیست.

البته به گفته آقای امیرآبادی نماینده قم، هفته های قبل این شهر شاهد خودسوزی یک فرزند شهید و چهار جانباز مقابل بنیاد شهید قم بود که به نظر با توجه به گرانی قیمت بنزین، این معضل هم خود به خود حل شده است. رییس بنیاد شهید کشور هم باجناق یک آدم کت و کلفت است و اعتراض و خودسوزی و . به جایی نخواهد رسید.

حالا که خیالتان راحت شد و مطمئن شدید قم آرام آرام است اینترنت ما را وصل کنید لامصبا، کار داریم به جان شما. 

زندگی ما به اینترنت گره خورده است درست مثل بنزین. گرانی و کمبود و اختلال این دو، روال عادی زندگی را بر هم می زند. الان با این وضعیت بنزین و اینترنت خدا وکیلی مردم شورش کرده اند یا مسئولان؟!


سازمان ملل خواهان پایان محدودیت در دسترسی به اینترنت در ایران شد.

به نقل از رویترز، سازمان ملل متحد به قطعی اینترنت در ایران واکنش نشان داد و خواهان برقراری مجدد اینترنت در ایران و احترام به حق آزادی بیان در ایران شد.

ایلنا

 

کودکان یمن یا زیر بمباران می میرند یا بر اثر گرسنگی. در سوریه و عراق و کشمیر و میانمار و افغانستان و سومالی و . چه گذشت بماند. در همین ایران خودمان مدت هاست که به خاطر تحریم، شرایط درمانی بسیاری از بیماران نامطلوب شده و عدم دسترسی به داروهای مورد نیاز بعضی بیماران جان آنها را به مخاطره انداخته است. اما سازمان بی طرف ملل نگران محدودیت دسترسی اینترنت در ایران است! بر حقوق بشر آمریکایی لعنت!

 


 

به نظر من مهم تر از دستگیری کلان سرمایه داران و غارتگران بیت المال و داماد شریعتمداری و برادر و برادر جهانگیری، دستگیری پسر عباس ی است.

پسر عباس ی می شود فرزند خواهرخانم ناطق نوری!

کسانی که مناسبات تعیین کننده و پشت پرده عالم ت در کشور ما را می شناسند خوب درک می کنند که رییسی با این اقدام وارد منطقه ممنوعه از مابهتران شده است.

از این پس حتی اگر یک قبض عقب اقتاده برق و آب مربوط به یکی از اقوام دور رییسی پیدا شود تهمت فساد اقتصادی دامنش را خواهد گرفت. از این پس خیلی ها ذره بین دست می گیرند تا در لابلای سخنان فلان مشاور و معاون و دستیار رییسی حرفی پیدا کنند که بشود معنایی دوپهلو ازآن اتخاذ نموده و اتهام انحراف و تخدیش مبانی انقلاب را به او چسباند. از این پس بیشتر باید برای رییسی دعا کرد.

تا اینجای کار، رییسی حتی برخلاف انتظار و تصور راقم این سطور، توانسته است چهره فراموش شده یک واقعا انقلابی را پس از چند دهه احیا نماید.


این شعر طنز ار امام رحمت الله علیه در بعضی نسخ دیوان اشعار ایشان منتشر شده و در بعضی دوره های دیگر ظاهرا به چاپ نرسیده است:

 

. اگر بگذارد

 

قُم بدکی نیست از برای محصل

سنگگ نرم و کباب اگر بگذارد

حوزه علمیه دایر است ولیکن

خان فرنگی مآب اگر بگذارد

هیکل بعضی شیوخ قدس مآب است

عینک با آب و تاب اگر بگذارد

ساعت دو موقع مطالعه ماست

پینکی و چُرت و خواب اگر بگذارد


این که هیأت ها باید ی باشند حرف درستی است. اشک ها و عزاداری های ما همه اش ی است. نمی شود دم از امام حسین زد و از کودکان مظلوم یمن و کشمیر و . غافل ماند. نمی توان حسین حسین گفت و در برابر آمریکا و اسرائیل و زورگویان و ستم پیشگان عالم سکوت کرد.

تا این جای کلام، حرف درستی است. هیأت ها به این معنا باید ی باشند وگرنه خانقاهی بی خاصیت محسوب خواهند شد.

اما هیأت نباید ستاد انتخاباتی باشد.

هیأت ها باید مردم را به مشارکت حداکثری در انتخابات و انتخاب اصلح تشویق کنند. هیأت ها باید معیارهای نامزد اصلح را به خصوص بر مبنای ترسیم مقام معظم رهبری برای مردم تبیین نمایند، اما حمایت از یک کاندیدا بی تردید عواقبی را به دنبال دارد که کمترین نتیجه آن ایجاد اختلاف و ریزش در اجتماع مومنین است. در شهرهای کوچک که اغلب شاهد رقابت نزدیک نامزدها به خصوص در انتخابات مجلس هستیم ورود مصداقی یک هیأت به نفع یک کاندیدا موجب دلخوری جمعی دیگر شده و جوّ اختلاف را دامن خواهد زد. بماند که بعد از پایان ایام زودگذر انتخابات نیز هر نوع فعالیت اجتماعی فرهنگی و مثبت هیأت در اذهان عمومی به عنوان یک حربه و تاکتیک انتخاباتی و جهت دار معنا خواهد شد و جایگاه معنوی هیأت مورد تشکیک قرار خواهد گرفت. هیأت ها را ستاد انتخاباتی نکنیم حتی اگر بر فرض، اوقاف یا سازمان تبلیغات و . هزینه های خیریه مرتبط با عزاداری ها را بر مبنای جهت گیری های باندی قسمت کنند، شرافت خادمی اهل بیت را به متاع پست دنیا نفروشیم.


خدا خواهر رییس جمهور را بیامرزد. دیروز به رحمت خدا رفت. در این یک هفته ای که قیمت بنزین سه برابر شد مردم بارها به یاد اقوام آقای رییس جمهور افتادند و خاطرشان را در ذهن و زبان زنده نمودند.

خدا از سر تقصیرات همه بگذرد. خدا همه را به راه درست هدایت کند به خصوص آنچه را که این خاندان تحویل جامعه بشری داد.


یک حرف مزخرفی که این روزها زیاد می شنویم این است که مردم دارند نتیجه انتخاب غلط خودشان را می بینند و تاوان رأی استباهشان را پس می دهند! خیر! مردم دارند چوب باند بازی های شما و گزینش های غلط شما را می خورند.

من بچه حزب اللهی های بسیاری را سراغ دارم که توان مدیریتی، علم و سلامت اجرایی لازم را دارا هستند اما به خاطر انتقاد از یک امام جمعه در شهری کوچک از کار برکنار شده و رد صلاحیت می شوند. از این دست مثال ها تا دلتان بخواهد برایتان ردیف میکنم. آن قدر در این سالها نیروهای نخبه و مومن و مستقلی را دیده ام که به خاطر عدم همراهی با کانون های قدرت به انزوا کشانده شده اند که می توانم چند جلد کتاب در این باره بنویسم.

آن وقت یکی مثل که معلوم نیست توان مدیریت یک مسجد را هم داشته باشد در حالی که نخبگانی چون زاهدی و باقری و سعیدی کیا. (از باب مثال) رد صلاحیت شده اند برای تصدی پستی که به علم و دانش و تخصص بالا نیاز دارد تایید می گردد.

سوابق و زاویه داشتن او با مبانی انقلاب از بدو ورودش به عرصه قدرت فی المثل تشکیل مجمع عقلا که به دستور مستقیم امام تعطیل شد بر همگان روشن بود. یک نیروی نظامی معمولی به زور می تواند سالی یکبار جواز خروج از کشور برای زیارت کربلا را دریافت کند بعد مقام اول امنیتی مان زارت و زورت می رود بغل انگلیسی ها مدرک علمی بگیرد!

اسنادی که حسن عباسی درباره مذاکره با اسراییلی ها منتشر کرد و در دادگاه از اتهام افترا تبرئه شد مربوط می شود به همان سال های دهه شصت.

مال و منالی که او و برادرش گرد آوره ادند مربوط به سالهای اخیر نیست.

چرا یک بچه حزب اللهی معمولی برای تصدی یک مسئولیت ریز باید از چند مرحله فیلتر گزینش و ارزیابی و نظارت سنگین نهادهای مفت خور مربوطه عبور کند آخرش هم به جرم دارا بودن سابقه انتقاد از فلان کسک رد صلاحیت شود و بعد گردن کلفت ها .

را چه کسی و چه کسانی با دیده اغماض در این مملکت پر و بال دادند؟ همه آنها در جرم او و بلایی که بر سر مردم آمده سهیم هستند و نفرین ملت دامنگیرشان خواهد شد. لعنت خدا بر کسانی که درد مستضعفین را نمی فهمند، شرمندگی یک مرد پیش اهل و عیالش را درک نمی کنند و اسلام و انقلاب را بازیچه فریب جامعه و قدرت طلبی خود و خاندان و دوستانشان ساخته اند.

علمای بزرگواری را می شناسم که با سابقه سالها تدریس خارج فقه یا دروس عالی حوزه برای ورود به مجلس خبرگان به امتحان فراخوانده شده و گاه ردصلاحیت شده اند آن وقت یکی مثل که سواد معمولی حوزوی او نیز مخدوش است از دو دوره خبرگان یعنی بیش از ده سال پیش بدون امتحان و گزینش بعنوان یک مجتهد برای ورود به مجلس خبرگان تعیین صلاحیت گردید!!

لعنت بر همه کسانی که زمینه بی عدالتی را در جامعه فراهم آورده و آبروی دین را به خطر انداخته و اصل حاکمیت اسلامی را با جناح بازی ها و مصلحت سنجی های منفعت طلبانه خود زیر سوال برده اند. خدایشان نیامرزد.


اختلال کد دستوری جاماندگان یارانه بنزین رفع نشد+تصاویر

 

از اینکه جزو سرمایه دارها محسوب شده و در شمار آن بیست میلیون جمعیت مایه داری قرار گرفتم که نیاز به دریافت یارانه بنزین ندارد خیلی خوشحالم! از باب وصف العیش، نصف العیش چه بسا با همین تلقین دولت، جاذبه تصورات ذهنی من استغنای مادی را هم به خودش جلب کند!wink

 

گذشته از شوخی، دوستانی مشمول دریافت یارانه بنزینی شده اند که نوش جانشان. از دولت محترم می خواهم با توجه به فراموشکاری من  و از یاد بردن املاک و دارایی هایی که منجر به تغییر طبقه معیشتی اینجانب و خروج از اقشار آسیب پذیر و ورود به دسته مرفهین گردیده را به من یادآوری نموده و به دایره تملک حقیر برگرداند.

 

 

این سامانه مزخرف اعتراض جاماندگان هم که از صبح تا به حال کارآیی نداشته مثال دیگری از تدبیر مثال زدنی دولتمردان عزیز است. راستی کسی می رود بشمارد ببیند واقعاً تعداد دریافت کنندگان یارانه به شصت میلیون می رسد یا نه؟! از تدبیر این بندگان عاجز خدا که چیزی به ما نرسید دعا کنید امیدمان را از دست ندهیم.


 

ساعت 11 شب بود. توی قرارگاه نشسته بودیم و حرف می زدیم، صحبت از اراده انسان بود.

کسی پرسید: "برای تقویت اراده چه باید کرد؟ مثلاً اگر کسی بخواهد شب ها کمتر بخوابد یا هر ساعتی که خواست بیدار شود، چه کار باید بکند؟"

شهید محمد بروجردی هم در جمع ما بود. او گفت: "هر کس آیه آخر سوره کهف را قبل از خواب بخواند، هر ساعتی که بخواهد از خواب بیدار می شود!"

حرفش برایمان جالب بود. تصمیم گرفتم این مطلب را همان شب امتحان کنم. آیه را چند بار خواندم و خوابیدم.

صبح بیدار شدم، اوایل اذان بود. شهید بروجردی را دیدم که زودتر از من بلند شده بود و به  نماز ایستاده بود.  نمازش را که تمام کرد، گفت: "مگر شما دیشب آیه آخر سوره کهف را نخواندی؟"

گفتم: چرا !

گفت: پس چرا خواب ماندی؟

- تصمیم داشتم اول اذان بیدار شوم، که شدم! چطور مگه؟

- آخه من فکر کردم می خواهید برای نماز شب بیدار شوید.

گفته ی ایشان کنایه از این داشت که چرا برای نماز شب بیدار نشده ام، در دلم غوغایی به پا شد. خیس عرق شدم و شرمنده این همه بزرگی و جوانمردی.

سردار غلامرضا جلالی، آرشیو خاطرات لشگر 17 علی ابن ابی طالب (ع(


خبرگزاری فارس به نقل از امام جمعه تهران تیتر زد که مسئولین بابت نحوه عملکردشان در خصوص قیمت بنزین باید از مردم عذرخواهی کنند. ساعتی بعد تیترش را عوض کرد و نوشت: باید دلجویی کنند! اینقدر که این مسئولین حساس و دلنازک هستند باید جوری هوایشان را داشت که خدای ناکرده آب توی دلشان تکان نخورد.

چهارراه شهدای قم به سمت میدان روح الله، آدم کور هم از نحوه ساخت و سازها متوجه می شود که شهرداری مدتهاست قصد تعریض این خیابان را دارد و برای همین ساختمان های دفتر تبلیغات و اداره برق و . چند متری عقب نشینی کرده اند و این وسط یک ساختمان جدیدالتاسیس است که یک سانت هم عقب نشینی نکرده است، مدرسه علمیه ولی عصر عج با مدیریت رییس پیشین قضا جناب آقای آملی لاریجانی. اگر ایشان از موضوع قانون شکنی مدرسه تحت اشراف خود اطلاع داشت که خوب عدالتش زیر سوال است و اگر نه، مدیریش مردود شمرده می شود.

داخل اتوبوس واحد کنار مرد سبزه رویی نشستم که حدس زدم اهل هندوستان است. چند کلمه ای هم کلام شدیم. گفت: اوضاع کشمیر نگران کننده است. به دوستانتان بگویید برای مردم مظلوم این دیار دعا کنند.

می گویند یک بابایی در فضای مجازی کمپین اعتراض به گرانی بنزین تشکیل داده و از مردم خواسته بود مدتی بنزین نزنند. بعد به اتهام اخلال در نظام عمومی دستگیر شد! اگر خبر صحت داشته باشد به نظر من باید از این بابا تشکر هم کرد. اگر عده ای از شهروندان به این کمپین پیوسته و مدتی بنزین نزنند چند روزی خیابان ها از نظم بیشتری برخوردار شده و ترافیک روان تری را شاهد خواهیم بود. این کمپین نه تنها مصداق اخلال در نظم نیست بلکه تقویت و کمک به نظم عمومی است.

خانواده ای که مستأجر هستند، ماشین و ملکی هم ندارند و حقوق بگیر تأمین اجتماعی اند از دریافت کمک هزینه معیشت بنزینی دولت محروم شدند خانواده ای که چند برابر آنها ملک و دارایی دارد همان مبلغ را دریافت کرد. تا این حد دولت بر امور جاری جامعه اشراف دارد.

این سر و صداهای اخیر باعث شد مدتی جریان پرونده اتباعی طبری و بیژن قاسم زاده و شورای فاسد شهر بابل و باستی هیی ها و  . را پیگیری نکنیم. امیدوارم خود دستگاه قضا در این باره اطلاع رسانی کند.


 

مدتی است که سازمان هواشناسی به طور مدام در خصوص تشدید آلاینده های هوا هشدار داده و از مردم می خواهد که در صورت امکان از منزل خارج نشوند. آلودگی هوای تهران به اوج خود رسیده و مسئولان خیلی راحت و با آرامش، اصلاح وضع موجود را حواله می دهند به لطف خدا در بارش برف و باران. 

حرفی نیست؛ اما یادمان نمی رود یکی از مانورهای جناب رییس جمهور در ابتدای فعالیت دولت خود، ادعای کنترل وضعیت هوا از طریق حذف بنزین بی کیفیت بود. حتی کلیپی از سخنان ایشان دست به دست می چرخید که تأثیر باد و باران بر رفع آلودگی هوا را به سخره گرفته و عملکرد دولت را تنها عامل حل این معضل بیان می نمود.

حالا دولت پرادعا نه تنها در زمینه آزادسازی قیمت ها و افزایش نرخ طلا و ارز و احیای کارت سوخت و توزیع یارانه ای که پیش از این توسط مسئولین فعلی گداپروری لقب گرفته بود و . به عقب بازگشته در زمینه آلودگی هوا نیز دستش رو شد و معلوم شد که هنری جز توسل به عالم غیب ندارد.


مرگ ناگهانی بازیگر و مدل مشهور در ۳۵ سالگی+عکس

 

برای خودش تیپ و قیافه ای دارد. ستاره سینماست، با نژاد تایوانی - کانادایی. برای خودش برو و بیایی داشته است. تصویرش روی جلد نشریات منتشر می شده، بعضی ها کلکسیون عکس هایش را جمع آوری می کردند. خیلی ها دنبال امضای یادگاری اش بودند یا اینکه یک سلفی با او بگیرند و پزش را به رفقایشان بدهند.

این مرد امروز مرد.

خیلی اتفاقی و بی مقدمه. او فقط 35 سال سن داشت و داشت سر صحنه یک سریال چینی کارش را انجام می داد که یکهو به زمین افتاد و . تمام. گفتند حمله قلبی.

امشب شب جمعه است و خیلی ها با دلیل و بی دلیل یاد امواتمان می افتیم. اصلا قرار است یاد امواتمان بیافتیم که به بهانه آن یاد مرگ در دلمان جوانه بزند و فراموش نکنیم که دیر یا زود نوبت خودمان هم می رسد، خیلی عادی و اتفاقی. مرگ پیر و جوان و زن و مرد و زشت و زیبا و فقیر و غنی نمی شناسد.

اگر مرگ را در یک قدمی خود بدانیم انسانیت بیشتری به خرج خواهیم داد.


فرمانده نیروی انتظامی همیشه می خندد و شاید به گمان خود اخلاق مدیریتی را با همین خنده درمانی در پیش گرفته است؛ اما .

از مهم ترین معیارهای اخلاق دینی تحمل منتقدین و پرهیز از توسل به زور در مواجهه با آنان است.

یادم می آید یکبار یک کانال تلگرامی خبری را پیرامون ایجاد ناامنی توسط خودرویی شخصی برای عابران یک پیاده رو منتشر نمود. نیروی انتظامی شهر مورد نظر انتشار این خبر را تاب نیاورد و اقدام به بازداشت ادمین کانال نمود در حالی که می توانست به تکذیب یا توضیح و . بسنده کند.

در ماجرایی مشابه، کانال کم مخاطب دیگری اقدام به انتشار خبری پیرامون سرقت از یک ساندویج فروشی نمود. با تماس نیروی انتظامی، ادمین کانال خبر مذکور را حذف کرد و تکذیبه ای هم در این باره منتشر نمود اما با این حال با مامور و دستبند به دادگاه منتقل شد تا شخصیتش نیز بی آسیب نماند.

نمونه های دیگری هم از این نوع رفتارها به چشم می خورد که شرحش بماند برای بعد.

در حالی که بارها در فضای مجازی شاهد حمله به باورهای عمومی و ارزش های انقلابی توسط عده ای از خودباختگان و فتنه گران بودیم، نیروی انتظامی سخت گیری اش را در قبال خبرنگاری به کار می برد که در جمعی محدود نسبت به ضعف و فقدان تخصص در یکی از واحدهای انتظامی گلایه نموده است. او حاضر نیست کمترین شکوه ای را نسبت به عملکرد اشتباه بعضی زیردستانش بپذیرد و انتظار دارد اهل قلم از خطای مجموعه اش چشم پوشی کنند و در برابر انتقادهای مستدل، باز هم به خنده توسل پیدا می کند.

اگر کسی می خواهد بداند نیروی انتظامی در مقابل ناهنجاری ها چقدر کارآمد است و چه میزان فشل و ناتوان، کافی است در اطراف پاسگاه ها و کلانتری ها نیم نگاهی به وضعیت پوشش و رفتار بعضی شهروندان داشته باشد. دوری در فضای مجازی بزند و .

در حالی که همه مسئولان به درست یا غلط بارها مورد انتقاد دیگران قرار گرفته و در واکنش به منتقدان و معترضان یا روشنگری و یا سکوت نموده اند، فرمانده انتظامی همچنان می خندد اما ترجیح می دهد دهان منتقد را به زور پرونده و ملالت تردد به دادگاه، گل بگیرد. 

مالک اشتر زور داشت و صاحب قدرت بود و در مقابل دشمن نرمش نشان نمی داد؛ اما انگار فقط برای کتاب ها نوشته اند که وقتی زباله به سرش ریخته شد رفت به مسجد و نماز خواند.

وقتی سطحی نگر باشیم و اخلاق را در ظاهر خلاصه بدانیم، صورتمان اگر چه به خنده مزّین است اما حقیقت باطن مان مردم را به تصور دیگری وا می دارد.

کاش به همان میزان که در مقابل بدخواهان سعه صدر و تحمل داریم در برابر خودی ها هم . چرا زیر سوال رفتن میز ما هزینه بیشتری از زیر سوال رفتن باورها و هنجارهای ارزشی جامعه به دنبال دارد؟

 

خودت را اصلاح کن اخوی، اصلاح باطن مهمتر از اصلاح ظاهر است.


 

مردم به امرایشان شبیه ترند تا به پدرانشان.

وقتی مسئولین با هم دعوا می کنند، وقتی مسئولان سراغ اشرافی گری و تجمل می روند، وقتی مسئولان فامیل های خودشان را سر کار می آورند این فرهنگ به مردم هم منتقل می شود.

در ماجرای گرانی غیرمعقول قیمت بنزین تا کنون هیچ از مسئولان ارشد کشور حاضر به پذیرش مسئولیت آن نگردیده و هر یک به نوعی سعی در شانه خالی کردن از این تصمیم و اقدام نمودند. با این وصف نباید از جامعه انتظار داشت که مسئولیت گریزی، ترس و دروغ را مذموم دانسته و سراغ آن نرود.

مسئولان حواسشان هست که پیامد فرهنگی اقداماتشان چیست و دیر یا زود چه بلایی بر سر جامعه خواهد آورد؟


علی اصغر پیوندی به اتهام تخلفات گسترده مالی در حیطه مدیریتی خود بازداشت شد. رییس مستعفی هلال احمر یکبار در خلال سیل سال گذشته گلستان و مازندران نیز به سوژه شماره یک فضای مجازی تبدیل شده بود.

تصویری از دکتر پیوندی منتشر شده بود که در مأموریت امداد رسانی به سیل زدگان در هتلی مستقر بود که منوی باز غذا در اختیار او و هراهانش قرار داشت. این مسأله در اوج گرفتاری شماری از هموطنان و نیز ایثارگری و مجاهدت نیروهای امدادی، بسیار مشمئز کننده و نفرت برانگیز بود و واکنش منفی کاربران فضای مجازی را به دنبال داشت.

جالب این که عده ای قلم به مزد سفارشی نویس در تلاش بودند تا زیرسوال بردن این حرکت ناپسند رییس هلال احمر را کار دشمنان دانسته و نتیجه آن را بی اعتمادی مردم به نظام تلقی نمایند. حالا همین مدیر نالایق توسط نظام اسلامی بازداشت و مواخذه شده است تا ثابت شود که فهم مردم عادی فراتر از فهم بعضی نویسندگان پرادعای مجازی است.

راستی یکی از نمایندگان چند روز پیش گفته بود زمانی که وضعیت بنزین و نرخ و تبعات مربوط به آن و تأثیرش بر معشیت مردم در مجلس در حال بررسی بود چهار نوع غذا برای ناهار در اختیار نمایندگان قرار گرفته بود!

شکی نیست کسانی که درد مردم را لمس نمی کنند غم آنها را هم نخواهند داشت.


فارس: شکایت نمایندگان مجلس از زنگنه به قوه قضاییه

رسما پذیرفتن که مجلس خانه ملت و در راس امور نیست، دست به دامن دادگستری شدن.

 

حمید رسایی: آتش اغتشاشات بدتر از آتشی نبود که دولت با دروغ بر دل مردم زد

فعلا که داریم ضعیف کشی می کنیم و به جای مبارزه با آتش، با دود می جنگیم.

 

محسن هاشمی: یه گندی زدیم بوش در اومده!

فقط یه گند؟

 

حاجی صادقی: انگیزه سپاه از کار اقتصادی، سازندگی است.

دست شما درد نکنه اما خواهشا یه نگاه به سود وام بانکهای وابسته بندازین

 

نماینده انجمن تخصصی معلولان ایران: وعده های پوچ مسئولان خسته کننده تر از معلولیت ماست.

عزیزم شما فقط معلول جسمی هستین؛ اما بعضی مسئولین معلول روحی هستن.

 

: الان آمریکایی ها دنبال ما افتادند.

معمولا لات و لوتها دنبال دخترهایی راه می افتن که عشوه میان و چشمک می زنن.

 

احمد توکلی: مردم نماینده عاقلی که نباشد، می خواهند.

به حضرات فشار بیارید نمایندگانی رو تأیید صلاحیت کننن که عاقل بوده و نباشن.

 


 

از فرماندار بابل بدم می آید. دستکم به خاطر وعده ای که سر ماجرای تغییر نام میدان انتفاضه داد و به نماینده مجمع طلاب گفت که با این تغییر مخالف است و مصوبه مشکوک شورای شهر را لغو خواهد کرد؛ اما نشست و اجرای آن را تماشا کرد. درست مثل یک مسئول دیگر که به نیروهای انقلابی می گفت با این تغییر مخالف است؛ اما از آن طرف به بیمار فرهنگی شهر چراغ سبز نشان می داد که کارش را پیش ببرد. یک الف بچه رسوای آتلیه به همین راحتی توانست جمعی از مسئولان پرادعا را بر ضد آرمان فلسطین به خط کند. همان طور که بعدها پت و مت شورا را به عروسک خیمه شب بازی خود تبدیل ساخت.

بگذریم.

انتقاد به فرماندار بابت عدم حضور میدانی در جمع معترضین گرانی بنزین را خیلی به جا نمی دانم. در ظاهر فقط یک خیابان بابل شاهد تجمع معترضین بود اما از نظر امنیتی این احتمال وجود داشت که اتفاق دیگری در گوشه ای دیگر رخ دهد. از این جهت لازم بود اتاق فکر و مدیریت بحران خالی نماند. شخصا به توانایی نیروی انتظامی در کنترل اعتراضات اجتماعی اعتماد ندارم اما حضور پررنگ بچه های بسیج این اطمینان را ایجاد می کرد که انشالله مشکل حادی پیش نخواهد آمد. البته فرماندار از طرف خود، معاون کشاورزی امنیتی اش را به صحنه تجمع روانه ساخته بود.

در مجموع امیدوارم شهرستان بابل روزی شاهد روی کار آمدن مدیران و مسئولانی دارای دانش و شهامت و تدبیر در همه سطوح اجرایی و قضایی و . همطراز با شأن و جایگاه تمدنی مردم فرهیخته این دیار باشد؛ ان شاءالله.


مقام معظم رهبری در دیدار اخیر با بسیجیان در هفته بسیج توصیه قابل توجهی به بسیجیان داشتند مبنی بر ضرورت بهره گیری از تجربه کمیته های انقلاب در سال های نخست انقلاب.

یعنی چه؟

فارغ از بعضی پیش بینی ها در خصوص احتمال بروز ناامنی های شهری در هفته های پیش رو؛ اما نمی توان کتمان کرد که کنار گذاشتن بسیج از حوزه امنیت شهری ضربه هولناکی به پیکره نظام محسوب می شود. مباحث فرهنگی و حلقه های معرفتی و محرومیت زدایی هم از تکالیف بسیج است اما یادمان نرود مساله امنیت اجتماعی مقوله ای بومی و انگیزشی است که جز در ذیل فرهنگ و ساختار خودجوش نیروهای مخلص بسیج به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.

اشراف اطلاعاتی و اراده مقتدرانه و تکلیف مدارانه پایگاه های محلی بسیج هیچ جایگزینی در نهادهای نفت خور ندارد.

اگر می خواهید انقلاب اسلامی در همه حوزه های فرهنگی و اجتماعی و امنیتی تداوم داشته باشد هر چه زودتر بسیج را به جایگاه اصلی و حقیقی خود بازگردانید.


 

با دستور آیت الله رئیسی، اعزام به زندان تا تأمین قرار وثیقه و کفالت ممنوع شد.

راستش را بخواهید مدتها بود که این موضوع به یکی از فرصت های بی بدیل جماعت قانون دان قانون شکن برای حال بگیری از طرف های خود شده بود. بارها شاهد آن بودیم که بعضی قضات نامحترم به سفارش فلان کانون قدرت و بهمان صاحب نفوذ و . برای این که حالی از کسی بگیرند او را در ساعات پایانی وقت اداری به دادگاه احضار می کردند و بعد به این بهانه که متهم نتوانسته در ساعت اداری وثیقه را فراهم کند او را به زندان می فرستادند و پوزخندی هم حواله اش می کردند که مثلا خوب حالش را جا آورده ایم. این موضوع بارها توسط دلسوزان به مسئولان دستگاه قضا تذکر داده شد اما حضرات دلشان نسوخت و .

حالا رییسی این مساله را مورد رسیدگی قرار داده است:

 

رئیس قوه قضائیه در جمع قضات در اصفهان گفت: از سراسر کشور آماری در مورد کسانی که از یک ساعت تا دو روز در زندان بوده‌اند، گرفتم؛ پرسیدم چرا یک ساعت زندان؟ عنوان شد: قرار صادر کردم تا برود و وثیقه بیاورد. 

وی افزود: چرا باید برای یک ساعت فرد به زندان برود؟ همان جایی که قرار را صادر می‌کنید فرد را نگه دارید تا سند یا کفالتش را بیاورید.

آیت‌الله رئیسی گفت: آمار سراسری دارم که نشان می‌دهد از یک ساعت تا یک یا دو روز فرد را نگه داشته‌اند در زندان تا برود وثیقه بیاورد، این در حالی است که وقتی فردی به زندان رفت، آثار منفی خود را به همراه خواهد داشت.

یک ماه پیش بود که رئیس قوه قضائیه بر ت حبس زدایی از زندان‌ها تأکید کرده و گفته بود: چرا قراری صادر می‌شود که منتهی به بازداشت می‌شود؟

وی تأکید کرده بود: رفتن به زندان برای فرد و خانواده‌اش عوارض دارد و دادستان‌ها هر روز که وارد دادسرا می‌شوند، باید اول لیست زندانیان را نگاه کنند و ببینند چند بازداشتی دارند و آیا می‌شود از آنها بکاهند.

آیت الله رئیسی گفته بود: حبس زدایی و پیگیری کردن جایگزین‌های حبس مورد تأکید است.

 

منبع: خبرگزاری فارس


زائر ناشنوا امام رضا چگونه از افغانستان سر درآورد؟

 

هیچ فرقی نیست بین آن جوان نامردی که در فردیس کرج، کودک زباله گرد را برای دقایقی خنده به سطل زباله می اندازد و آن جوان بی خردی که ناراحتی اش از دولت را با آتش زدن اموال مردم جبران می کند با آن قاضی نفهم در خرم آباد که جوان کر و لال ایلامی را به ظن افغانی بودن بدون تحقیق به هرات می فرستد و خانواده ای را مدت ها سرگردان می سازد.

مهم نیست سوادتان چقدر است، شغلتان چیست، در برابر چه کسی ایستاده اید و . انسانیت و وجدان که نباشد شما دیگر کسی نیستید.


See the source image

 

انگار داشت از ترس می مرد! حق هم داشت. در شرایط اسارت به سر می برد و از آینده خودش خبر نداشت. از طرفی هم باران تیر و ترکش، آسمان و زمین را به هم دوخته بود. هر آن ممکن بود که ترکشی ریز یا درشت بیاید و گوشه ای از بدنمان بنشیند و یا توپ و خمپاره ای درست بالای سر ما منفجر شود. جنگ همین است. کربلای پنج البته یکی از بی نظیرترین صحنه های آتش باری دشمن بر سر نیروهای ایرانی بود.

جان پناهی جز زمین نداشتیم. خاکریز ما با تیر تراش توقف ناپذیر دشمن تقریباً با زمین همسطح شده بود. دراز کشیده بودیم پشت چند کیسه شن و منتظر کاسته شدن از حجم آتش دشمن و تغییر مکان خود بودیم.

سرباز اسیر عراقی هم پیش ما دراز کشیده بود و از ترس به خود می لرزید. چند بار سعی کردیم با عربی دست و پا شکسته به او دلداری بدهیم؛ اما فایده ای نداشت. نمی دانم منظور ما را متوجه نمی شد و یا وحشتش آن قدر عمیق بود که این حرف ها برایش کارگر نبود.

نکته دیگر این بود که دائماً او سراپای ما را ورانداز می کرد و انگار از این خونسردی که در وجود رزمنده های ما بود دچار حیرت شده بود.

دقایقی که گذشت ابراهیم محمدی از دوستان طلبه ما داد زد و گفت: وقت نماز شده، اذانه .

آب نداشتیم. بچه ها با خاک تیمم کردند و به حالت نیمه نشسته نمازشان را رو به قبله خواندند. قیافه اسیر عراقی دیدنی بود. داشت شاخ در می آورد!

ابراهیم اندکی عربی بلد بود. علت تعجب اسیر را از او جویا شد. اسیر جوابی نداد. توی فکر فرو رفته بود. کمی که گذشت دیدیم او هم به حالت دراز کش دارد زیر لب ذکر می گوید و نماز می خواند.

نزدیک عصر، حجم آتش دشمن کم شد. مجروحین و اسرای دشمن را به عقب منتقل کردیم. ابراهیم را هم با آنها فرستادیم. غروب وقتی ابراهیم برگشت رو کرد به بچه ها و گفت: آن اسیر عراقی بالاخره به حرف آمد! او واقعاً از خونسردی بچه ها تعجب کرده بود و دنبال علت آن می گشت. وقتی نماز خواندن رزمنده ها را دید فهمید که راز این اطمینان چیست. برای همین او هم نماز خواند. می گفت در عمرش فقط چند بار نماز خوانده است .

به روایت عباس محمودی از رزمندگان استان تهران


به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، حاج یونس حبیبی مداح، نوحه‌خوان و جانباز شیمیایی دفاع مقدس، ۵۲ سال دارد که در نوجوانی به جبهه‌های جنگ اعزام شده و تا یک سال پس از پایان دفاع مقدس در منطقه حضور داشته است. حاج یونس در سال ۱۳۶۸ از قرارگاه رمضان انتقالی گرفته و به ستاد مشترک سپاه پاسداران نقل مکان می‌کند. او سپس مسؤول ارزشیابی سپاه  و مدتی مسئول دژبان کل سپاه می‌شود؛ تا این‌که سال ۸۰ به صورت پیش از موعد بازنشست شده است.

حاج یونس که ۷ بار در جبهه‌های جنوب دچار عوارض بمباران‌های شیمیایی دشمن شده، پس از سه بار سکته مغزی، حدود ۷۲ ساعت را در حالت کما به سر برد و حتی در بهمن‌ماه سال ۹۵ خبر درگذشت او در فضای مجازی منتشر شد؛ اما پس از ۳ روز از اغما خارج شد و به زندگی بازگشت.

این مداح اهل بیت(ع) برای ادامه درمان خود چند روزی را به تهران می‌آمد تا اینکه به دلیل جراحات ناشی از دوران دفاع مقدس در بیمارستان ساسان تهران بستری شد و از ساعت سه‌ و نیم بامداد روز ۲۱ خردادماه به دلیل مشکلات تنفسی و کاهش سطح هوشیاری در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شد و تا امروز در کماست.

مجتبی حبیبی فرزند این مداح در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در اول آبان‌ماه امسال از مشکلات درمانی این جانباز گفته بود و با بیان اینکه یونس حبیبی زیر پوشش بیمه درمانی نیروهای مسلح است و این بیمه نیز تاکنون طی تمدید روند درمان تا ۲۰ آذرماه سال‌ جاری تأمین هزینه‌های وی را متقبل شده است، گفت: براساس اعلام مسؤولان با توجه به تمدید دو مرتبه‌ای روند تامین هزینه‌های درمان، بعد از این تاریخ بیمه هزینه‌ها را متقبل نخواهد شد و باید به ازای هر شب نگهداری در بیمارستان مبلغ ۳ میلیون تومان پرداخت کنیم یا با تامین تجهیزات لازم، نگهداری از وی را در منزل با حضور پرستار مجرب انجام دهیم.

براساس این گزارش، باتوجه به اینکه به موعد پایان این مهلت نزدیک شدیم مجدداً آخرین وضعیت را از فرزند وی جویا شدیم. حبیبی دراین باره اظهار داشت: پدرم زیر پوشش بیمه نیروهای مسلح است که براساس اعلام مسؤولان تا ۱۷ آذرماه ۹۸ اعتبار داشته است و بعد از آن، امکان تمدید و پرداخت هزینه‌های درمانی وجود ندارد.

وی افزود: سوال بنده از مسئولان این است که آیا جانبازی تاریخ دارد؟ چون آن‌ها اعلام می‌کنند، تاریخ اعتبار بیمه پدر من تا فلان تاریخ است و پس از آن اعتبار ندارد؛ یعنی در این تاریخ جانبازی وی به‌پایان رسیده است؟

حبیبی تصریح کرد: براساس اعلام مسؤولان باقی هزینه‌های بستری و درمانی پدرم در این سه روز نیز باید توسط خود ما پرداخت شود، زیرا بیمه حاضر به پرداخت نیست.

فرزند یونس حبیبی ادامه داد: براساس اعلام مسؤولان برای ادامه درمان پدرم یا باید وی را به منزل منتقل کنیم و یا به بیمارستان فوق تخصصی نورافشار در نیاوران تهران که بیمه نیروهای مسلح برای پرداخت هزینه‌های درمانی را می‌پذیرد، اما مشخص نیست بیمه در این بیمارستان تا چه زمان هزینه‌ها را متقبل خواهد شد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: متاسفانه در حالی که پدر بنده در کما و روی تخت بیمارستان است، در بلاتکلیفی کامل به سر می‌بریم و در حال م با دوستان و آشنایان هستم تا تصمیم مناسبی در این زمینه بگیریم؛ زیرا با فشار مسؤولان بیمه پزشکان بیمارستان نیز خدمات‌رسانی ندارند و بایدخیلی زود تصمیمی برای ادامه درمان وی اتخاذ کنیم.


این طور که از شواهد امر بر می آید دولت و وابستگان دولت در مجلس خواب جدیدی برای بنزین 99 دیده اند.

رییس جمهور در حالی از مفسده انگیز بودن بنزین دو نرخی سخن می گوید که یکی از نمایندگان مجلس هم خبر از بنزین تک نرخی در بودجه سال 99 داده است. به نظر می رسد قرار است بنزین در سال بعد به قیمت دو هزار تومان عرضه شود. با این وصف از طرفی دولت بر سر مردم منت می گذارد که بنزین سه هزار تومانی را ارزان کرده و به صدای اعتراضات توجه نشان داده از سوی دیگر تبدیل بنزین هزار و پانصد تومانی به دو هزار تومان یک بار دیگر موج گرانی اجناس و خدمات را دامن زده و کمر مستضعفین را بیش از پیش خواهد شکست. 

واقعیت این است که این دولت بی تدبیر و ناکارآمد تا پدر مردم را در نیاورده و حاکمیت را بابت عدم باج دهی به آمریکا به خاک سیاه ننشاند دست از تصمیمات نامتعارف و هزینه زای خود بر نمی دارد و خیالش هم راحت است که همه ارکان قدرت بنا بر حفظ مصالح ی به حریم دولت ورود پیدا نکرده و به منظور حفظ ثبات کشور مردم را به خفقان بیشتر دعوت خواهند نمود.


See the source image

 

بعضی ها می گویند چه اشکالی دارد برویم با آمریکا مذاکره کنیم؟ حرف زدن که اشکال ندارد؟ مگر مدعی نیستیم حرف ما منطقی و مستدل است؟ خوب می رویم پای میز مذاکره، حرف های خود را بیان می کنیم و منطق مان را به کرسی می نشانیم!

 

این وسط یک مغالطه ای صورت گرفته است. منطق ما در مواجهه با دشمن، روشن و مستدل است. نکته این جاست که مذاکره، مناظره نیست. ما باید منطق خود را به گوش دشمن برانیم. اصلاً همه مردم دنیا باید بدانند که جمهوری اسلامی چه راهی را در پیش گرفته، حرف تازه اش چیست و چرا جهانخواران با او سر جنگ دارند؟

اما مگر ابلاغ منطق و حقانیت جمهوری اسلامی منوط به حضور در میز مذاکره و اتاق های در بسته است؟ حرف خود را باید از طریق رسانه ها به جهانیان و دوست و دشمن برسانیم. اگر دشمن مدعی آزادی بگذارد، خوب است اندیشمندان اسلامی و انقلابی در حضور اندیشمندان دنیای کفر با استفاده از ظرفیت غول های رسانه ای استکبار به بررسی مبانی انسانیت و شرافت از منظر اسلام و غرب بپردازند تا منطق دین و حقانیت انقلاب اسلامی بر همگان روشن شود. این اتفاق البته در موارد معدودی در گوشه و کنار جهان به وقوع پیوست که با توجه به تبعات مثبت آن در جذب مستضعفان عالم به سوی جمهوری اسلامی، غرب به استمرار و تکرار آن روی خوش نشان نداد.

میز مذاکره اما در حقیقت، میز معامله است. دشمنی در قواره آمریکا که در هیچ جای دنیا حتی به دوستان و سرسپردگان خود هم وفادار نبود و به اقتضای منافع خویش، عناصر همسوی کاخ سفید را نیز ذبح نمود، چگونه می تواند پای میز معامله، منافع کشوری چون جمهوری اسلامی را تأمین نماید؟ حافظه ملت ایران هیچ گاه جریان کودتای 28 مرداد و خیانت ایالات متحده به خوشبینی های دکتر مصدق را از یاد نخواهد برد.

رهبر معظم انقلاب با اشراف بر تاریخ روابط آمریکا با کشورهای دنیا و خوی استثمارگرانه ایالات متحده در مواجهه با ملت های مستضعف و رویکرد آمریکا در چپاول کشورها و خیانت به حکومت های مستقل، تجربه تلخ حاکمان وابسته را چراغ راه آیندگان می داند:

در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.1

 

 

1- بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی


مصلحت نیست رییس جمهور استعفا بدهد

مصلحت نیست رییس جمهور استیضاح شود

مصلحت نیست مجلسی که قرار بود در راس امور باشد مصوبه بنزینی دو تن از سران قوا را اصلاح کند

مصلحت نیست اعتراضات مردمی به اقدام ناجوانمردانه دولت به سطح خیابان ها کشانده شود

مصلحت نیست وزیر نفت و کشور و آموزش و پرورش استیضاح شوند

مصلحت نیست برادر رییس جمهور و برادر معاون اول رییس جمهور به زندان بروند

و

خیلی خوب! اما سکوت در برابر گرانی افسارگسیخته و پوزخند دولت مردان به نجابت مردم و بی عدالتی در تقسیم بسته حمایتی دولت و . چطور؟

موقع انتخابات و راهپیمایی ها و تهدید بیگانگان، نظام مردمی است و بدون ملت، حکومت معنی نمی دهد؛ اما موقع مصلحت گرایی که می شود همیشه حق با صاحبان قدرت است و گردن مردم از مو باریک تر؟! نمی شود یک بار هم مصلحت به نفع مردم تمام شده و صدایشان جایی شنیده شود؟


 

آزادی را هر کس با هر عقیده و دین و باوری به نوعی تعریف کرده است؛ اما با هر دین و آیین و مذهبی نمی توان یک چارچوب عقلی را در تعریف آن نادیده گرفت: آزادی تا جایی مقبول است که منافی آزادی دیگران نباشد. کسی نمی تواند با سنگ بزند شیشه خانه مردم را بشکند و بگوید آزادی است! و عور بپرد وسط خیابان و بگوید به خودم مربوط است! هر جای دنیا به حریم رفتاری و فکری و بصری دیگران را منافی با آزادی و به معنای ولنگاری می شمارند.

شعار استقلال و آزادی جمهوری اسلامی در بُعد فردی به معنای آزادی اندیشه و انتخاب است و یک فرد تا جایی که منافع و آزادی جامعه را نقض نکند حقوق فردی خود را به معنای واقعی در اختیار دارد.

همین شعار در بُعد اجتماعی آن به معنی سلطه ناپذیری و تقابل با زورگویی زیاده خواهان است. ملتی که استیلای حاکمیت های بیگانه را بپذیرد عملا در ذلت و خواری به سر برده و شخصیت خود را لگدمال می بیند. انسان حیوان نیست و بالاترین سرمایه اش فراتر از خورد و خوراک و پوشاک و . شخصیت و حرمت اوست که خدشه بر آن را تاب نمی آورد.

یکی از بالاترین دستاوردهای انقلاب اسلامی که در تاریخ این سرزمین، کم نظیر بوده است ایستادگی در مقابل زورگویی بیگانگان و مقابله با تعدی دشمنان در همه ابعاد نظامی و ی و اقتصادی و فرهنگی است:

" استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطه‌گر جهان است. و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله‌ی ارزشهای اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ی الهی به انسانها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آنها است."1

1- بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی


انتخابات میان دوره ای مجلس خبرگان همزمان با انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار می شود. کلهم اجمعین کمتر از انگشتان دو دست، تعدادی صندلی خبرگان به دلیل فوت بعضی اعضا خالی شده است که در اتفاقی عجیب، سیصد و یک نفر برای پر کردن این کرسی ها داوطلب شده اند.

این موضوع را هم می شود از دریچه ای مثبت نگریست و هم از زاویه ای منفی.

بعد مثبت قضیه این است که میزان قابل توجهی از دانش آموختگان حوزه در خود توانایی علمی و ی لازم را برای احراز کرسی عضویت خبرگان دیده و پا به میدان گذاشته اند. نظام می تواند با بهره گیری از ظرفیت این نیروهای کارآمد و تازه نفس، حیات فرهنگی و مذهبی جامعه را نشاطی بیشتر ببخشد.

اما بعد منفی قضیه.

استاد بزرگوار ما حرف خوبی می زد و می فرمود: اگر مجتهد هستید دعا کنید باران ببارد!!

بگذارید منظور استاد بزرگوار را این طور تفسیر کنم: حوزه، دانشگاه نیست و صرفا قرار نیست کسی با طی مدارج علمی و اخذ مدرک تحصیلی، عیاری در جامعه به دست آورده و پرچم دین را بالا بگیرد. تربیت شدگان حوزه باید آمیزه علم و تقوا را با هم کسب نموده و هم قول و هم فعل شان مردم را به دین خدا جذب نماید. اهل معنویت و اخلاق به راحتی داعیه ای را سر نمی دهند.

یک انتقاد هم باید به عزیزان شورای نگهبان داشت که گاه آن قدر فیلتر ورودی خبرگان را متناقض تعریف می کنند که یک نفر با بضاعت اندک علمی مثل و مجید انصاری و . هم می توانند از آن عبور کرده و به ناحق مدعی اجتهاد و فقاهت شوند. تأملی دوباره به مفهوم واژه "خبرگان" حتی از نگاه عوام نیز نشان می دهد که این مجلس جای چهره های عالم و متقی و تاثیرگذار است.

یک نکته را هم به عنوان یک حوزوی بیان می کنم که نباید مغفول بماند. برخلاف تبلیغات دشمن و باور عموم، ت و حوزه نقش چندانی در رویکردهای کشور ندارند و فقط فحش بی کفایتی بعضی مسئولان را می خورند. از سوی دیگر بخشی قابل توجه در حوزه احساس می کنند آن گونه که باید دیده نشده و ظرفیت و استعدادشان مورد اعتنا قرار نگرفته و در عوض شاهد روی کارآمدن بعضی چهره های ناتوان و ضعیف حوزوی در سمت هایی مثل امامت جمعه و . هستند. این بخش از بدنه حوزه اگر از طرق مشروع و رسمی نتواند در سطح جامعه عرض اندام کند از مسیرهای نادرست به اظهار فضل و ارائه نظر خواهد پرداخت. هیچ یک از مدعیان ولایت مداری، برگزاری کرسی های آزاد اندیشی را جدی نگرفتند. خیلی ها در حوزه به درست یا غلط گمان می کنند حرفی نو و اندیشه ای راهگشا و منحصر به فرد برای گفتن دارند اما تریبونی در اختیارشان قرار نگرفته و این مساله را حمل بر وجود بی عدالتی دانسته و درصدد برهم زدن این نظم ناموزون قرار می گیرند.

حالا همه این حرف ها به کنار. اصل شرکت در امتحان خبرگان و کسب نمره قبولی و سپس انصراف از نامزدی به خودی خود به رزومه ای برجسته برای بعضی از طلاب تبدیل شده است؛ والعاقبة للمتقین.


آزاده و جانباز دوران دفاع مقدس به یاران شهیدش پیوست

 

حسن محمدی به رحمت خدا رفت. شادی روحش فاتحه ای بخوانید.

حسن محمدی آزاده سرافراز و جانباز قهرمان و هنرمندی ناشناخته بود که اولین بار در اردوی کاروان پیاده مرحوم ابوترابی در اواسط دهه هفتاد با او آشنا شدم. یک ضرب حرف می زد، طبع شعر داشت و از همه مهمتر این که به هر بهانه ای وسط اتوبوس بلند می شد و ملت را از خنده روده بر می کرد. 

شنیدم در اسارت هم کارش همین بود. نمی گذاشت کسی افسرده و غمگین شود. جوک می گفت و می خنداند. تئاترهایش در دوران خفقان اسارت می بود. بارها عراقی ها فهمیدند و حسابی کتکش زدند ولی باز هم بچه ها را دور خودش جمع می کرد و نمایشش را به اجرا در می آورد. بارها آزادگان موصل را دیده ام که وقتی اسم حسن محمدی را می شنیدند ناخودآگاه لبخند روی لبشان گل می کرد.

او پس از آزادی در فیلم‌های «نبردی دیگر»، «قطعه‌ای از بهشت» و «ما هنوز زنده‌ایم» به ایفای نقش پرداخته بود. سید آزادگان مرحوم ابوترابی علاقه ویژه ای به حسن آقا داشت.

سال 79 بود که او را به بابل دعوت کردیم آمد مسجد گلشن و خاطره گفت. جایتان خالی. حدود دو ساعت ملت را می خنداند و گریه می آورد. این از هنرهای منحصر به فرد حسن محمدی بود که اشک و لبخند را با هم به مخاطبانش می بخشید و خاطرات تلخ و شیرین آزادگی را در جانشان ماندگار می ساخت. خودش هم نوحه خواند و مردم سینه زدند.

روحش شاد. سال ها بیماری و رنج کشید و دیروز به یاران شهیدش پیوست.


See the source image

 

شما یادتون نمیاد. اولین روزای اول پیروزی انقلاب می گفتن انقلاب دووم نداره، امروز فرداست که طرفدارای اعلی حضرت بریزن تو خیابونا و کشور رو از اینا پس بگیرن. چن ماه گذشت گفتن آمریکا که دست دست نمی کنه رژیم تو چنگ ا بمونه. چن تا کودتا شد و این طرف اون طرف کشور خلق عرب و کرد و ترک و بلوچ و ترک و از این بازیا در اومد و ترورها شروع شد، گفتن دیدید دیدید کار دیگه تمومه! یکی دو ماه دیگه اینا فرار می کنن میرن خارج. جنگ که شد و چن تا شهر مرزی سقوط کرد و فرودگاه مهرآبادو زدن پوزخندای اینا شروع شد که دیگه باید فاتحه نظامو خوند. محاصره اقتصادی و تحریم های کمرشکن و صف طولانی ارزاق، واسه بعضیا عروسی بود. گفتن ثانیه های آخر عمر نظامه. مردم دیگه طاقتشون طاق شده دلشون می خواد آمریکا برگرده. جنگ تموم شد و تهاجم فرهنگی اومد وسط. گفتن بازسازی کشور جنگ زده خرج داره. گرونی باعث سقوط نظام میشه. جوونها هم که دیگه قرتی شدن و از نظام فاصله گرفتن و

بگذریم.

کیک تولد چهل سالگی نظامو هم خوردیم رفتیم تو چهل و یک. پیر برنای ما گفت: این تازه اول راه بود. این چهل سال شد یه قدم. حالا یاعلی بگین بریم سر گام دوم، جوونا آستینا رو بالا بزنن و بیان وسط میدون.

الان اونا میگن نباید بذاریم ایران هسته ای بشه، نباید ماهواره بفرسته فضا، ایران نباید تو سوریه و لبنان و یمن و کشمیر و نیجریه و . باشه. ایرانو باید از آمریکای لاتین زد عقب.

عه! چی شد عزیزم؟ نظام که داشت سقوط می کرد!


امروز از روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش یکی از استان ها تماس گرفتند و به ظن این که مطلبی در اعتراض به ترویج بی بند و باری در بعضی مدارس توسط من منتشر شده شروع کردند به توضیح و توجیه. البته ملتفت شدند که آن مطلب را من ننوشته ام اما جالب بود که جناب روابط عمومی تأکید داشت که ثابت کند این کار دانش آموزان، رقص بود نه بی بند و باری!!

الان دغدغه آموزش و پرورش نظام اسلامی همین است که مبادا کسی رقص سازمان یافته دستجمعی در بعضی مدارس را خدای ناکرده مصداق بی بند و باری بداند!

راستی یک جمله از آقای قرائتی در رسانه ها هست که اگر سرچ کنید می بینید. ایشان در مراسمی رسمی و در پشت بلندگو گفته: آموزش و پرورش ما فلج و فشل است!

اتفاق بالا این ادعای آقای قرائتی را تأیید می کند؛ اما جالب است بدانید یک بچه بسیجی در شهر ما در جلسه اختصاصی با امام جمعه و نه در سطح رسانه با استناد به اشتباهات فاحش بعضی عناصر ناکارآمد انتظامی گفته پلیس فتا فشل است بعد توسط قاضی دلسوز و با سواد نظام اسلامی به جریمه نقدی محکوم شده! بالاخره فشل فحش هست یا نیست؟! این که بعضی ادارات و نهادها دنبال نخود سیاه رفته اند به خودی خود فشل بودن آنها را اثبات می کند.


بیش از یک سال و نیم از افتضاح جهانی شورای شهر بابل می گذرد، هنوز بعضی چهزه های برجسته متهم در پرونده عضو شورا هستند و کسی نفهمید قوه قضاییه دقیقا دارد چه کار می کند. فضای مجازی جولانگاه عناصر ضد انقلاب و ضد دین شده، پلیس فتا به دروغ یا اشتباه برای انقلابی ها پرونده سازی می کند، مظاهر فساد و بی بند و باری در شهرها گسترش پیدا کرده و . کسی فی البداهه هم بخواهد می تواند فهرستی از کم کاری دستگاه قضا و نیروی انتظامی ارائه دهد، اما اگر یک نفر از سر دلسوزی و نقد در یک جلسه اختصاصی با امام جمعه شهرش بگوید پلیس فتا فشل است به دادگاه رفته و برایش حبس می برند. با همین دست فرمان دارند صف معترض از آشوب گر را جدا می کنند!! مملکت چنین دوستانی داشته باشد دشمن می خواهد چه کار؟!


فشل فحش نیست. معنی عرفی فشل، ضعف و سستی در انجام وظایفه س. هیچ کی نمیتونه مدعی بشه که همه دارن کارها و وظایفشونو کامل و درست انجام میدن. و الا وضعیت مملکت که اینطور نبود. اما شما فرض کن فشل یعنی فحش.

هر آدم کوری هم وارد فضای مجازی بشه میفهمه که این شهر بی در و پیکر و بی کلانتر، چقدر به هم ریخته ست. این روزها مسئولین هم که بابت اعتراضات آبان ماه عصبانی هستن تایید میکنن که فضای مجازی جهنمیه!

یه خبرنگار بسیجی در جلسه محدود اختصاصی خبرنگارا با امام جمعه بابل با اشاره به ضعف و اشتباهات نیروی انتظامی در فضای مجازی گفت که پلیس فتا فشل و بیسواده. 

حالا یه قاضی تو دادگستری بابل رای صادر کرده که به دلیل توهین به مامور در حال انجام وظیفه! این خبرنگار باید هجده میلیون تومن جریمه بده!!

خوب مرد حساب! اگه قرار باشه یه آدم دلسوخته تو دیدار با امام جمعه که فقط خبرنگارا هستن بخاطر دو تا کلمه فشل و بیسواد تو دادگاه محکوم بشه اما یه عده اسلام و انقلابو تو فضای مجازی مسخره کنن و آب از آب ت نخوره معلومه دیگه پلیس فتا که خوبه، ظاهرا خود دادگستری هم فشله. 

حالا پاشید برید از من هم شکایت کنید.

این حرفا باید تو تاریخ ثبت بشه آیندگان بدونن کیا با آبروی نظام بازی کردن و چن تا نیروی انقلابی وسط میدون رو هم فراری دادن. امان از دوستی های خاله خرسی. گاهی بعضی دوستان نادان کاری میکنن که دشمن هم از انجامش ناتوانه.

 

رونوشت: رییس دفتر خوش اخلاق آیت الله رییسی


دیروز در یکی از کانال های تلگرامی خبری خواندم با این موضوع که به مناسبت بازنشستگی رییس دادگستری شهرستان بابل، هیات امنای آرامگاه معتمدی از ایشان تقدیر بعمل آورد!

ظرافت خاصی در بطن این خبر نهفته است. دیر یا زود به جای هیات امنای قبرستان، زمین قبرستان او و همه ما را در آغوش خواهد گرفت.

دادستان و رییس نیروی انتظامی بابل هم روزی میهمان خاک قبرستان خواهند شد. کاش زمانی که ایام به کام ماست و با یک امضا می توانیم دنیا یا آخرت خود را دگرگون کنیم به فکر مرگ و حساب و کتاب آخرت باشیم.

همه ما به نصیحت احتیاج داریم. باید یک نفر به ما یادآوری کند به میز و پست و پول خود غره نشویم و بفهمیم که بر اساس آموزه های دین که قرار است بابت انتساب به آن حساب پس بدهیم، بهانه من درآوردی مأمور بودم و معذور، نزد خدا پذیرفته نیست. خدا نمی پذیرد که بگوییم به خاطر خوشآمد فلان مقام و صاحب مکنت یا از باب تصفیه حساب شخصی حقی را به ناحق زیر پا گذاشتیم. پذیرفتنی نیست که گاه در برابر وظیفه ای که به امانت در اختیار گرفته ایم کوتاهی بورزیم اما اگر کسی از گل به ما نازک تر گفت رگ گردنمان باد کند و یادمان بیفتد که مسئول هستیم.

خدا کند که خدا را با هیچ ناخدایی معامله نکنیم. روزی موریانه های خاک گور از پوست و گوشت و استخوان ما تقدیر خواهند نمود. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.


See the source image

 

یک روز در یکی از قرارگاهها شهید صیاد شیرازی از من پرسید که فلانی میزان شرکت رزمندهها در نماز جماعت به چه صورت است؟ من به ایشان گفتم اکثر رزمندهها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرکت میکنند ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است.

در این زمان شهید صیاد به من گفت به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند و من این کار را کردم.

صبح همه در حسینیه حاضر شدند و شهید صیاد بلند شد و گفت: برادران، شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان شما را به نماز جماعت میخواند، توجه نمیکنید!

امیر مسلم بهادری، یادنامه سپهبد شهید صیاد شیرازی


خدا رحمت کند امام را می دانست که جماران مهم ترین هدف حملات هوایی دشمن است. گفت هر وقت توانستید برای همه مردم پناهگاه بسازید من هم به پناهگاه می روم. اگر قرار است کسی این جا تیر و ترکشی بخورد و بمیرد بگذار من هم در کنارش باشم و .

الان بعضی از مدعیان پیروی از خط امام وقتی هوا آلوده می شود با اعوان و انصار راه می افتند می روند شمال، یک جای خوش آب و هوا بدون دود و گرد و غبار استراحت کنند و خوش بگذرانند بی اعتنا به مردم مستضعف و به دور از درد و رنج محرومان.

انقلاب اسلامی را با امام بشناسید نه با بعضی مدعیان رهروی اش.


نمی توان انقلاب رییسی در قوه قضاییه را نادیده گرفت.  مخالفت با حبس متهم به منظور تامین وثیقه یا تحصیل ادله از آن دست اصلاحاتی بود که نشان داد اعتقاد به حق الناس لازمه امر قضاوت در جامعه دینی است و اگر کسی از این مبنا فاصله دارد مجتهد مسلّم و رییس سابق قوه هم که باشد، عادل نیست. در افتادن با باندهای مخوف تنیده در تار و پود دستگاه قضا که از قضا در دوره پیش برای خود برو بیایی هم داشتند مصداقی از رویش دوباره انقلاب اسلامی در مصاف با استکبار داخلی است.

با این وصف اما همان طور که انقلاب اسلامی هنوز به همه اهداف خود دست نیافته، اصلاحات قضایی رییسی نیز به رغم ستایشی ناتمام که در خور آن است، هنوز راهی طولانی تا نیل به سرمنزل مقصود در پیش دارد.

اصلاح و تربیت عناصر پایین دستی سالم، آگاه و در تراز نظام اسلامی از جمله بایسته های همه نهادهای جمهوری اسلامی است.

به طور مثال همواره عناصر خدوم و کارآمد نظام برای فرماندهی کلان در نیروی انتظامی انتخاب شده اند اما فرض کنید حال و روز مسافری را که در جاده ای بیابانی با مأموری مواجه شود که موقع جریمه از او بپرسد: بنویسم یا نقدی حساب می کنی؟! این شهروند که نه با فرماندهان مومن بلکه با مآموری وظیفه نشناس مواجه گردیده در منظومه فکری خود چه جایگاهی برای نیروی انتظامی تعریف خواهد کرد؟

مردم عادی کوچه و بازار که برای دعاوی کوچک و بزرگ به دادگاه مراجعه نموده و انتظار صدور حکمی عادلانه دارند گاه اسیر قضاتی می شوند که از سواد یا تقوای لازم برای بررسی عالمانه یک موضوع برخوردار نبوده و با چند کلمه نه تنها حقی را به ناحق تبدیل می نمایند بلکه بی اعتنا به جایگاه حکومتی قوه عدلیه که ویترین نظام اسلامی است باور عمومی نسبت به عدالت نظام را خدشه دار می سازند.

به تازگی یکی از فرهنگیان شهر که با گزارش غیرکارشناسی فتا و با ادعای دروغ مبنی بر اعتراف متهم به عنوان ادمین یک کانال تلگرامی ناشناس به دادگاه معرفی شده بود با اطمینان به این که هیچ اعترافی در بازجویی ها نداشته و از نظر فنی گزارش فتا قابل اعتماد نیست نزد قاضی رفت. قاضی که دست خودش را از دلیل محکمه پسند خالی می دید دیدگاه متهم را پیرامون یکی از مطالب انتقادی کانال مورد نظر جویا شد. این برادر فرهنگی که گمان می کرد صداقت در دادگاه یک امتیاز به شمار می آید توضیح داد که اگر چه کانال مربوط به او نیست اما مطلب مورد اشاره قاضی را درست می داند. قاضی نا بلد هم در حکم خود هم نظری با یک مطلب کانال را قرینه بر اثبات مدیریت کانال توسط متهم دانسته و او را مجرم تشخیص داده است!!

چند روز پیش بود که خبری در فضای مجازی کشور صدا کرد که یک خبرنگار بابلی به خاطر انتقاد از نیروی انتظامی در جلسه با امام جمعه به دادگاه احضار و مجرم شناخته شد!!

باور کنید سطح سواد و تقوای بعضی از قضات در همین اندازه است و دستاورد آنها برای نظام چیزی جز دشمن تراشی نیست. راه علاج این زخم آزار دهنده هم افشاگری مستمر در سطح رسانه های مجازی کشور است تا بالاخره یکنفر بلند شود و بپرسد در دادگستری مازندران چه می گذرد؟

آن بابایی که مدعی بود اختیار قاضی در حد خداست -و البته از نگاه او انگار خدا صرفا در وجه اقتدار و جبر خلاصه بوده و علم و عدل او دیده نمی شد- مدت هاست که خودش در ارتباط با جریان پلید طبری، درگیر دادگاه و پاس گاه شده است. والعاقبة للمتقین.


See the source image

 

میگن این برنامه های اپ نصب شده رو تلفنای همراه قابل اعتماد نیستن و امنیت کافی ندارن و راحت توسط هکرها مورد نفوذ و دستبرد قرار می گیرن

برا همین باید از رمز یه بار مصرف استفاده کنین

بعدش میگن نگران نباشین کار سختی نیست تو دردسر نمی افتین. برای دریافت رمز دوم پویا می تونین از طریق همین اپ ها اقدام کنین!!


حجت الاسلام پوراکبر از نظر جایگاه علمی در حد مجلس خبرگان است. کمتر کسی است که از سوابق جبهه و جنگ او و حضورش در جنوب لبنان خبر داشته باشد و بداند که او جانباز نبرد با صهیونیسم است. سری شجاع و نترس دارد و .

حجت الاسلام ناصری از دویدن برای مردم ابا نداشت و با اخلاقی خوش و روحیه ای پدرانه، کار برای خدا را آبرو و سرمایه خود در دو عالم می دانست.

حجت الاسلام پاک نهاد، حجت الاسلام حسینی و حجت الاسلام عزالدینی از پاک ترین و دلسوزترین اقشار جامعه به شمار می آیند.

سردار سپاه خمینی، مهدی سعادتی را همگان به صفای باطن، تواضع و حسن رفتار می شناسند. حال و هوای سال های عشق و ایثار در گفتار و کردارش موج می زند.

دکتر حسن نتاج، پزشکی محجوب، دلسوز و جهادگر است. او که البته از تربیت شدگان حوزه نیز به شمار می آید همواره منشأ خدمت به نیازمندان و محرومان بوده است.

علی کریمی فیروزجایی شبیه مردم است. فخر و کبر و منیّت در وجودش راه نیافته و دغدغه مردم با تار و پود حیاتش عجین شده است.

دکتر مومنی، عالمی فرهیخته و آگاه و بی حاشیه است که همنشینی با او فکر و جان انسان را جلا می بخشد. او تئوری انقلاب را می شناسد و تمدن نوین اسلامی را در افق بینش خویش دست یافتنی می داند.

سردار آراییان از مجاهدان گمنام سبیل الله در دفاع مقدس و جبهه های برون مرزی اسلام است.

قاسم آقای گرجی را چه کسی است که به اخلاص و صفای باطن نشناسد؟

مصطفی کاظم زاده، طلبه ای خوش فکر و مردم دار است.

و

(با پوزش از همه کاندیداهای محترم و مومن به انقلاب که اسمشان از قلم افتاد)

الغرض؛

نزدیک به دو دهه پیش جمعی ده نفره از طلاب مدرسه روحیه بابل با کرایه وانت پیکان به دیدار با عارف بزرگ، حضرت آیت الله ایازی رحمت الله علیه رفته بودیم. این پیر فرزانه و آگاه، همان اول بسم الله شروع کرد به احوالپرسی از بزرگان و برجستگان شهر. حال تک تک چهره های سرشناس انقلاب را جویا شد. ما در حیرت بودیم که این عالم به ظاهر گوشه نشین و غیری چگونه همه شخصیت های موثر شهر ما را حتی با اسم کوچک می شناسد!

بعد مکثی کرد و ناگهان پرسشی طرح کرد که خشکمان زد! پرسید: شما در مقابل کدامشان قرار دارید؟! کپ کردیم و ماندیم که چه بگوییم. ساکت و مبهوت، پشت نقاب لبخند پناه گرفتیم. او اما آرام و متین تبسمی کرد و گفت: مقابل هیچ کدامشان نایستید. همه اینها سرمایه های شهر و انقلاب اسلامی هستند.

فارغ از همه اختلاف نظرهای درون خانوادگی جبهه انقلاب، گذشته از آن که کدام یک از نامزدهای ارزشی شهر ما انصراف می دهد یا نمی دهد، رأی می آورد یا نه؛ فراموش نکنیم که همه این عزیزان با تمسک به گفتمان خدمت و احیای شعائر انقلاب قطعه ای از جورچین نظام فکری اسلام و انقلاب به شمار آمده و در عرصه های پیش رو در تحقق اهداف و آرمان های شهدا سهیم خواهند بود. انتخابات دو سه ماه دیگر تمام می شود. یک شهر می ماند با سرمایه هایی ارزشمند که هر یک با حضور میدانی خود و با پرهیز از انزوا و محافظه کاری می توانند در تعالی جامعه، نقشی غیر قابل کتمان داشته باشند. یادمان نرود که مصالح شهر و کشور و نظام و انقلاب فراتر از مصالح زودگذر انتخاباتی و دعواهای بی ارزش ی است. تخریب نامزدهای ارزشی جز خسارت حاصلی نخواهد داشت.


انصراف علی نجفی نماینده فعلی بابل در مجلس شورای اسلامی از کاندیداتوری، آنهم بعد از ثبت نام در مجلس و به بهانه وجود موانع کاری! نقطه شروع استعفا و اعلام انصراف سایر عناصر اصلاح طلب در جای جای کشور خواهد بود.

علی نجفی در حالی دم از وجود موانع می زند که می داند موانع فرضی او یک شبه به وجود نیامده و در صورت صداقت در ادعا می توانست زودتر از این اقدام به استعفا نماید تا مردم شهر با انتخاب نماینده ای شایسته و غیر دولتی بخشی از عقب افتادگی ناشی از اهمال مسئولان نالایق را جبران نمایند.

ثبت نام نجفی در مجلس و اعلام انصراف ناگهانی وی ادعای او پیرامون وجود موانع خدمتگذاری! را باطل می سازد. تحلیل ها و قرائن موجود خبر از تصمیم بزرگ اصلاح طلبان برای اعلام انصراف از کاندیداتوری در انتخابات مجلس دارد تا به زعم خود علاوه بر ایجاد هزینه برای نظام، با اطلاع از عدم اقبال عمومی نسبت به وکیل الدوله ها از انگ شکست تلخ و قطعی در انتخابات پیش رو در امان بمانند.

علی نجفی رفت بی آن که توضیح بدهد چگونه قرار بود با برگزاری کنسرت در شهر بابل مشکل معیشت و دغدغه اشتغال و ازدواج و وضع اسفبار جاده های مرگ در بندپی و . را سر و سامان بدهد؟

او به رغم وجود موانع کاری مورد ادعای خود تا آخر در مجلس ماند و از حقوق و مزایای آن بهره گرفت و در نهایت با صدور پیامی که حاوی خود شیرینی برای دولت بود، در تلاش است تا خانه نشینی قطعی پس از انتخابات را به تصاحب دوباره کرسی سفارت تبدیل نماید. مردی که بدون برنامه و با یک عکس به میدان آمد و بر موج تبلیغات دولت سوار شد حالا با رسوایی ت های شکست خورده دولت، روغن ریخته را نذر امامزاده می کند!


نمی توانم خوشحالی خودم را از کنار رفتن سه نفر از مسئولان شهرستان بابل آقایان وکیلی و مرادی و نجفی آن هم در یک روز کتمان کنم. شیرینی همه رفقا محفوظ!

روز اول زمستان، امید و طراوت در دلها جوانه زد. امیدوارم سیر تغییر در مسئولان شهر بابل همچنان مستمر بوده و در راستای منافع مردم مظلوم و فرهیخته این شهر قرار داشته باشد.

دادستان جدید بابل جناب حجت الاسلام ملاکریمی به محض ورود به زمین، در همان گام نخست، گل اول را به نفع جبهه انقلاب زد. اعلام شماره ارتباطی با شهروندان و تواضع در مقابل ولی نعمتان انقلاب از آن دست کارهای خوب و ارزنده ای است که تحقق آرمان مدیریت علوی و روی کار آمدن مسئولانی در طراز تمدن جهانی اسلام را نوید می دهد.

شماره ارتباطی دادستان بابل را چک کردم. همان طور که پیش تر شماره ارتباطی دادستان محترم استان و نیز اخلاق و منش مدیرکل دادگستری مازندران را امتحان نموده و یقین حاصل کردم که این نوع حرکتها نمایشی نبوده و از سر باور به مردم داری و عدالت خواهی است.

برای همه مسئولان انقلابی و تازه نفس و خستگی ناپذیر به سهم خود آرزوی توفیق داشته و برای هدایت مدیران فراری از ملت و متکبر و احیانا عصبی دعا می کنم.


 

خوشمان بیاید یا نه، نام محمد حسین منصف در تاریخ شهر بابل ماندگار خواهد شد. حسین منصف پاسدار و آزاده و جانباز و پژوهشگر و نویسنده انقلاب و دفاع مقدس، چهره پر جست و خیز عرصه عدالتخواهی منشأ بسیاری از حوادث تاریخ دارالمومنین به خصوص در بزنگاه تقابل با مدیران فاسد بوده و نامش تا سال های سال زیبنده ذهن و زبان و جان مردم به خصوص نسل های جوان و پر شور و انقلابی خواهد بود.

از این منظر لازم است حسین منصف به تشخیص عجیب قاضی عادل دادگستری استان و با شکایت نامزد ردصلاحیت شده انتخابات، چهل و پنج ضربه شلاق را نوش جان کند و هیچ اقدامی برای تبدیل آن به وجه نقد و . به عمل نیاورد تا ثبت این اتفاق در تاریخ، نسل های آینده انقلاب را نسبت به حقایق جاری در دستگاه قضا با نگاه واقع بینانه تری مواجه سازد.

این روزها اخباری از صدور احکام عجیب از سوی بعضی قضات دادگستری مازندارن به گوش می رسد که برآیند آن با رویکرد کلان دستگاه قضایی در ایجاد خوشبینی نسبت به نظام قابل جمع نیست. به تازگی نیز یکی از قضات، به کار بردن کلمه فشل برای پلیس فتا که معرف حضور همگان است، آنهم در جلسه با امام جمعه و پشت درهای بسته را مصداق توهین به مأمور در حال انجام وظیفه تلقی نموده است! سیاهه ای از این دست احکام مشکوک در دست جمع آوری و انتشار است. برخی صاحب نظران معتقدند یک حرکت جمعی برای ایجاد بیداری در بعضی مسئولان قضایی استان ضروری به نظر می رسد.

یک پرسشی مدت هاست ذهن مرا به خود مشغول ساخته؛ حجت الاسلام اکبری و جناب حسینی عالمی شب ها چگونه سر راحت بر رختخواب می گذارند؟


ضمن عرض تبریک مجدد به برادر بزرگوار حجت الاسلام ملاکریمی که در بدو فعالیت خود ثابت کرد انقلابی و مردمی بودن را بر اداری بودن ترجیح می دهد و آرزوی توفیق برای این عزیز، بیان چند نکته را لازم می دانم:

یک- از مهمترین جهت گیری های اسلام در تأسیس قوانین جزایی، ایجاد ناامنی برای ارتکاب جرم و گناه است که تحذیر از تجاهر به فسق و اذعان به جرم به منظور پیشگیری از تجرّی و شکستن قبح گناه در راستای ایجاد بستر فرهنگی برای رشد و تعالی جوامع بشری از مومات بدیهی آن شمرده می شود.

الغرض؛ حضور بعضی عناصر بدنام در شورای اسلامی! شهر بی تردید منافی جهت گیری اسلام در مقابله با عادی سازی گناه است. این شبهه که چرا یک جوان خاطی به دلیل داران بودن سوءپیشینه مثلا به دلیل مزاحمت خیابانی، برای اخذ جواز کسب و فعالیت در تاکسی و . با مشکل مواجه می شود؛ اما افرادی که در ماجرای رسوایی جهانی شورای بابل آبروی یک شهر را دستمایه هجو دیگران قرار دادند همچنان بر مسند قدرت تکیه زده، از بودجه بیت المال ارتزاق نموده و با حضور مکرر در محافل و تریبون های خبری و رسانه ای حریم ارزش ها را مخدوش می سازند، جز ایجاد بدبینی و تردید نسبت به قاطعیت نظام در مواجهه با کانون های قدرت و ثروت دستاوردی نخواهد داشت.

مگر قرار نبود پرونده فردی که چند دور قبل به دلیل محکومیت سنگین قضایی از ادامه عضویت در شورای وقت عزل گردید و از طرق ماوراءالطبیعه توانست با بهره گیری از حفره مشکوک ماده هجده، جواز حضور مجدد در انتخابات شورا را به چنگ آورد دوباره در دادگاه مورد بررسی قرار بگیرد؟ حضور و میدان داری این فرد در عرصه های تصمیم سازی شهر به نفع دستگاه قضا و نهادهای نظارتی نبوده و اعتماد مردم را خدشه دار می سازد.

دو- فراخوان دادستان محترم بابل به منظور ارتباط مستقیم با مردم و دریافت گزارشات مردمی به خصوص در زمینه تخطی احتمالی ادارات از آن دست اقدامات به جا و ارزنده ای است که تقویت و تقدیر از آن وظیفه همه دلسوزان جامعه است. بی تردید نظارت مردمی در همه عرصه های اجتماعی و اداری، ضامن تأمین منافع عموم و پیشگیری از وقوع جرم و تضییع حقوق جامعه است.

سه- در خصوص تعدادی از شهرداران سابق بابل و یا زیر مجموعه های خدماتی – تفریحی شهرداری حرف و حدیث هایی در عرصه رسانه ها منتشر شده که عدم بررسی میزان صحت و سقم این گزارشات در سال های گذشته وجهه نهاد قضا را مخدوش ساخته است. به طور مثال وقتی بازرسی استانداری هفت صفحه از تخلفات یک مسئول را منتشر می کند؛ اما نهاد قضا در تأیید یا رد آن اقدامی به عمل نمی آورد شائبه رانت و زد و بندهای پشت پرده را در اذهان عموم دامن می زند.

چهار- نیروی انتظامی در دوره فرماندهی سید محسن جعفری به نسبت دوره های قبل از نظر حرفه ای رشد قابل اعتنایی داشت؛ اما هنوز با سطح انتظار از نهادی در وزانت جامعه اسلامی فاصله دارد. وضعیت اسف بار حجاب بعضی عناصر لاابالی که مرز هنجارشکنی را به کل پوشش خود تسری داده اند و جلوه فروشی آنان در سطح معابر و گاه در مقابل چشم بعضی مأموران و جنب کلانتری ها، زیبنده دارالمومنین نیست. فضای مجازی شهر نیز به حال خود رها شده و پلیس فتا به دلیل فقدان نیروی متخصص و کارآمد و با انگیزه و بی توجهی به اعلام همکاری و آموزش داوطلبانه نیروهای دلسوز و متخصص، چند منزل از واقعیت های این فضای به ظاهر مجازی عقب مانده است. انتشار مکرر تصاویری از هنجارشکنی بعضی وادادگان فرهنگی ذیل مجموعه های ورزشی و تفریحی و گردشگری در پایگاه ها و صفحات اینترنتی که در نهایت با ورود و افشاگری نه چندان موجّه بعضی کانال های فیک مورد توجه و کنترل اجمالی قرار گرفت شاهدی بر این مدعاست. فرضیه سازی های این دوستان هم گاه خوراک مطایبه اهل فن است.

پنج- قدرت، عرصه انتقام جویی و تصفیه حساب شخصی نیست. در دوره های قبل گاه شاهد رویکردهایی نامشروع در جهت تنبیه و تحدید منتقدان از طریق بازداشت طولانی، ضرب و شتم و . بودیم که به نظر می رسد با تغییر در رویکردهای کلان دستگاه قضا و روی کارآمدن مسئولان متدین احتمال تکرار آن وجود نداشته باشد.

شش- دادستان محترم در دیدار با خبرنگاران شهر، هشداری پیرامون پرهیز از تشویش اذهان عموم بیان داشت که به نظر با توجه به گستردگی دامنه شمول و معنای این اتهام بهتر است چهارچوب مدّنظر دستگاه قضا در این خصوص تبیین شود. این که مردم به یکباره با پدیده سه برابری قیمت سوخت و بالطبع افزایش جهشی قیمت ها و کاهش ارزش پول خود مواجه شوند بدترین مصداق تشویش اذهان عموم است که از قضا مجازاتی برای عاملین آن در نظر گرفته نشده؛ اما هموطنی روستایی که در فضای مجازی مردم را به عدم استفاده از بنزین فرا می خواند – و البته با توجه به نیاز روزمره به بنزین که شباهت به نان شب دارد این نوع کمپین ها به نتیجه ای نمی رسد- به اتهام تشویش اذهان به محکمه کشانده می شود!

هفت- قوه قضاییه به فرموده بزرگان، ویترین نظام است و رفتار خوب و بد مسئولان آن به حساب اصل حاکمیت نوشته می شود. پالایش این نهاد از حضور معدود عناصر فرصت طلب، شکر خدا، مورد اهتمام قوه در دوره جدید مدیریتی است. در این بین اما گاه، شماری از اربابان رجوع به دلیل ناآشنایی با فرآیند دادرسی و ضعف مستندات و . حکم قضات را به درست یا غلط، ناحق شمرده و نسبت به رویکرد عدالت طلبانه نظام مکدّر می شوند. نمی دانم شدنی است یا نه؛ اما خوب است واحدهای مشاوره در دادگستری ها با حوصله و متانت نسبت به علت صدور احکام توضیح لازم را به معترضین بیان نموده و در صورت احساس تخطی یا اشتباه قاضی، مراتب را جهت احقاق حقوق شهروندان به خصوص قشر ضعیف که از دسترسی به وکیل محروم هستند، پیگیری نمایند. ارتباط دو سویه با خبرنگاران و شفاف سازی پیرامون ابهامات احتمالی و رفع شبهات و پاسخ به شایعات از دیگر امور بایسته و بر زمین مانده دادگستری ها محسوب می گردد.

تشکر مجدد از دادستان جوان و خوش آتیه شهر دارالمومنین در ارزش نهادن به جایگاه مردم و ارتباط با لایه های دیده نشده اجتماع را بر خود فرض دانسته و دعا برای توفیق روزافزون همه خادمان بی ادعای نظام مظلوم اسلامی را کمترین وطیفه خوبش می دانم. درستکاری و عدالت خواهی، بی هزینه نیست. فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین.


امروز هم کانال های تلگرامی درباره سحر تبر خبرهایی را منتشر کردند. پرونده سحر تبر به دادگاه می رود و وکیل مدافعش از مخالفت خود با زندانی شدن این دختر سخن می گوید. از نظر او سحر چند باری به خاطر مشکلات روانی در بیمارستان های مختلف تهران بستری شده و همین الان هم نیاز به درمان دارد، پس جای چنین فردی در زندان نیست و

مدتی است هیچ کانال خبری حرفی از اکبر طبری نمی زند. اکبر اتباعی طبری به اتهام فساد در دستگاه قضا و سوءاستفاده از قدرت و موقعیت خود در راستای تغییر در روند رسیدگی به بعضی پرونده ها، حمایت از مفسدین و کسب مال نامشروع و . دستگیر و بازداشت شده است. مدیران بسیاری در ارتباط با پرونده او احضار و یا برکنار شده اند؛ اما دیگر کسی خبر ندارد پرونده این عنصر دانه درشت به کجا ختم شده است.

پرونده متخلفان و مجرمانی که با اعمال نفوذ او مشمول ماده هجده شده دوباره بررسی می شود یا نه؟ چه کسی این عنصر نامطلوب و نفوذی را به قدرت رسانده و تا آخرین لحظه از او دفاع نموده است؟ فرد حامی او از چه سطح از عدالت و یا فهم ی و فقهی برای تاثیرگذاری در سرنوشت نظام اسلامی برخوردار است؟

آیا رسانه هایی که تصویر دختر جوان و شهرت طلبی چون سحر تبر را به همراه مصاحبه تلویزیونی او پخش نموده و آبرویی برای خانواده اش باقی نگذاشتند حاضرند همین کار را با اکبر اتباعی طبری و حامیانش نیز انجام دهند؟ از بیژن قاسم زاده چه خبر؟


آغاز «انتقام سخت»/ حملات سنگین موشکی سپاه به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد/ احتمال وقوع موج سوم شلیک‌ها+فیلم

 

وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم،

دل در عبور از سد خار و خاره بندیم

گاه سفر آمد نه هنگام درنگ است
چاووش میگوید ما را وقت تنگ است

گاه سفر شد باره بر دامن برانیم
تا بوسه گاه وادی ایمن برانیم

وادی پر از فرعونیان و قبطیان است
موسی جلودار است و نیل اندر میان است

از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم
بانگ از جرس برخاست وای من خموشم

دریادلان راه سفر در پیش دارند
پا در رکاب راهوار خویش دارند

گاه سفر آمد برادر گام بردار
چشم از هوس از خورد از آرام بردار

گاه سفر آمد برادر ره دراز است
پروا مکن بشتاب همت چاره ساز است

.

باید خطر کردن سفر کردن رسیدن
ننگ است از میدان رمیدن آرمیدن

تنگ است ما را خانه تنگ است ای برادر
بر جای ما بیگانه ننگ است ای برادر

فرمان رسید این خانه از دشمن بگیرید
تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید

یعنی کلیم آهنگ جان سامری کرد
ای یاوران باید ولی را یاوری کرد

گر صد حرامی صد خطر در پیش داریم
حکم جلودار است سر در پیش داریم

حکم جلودار است بر هامون بتازید
هامون اگر دریا شود از خون بتازید

از دشت و دریا در طلب باید گذشتن
بیگاه و گاه و روز و شب باید گذشتن

گر صد حرامی صد خطر در پیش داریم
حکم جلودار است سر در پیش داریم

فرض است فرمان بردن از حکم جلودار
گر تیغ بارد گو ببارد نیست دشوار

جانان من برخیز بر جولان برانیم
زانجا به جولان تا خط لبنان برانیم

آنجا که جولانگاه اولاد یهودا ست
آنجا که قربانگاه زعتر، صور، صیداست

آنجا که هر سو صد شهید خفته دارد
آنجا که هر کویش غمی بنهفته دارد

جانان من اندوه لبنان کشت ما را
بشکست داغ دیر یاسین پشت ما را

جانان من برخیز باید بر جبل راند
حکم است باید باره تا دشت امل راند

باید به مژگان رُفت گرد از طور سینین
باید به سینه رفت زینجا تا فلسطین

باید به سر زی مسجدالاقصی سفر کرد
باید به راه دوست ترک جان و سر کرد

جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش
آنک امام ما علم بگرفته بر دوش

تکبیر زن لبیک گو بنشین به رهوار
مقصد دیار قدس همپای جلودار


 


 

شب است و سرما و خستگی و گاه بی نظمی. اما جمعیت انگار از دل زمین می جوشد و فوران می کند.

زله که می آید مردم بیرون می ریزند برای آن که در امان بمانند. این بار مردم ساعت هاست که از خانه بیرون زده و آواره بیابان های اطراف جمکران شده اند، از سوز سخت سرما در امان نیستند، راحتی و آسایش را رها ساخته و سر پا ایستاده اند در استقبال از پیکر سوخته قهرمانی که بک عمر به پایشان ایستاد و اسوه عزت و غیرتشان بود.

قم امروز رنگ قیام داشت. فریادها نغمه انتقام بود. یک عده دعای فرج می خواندند، عده ای نوحه و ی، جماعتی گسترده شعار می دادند و رجز می خواندند. شهید، زنده است و زندگی می بخشد. این روزها انگار دهه فجر پنجاه و هفت شده است. همه آهسته یا بلند، از انقلابی حرف می زنند که به زودی به ثمر نشسته و کاخ استبداد را سرنگون خواهد ساخت. خون قاسم چه کرد با صاحبان این دل ها که ضمیر وجدانشان مشترک است هر چند ظاهر و قیافه هایشان گاه از زمین تا آسمان، متفاوت.

و رأیت الناس یدخلون فی دین الله افواجا. پس خدا را تسبیح گویید.


 

سه راهی ورودی شهر توزلا، قبرستانی است مملو از شهدای نبرد با صربها. ورودی قبرستان، مدتی پس از جنگ، تابلویی نصب شد که روی آن نوشته بود:

زندگی نمی کنیم برای آن که زنده بمانیم؛

زندگی نمی کنیم برای آن که بمیرم؛

ما، می میریم برای آن که دیگران زنده بمانند!

مردم توزلا می گفتند بعد از ورود رزمندگان ایرانی به بوسنی فرهنگ و باورهای ما هم دگرگون شد و حیات و ممات، معنای دیگری برای مان پیدا کرد. حالا به جای آن که با ترس بمیریم، می ایستیم و می میریم تا با استقامت ما دیگران زنده بمانند.

خدا رحمت کند مرحوم حاج عبدالله ضابط، علمدار روایتگری سیره شهدا را؛ جمله معروفی داشت با همان لهجه مشهدی که مدتی کلیپ ثابت مراسم شب های خاطره و اتوبوس های راهیان نور بود. می گفت: شهید مثل یک شیشه عطر است. وقتی در شیشه را باز کنید همه فضا را عطرآگین می کند.

این روزها به برکت شهادت حاج قاسم سلیمانی توسط دولتی خبیث و غاصب و جنایتکار، یک بار دیگر رایحه شهادت در فضای جامعه پیچیده و مفاهیم بلندی چون عشق و ایثار و رشادت و غیرت و جهاد و شهادت، ممتازتر از باورهای مادی و دنیایی، رخ می نمایاند. این روزها حال و هوای شیرین دهه شصت احیا شده است.

مسئولان حواسشان باشد قدر این فرصت را بدانند. نگذارند موریانه های فضای مجازی و وسوسه گران شیطان صفت، باز هم شکم بارگی و دغدغه خورد و خوراک را به معیار تفکر و تصمیم جامعه تبدیل کنند. الان اگر نتوانیم با تکیه بر آخرت باوری و شهادت طلبی مردم، غیرت های زخم خورده را به دست انتقام الهی سپرده و دشمن وحشی را سر جای خود بنشانیم رنگ ذلت را پذیرفته و اندیشه پایداری و مقاومت و مردانگی را مسخ نموده ایم. امروز اگر به بهای جان نجنگیم، نسل های بعد سرافکنده و بی هویت و بی جان و اسیر خواهند ماند.

میراث نهضت اباعبدالله و پیام تاریخی و سازنده آن که منشأ تحول فطری جامعه در ایجاد انقلاب اسلامی بود را از یاد نبریم:

بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است


See the source image

 

وقتی می بینید یک شرکت رسانه ای غربی دارد برایتان تعیین تکلیف می کند و اجازه نمی دهد که از حداقل آزادی بیان مورد ادعای غرب برخوردار بوده و لااقل در مقابل ظلمی که به شما شده از خودتان دفاع کنید، خب، رهایش کنید و بکشید بیرون.

اینستا در اقدامی مغرضانه پست های مربوط به ابراز احساسات هموطنان از شهادت ناجوانمردانه حاج قاسم سلیمانی را از صفحات خود حذف می کند. چه دلیلی دارد بخواهیم باز هم در این صفحات باقی مانده و بیخود و بی جهت تقویتش کنیم؟

همین وبلاگ یا هر پایگاه و نرم افزار مجازی دیگر چه اشکالی دارد که باید راه بیفتیم دنبال مد روز؟ همین وبلاگ را تقویت کنیم خیلی ها دوباره به سراغ همین فضا آمده و مثل قدیم تأثیر شگرف خوددر فضای جامعه را نشان خواهد داد.


See the source image

 

دور روز است که آمریکا حاج قاسم سلیمانی را در حمله آشکار و مستقیم شهید کرده و ترامپ جانی و ایادی شیطان بزرگ همینطور رجز می خوانند و تهدید و حتی حمله مجدد به حشد!

از بعد نظامی و به ویژه روانی، اقدامی موثر در راستای انتقام سخت در 72 ساعت اول، ضروری است!

 

پیام یک پزشک رزمنده و فعال انقلابی


این تحلیل صرفا بر مبنای بعضی داده های تجربی نگاشته شده و مبتنی بر اطلاعات غیر رسمی نیست.

با توجه به بعضی مولفه ها و عناصر موجود به نظر می رسد پاسخ نظامی ایران در قبال شهادت حاج قاسم سلیمانی، به گونه ای که منجر به تقابل ایالات متحده و بروز جنگ احتمالی شود، نخواهد بود.

در ماجرای کشتار وحشیانه مردم مظلوم یمن، ایران به منظور حمایت از کودکان گرسنه این کشور با تبلیغات وسیع درصدد اعزام کشتی کمک های اولیه به سمت یمن برآمد. ایران حتی خبرنگاران بین المللی را به عنوان شاهدی بر صلح جویانه بودن کمک های ملت ایران به مردم یمن به عرشه کشتی دعوت نمود. هر روز هم گزارشاتی مبسوط از حرکت کشتی و حال و هوای تیم های پزشکی و امدادی حاضر در آن در سطح رسانه ها مخابره شد؛ اما به ناگاه این کشتی تغییر مسیر داد و در سواحل کشور جیبوتی پهلو گرفت. بعدها مشخص شده این اتفاق که ابهت ایران را در سطح بین الملل خدشه دار کرد در پی تماس کری با ظریف به وقوع پیوسته است.

آمریکا سپاه پاسدارن را در فهرست تروریسم قرار داد. ایران تهدید کرده بود که در صورت تصویب این امر، کل نیروهای مسلح آمریکا را تروریست تلقی خواهد کرد. بلافاصله پس از تصویب این قانون، ظریف طی مصاحبه ای صرفا بخشی از نیروهای آمریکایی مستقر در خاورمیانه را مصداق تروریست دانست. کما اینکه تصور می شد در صورت خروج آمریکا از برجام، ایران برجام را به آتش خواهد کشید.

در جریان ترور جهاد مغنیه که چند فرمانده ایرانی نیز به همراه او به شهادت رسیدند ایران اعلام کرد تقاص این اقدام را از رژیم غاصب خواهد گرفت. مدتی بعد چند خودروی ارتش اسرائیل هدف حمله قرار گرفتند و تعدادی از نظامیان اسرائیلی بر اساس ادعای ایران کشته شدند و معلوم نشد آیا سطح تلفات ارتش غاصب از نظر انسانی در تراز نیروهای کیفی به شهادت رسیده ما قرار داشت یا نه؟

این نوع واکنش البته در رفتار حاکمان ایالات متحده هم وجود دارد. بعد از انهدام پهپاد آمریکایی در آسمان ایران، کاخ سفید تهدید به واکنش جدی در این خصوص نمود. در نهایت آمریکا مدعی شد یک پهپاد ایرانی را بر فراز یکی از ناوهای ایالات متحده منهدم کرده و ایران نیز آن را تکذیب نمود.

در ماجرای مربوط به تهدید ایران به انتقام گیری از اسرائیل در ازای شهادت جهاد مغنیه و همراهان ایرانی اش خبرهایی از واسطه گری روسیه در انتقال بعضی پیام ها بین حاکمان دو کشور متخاصم منتشر شد. دیروز نیز خبرگزاری فارس مدعی شد کاردار کشور سوسیس پیام هایی را بین مسئولان ایرانی و آمریکایی در خصوص شهادت حاج قاسم تبادل کرده است.

با این وصف پیش بینی می شود حمله مستقیم ایران به یکی از مقرّهای معمولی آمریکا صورت بگیرد و در نهایت هر یک از دو کشور پیرامون میزان خسارات وارده و توازن بین تلفات دو طرف، بر اساس آمارهای مورد تأکید خود به مانور تبلیغاتی بپردازد. احتمال حمله موشکی از مبدا ناشناس به رژیم اشغالگر قدس نیز وجود دارد که این اقدام در واقع واکنشی به حملات هوایی مکرر ارتش این رژیم به پایگاه های متعلق به ایران در خاک سوریه تلقی خواهد شد. حشدالشعبی هم حملاتی را به پایگاه های آمریکایی خواهد داشت که میزان تلفات آن مشخص نخواهد شد و در نهایت آمریکا که دیروز مدعی شد دیگر کاری در عراق ندارد، با تصویب مجلس عراق و با کمترین هزینه از این کشور خارج می گردد.

این فرآیند برای همه کشورهای درگیر در ماجرای اخیر، حالت برد برد تلقی خواهد شد. ایران مدعی می شود که انتقام خود را از آمریکا گرفته است. عراق مدعی می شود آمریکا را از خاک خود بیرون رانده و کاخ سفید نیز روی مسأله کنترل تروریسم با قتل البغدادی و شهادت سردار سلیمانی و المهندس با ژست صلح طلبی و اقتدار در جهان به مانور خواهد پرداخت.

در واپسین روزهای هشت سال دفاع مقدس، پس از قبول قطعنامه 598، حمله عجیب و مسخره منافقین به ایران اسلامی و انهدام وسیع ادوات و نیروهای آنها توسط رزمندگان اسلام و نیز اسارت شماری قابل توجه از نیروهای ایران در شبیخون ارتش بعث، کتابی مستقل لازم دارد.

امیدوارم این تحلیل اشتباه بوده و جمهوری اسلامی ایران به منظور دفاع از ماهیت انقلابی خود پاسخی دندان شکن در جای جای جهان به آمریکای جنایت پیشه نشان دهد. نگارنده به اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده دسترسی نداشته و این متن را از زاویه نگاه خود به رشته تحریر درآورده است.

کمترین برکت خون به ناحق ریخته قاسم سلیمانی اتحاد و همدلی ملت ایران و صاحبان قدرت و نیز وحدت بین مردم کشورهای منطقه به خصوص ایران و عراق است. مظلومیت این شهید بزرگوار و شرح حماسه های بی بدیل او در تربیت نسلی حماسه ساز و ایثارگر نقش اساسی داشته و آینده جهان را به سمت شکست ابرقدرت ها و پیروزی مستضعفان سوق خواهد داد.


See the source image

 

بخند سردار! تو از جنس آسمان بودی.

بخند که به  آغوش آسمان رفتی.

در قهقهه مستانه و در شادی وصولت، جاماندگان قافله عشق را هم دریاب. انّا انشاءالله بکم لاحقون.

همه این بازی ها و آشوب های منطقه فقط برای همین یک لحظه بود. لحظه ای که تو دیگر نباشی، غافلگیرت کنند و ظلمت شب به خیال خام خفاش ها، عالمیگر شود.

ان الله اشتری من المومنین انفسهم؛ همان خدایی که خریدار جان های عاشق پیشه ای مثل توست وعده داد: ان الباطل کان زهوقا.

خون تو هدر نمی رود سردار آنگونه که خون قاسم ها و علی اکبرهای حسین به هدر نرفت؛ آن گونه که خون علی اصغر در آغوش آسمان به امانت ماند و جهانی شد. سلام ما را به عماد برسان، به حاج حسین، به محمدابراهیم، به مهدی و حمید و به همه مردانی که از جنس آسمان بودند.

فاطمیه نزدیک است. سربندهای یازهرای مان را آماده کرده ایم. دشمن می داند نغمه یا زهرا یعنی چه!


یکی را از نزدیک می شناسم، زندگی اش با کمک اهل خیر اداره می شود. دستش تنگ است و از مال دنیا خانه ای کوچک و روستایی دارد و دیگر هیچ. یارانه بنزینی او را این ماه هم واریز نکرده اند و اعتراضش هم به جایی نرسیده است.

البته این روزها مشابه این فرد را در سایت ها و صفحات مختلف فضای مجازی دیده ایم که دردشان را با رسانه ها در میان گذاشته و گاه خواهان ورود قوه قضاییه برای سر و سامان دهی به این موضوع شده اند.

این که دولت با کارشناسی ضعیف و عدم اشراف لازم به تصمیم گیری در خصوص زندگی شهروندان دست زده، سر جای خود حرف درستی است.

سوال اینجاست کدام تریبون رسمی قرار است صدای این قشر مردم ضعیف و محروم و فاقد بلندگو قرار بگیرد؟

دولت به خاطر حفظ وجهه تبلییغاتی خود حاضر نشد شیب ملایم را در گرانی حامل های انرژی رعایت کرده و بعد از اطمینان از پیروزی در انتخابات به یکباره با ایجاد شوک اقتصادی زندگی مردم را بازیچه منافع جناحی خود قرار داد و در نتیجه خون تعداد قابل توجهی از شهروندان بر زمین ریخته شد.

گفتیم مصلحت نظام است که زیر بار بی تدبیری دولت برویم تا در عوض امنیت مملکت به خطر نیفتد. این تفکر البته در کوتاه مدت و در حد مسکّن کاربرد دارد چه این که دردها و زخم های فروخفته یک روز سر باز خواهند کرد و ؛ قبول! همه تحلیل های تقلیدی اهل بصیرت و عمارهای قراردادی که همواره وضع معیشتشان رو به راه بوده و ترشحی از پول نفت به جیبشان می رود که همه چیز را ماستمالی کنند، بالای سر ما.

بالاخره این مردم مستضعف که پایه شکل گیری نهضت اسلامی بودند و اساسا قرار بود انقلاب اسلامی محور فعالیت خود را بر رفع مشکلات آنها قرار دهد الان کدام تریبون را برای دفاع از حقوق پایمال شده خود در اختیار دارند؟ چه اشکال دارد یک بار یک مسئول سطح بالای مملکت در عین دفاع از مصالح نظام، به یکی از مصادیق ظلم به محرومان نیز اشاره کند؟ این که نظام را در میز و صندلی مسئولان خلاصه دانسته و مردم را جز برای دفاع از آب و خاک و حضور در انتخابات و راهپیمایی ها به رسمیت نشناسیم دقیقا حرکت بر خلاف ماهیت یک نظام اسلامی است. واقعا با این طرز تفکر می خواهیم مردمسالاری دینی فراتر از شعار به یک الگوی جهانی برای مستضعفان عالم تبدیل شود؟!


 

یکی آمد به شهید علمدار گفت: حاجی! شما مداحی می کنی اصلا گریه م نمی گیره.

سید مجتبی آهی با حسرت کشید و جواب داد: به خاطر گناهان زیاد منه، دلم سیاهه، تو جوونی دعا کن بتونم دلمو صاف کنم و به خدا نزدیک بشم.

طرف از این جواب سید خوشش آمد. گفت: تا به حال به هر کی می گفتم خوندنت حال نمیده و اشکم در نمیاد، می گفت به خاطر گناهاته که دلت سیاه شده و سوز روضه روش اثر نمیذاره، برو خودتو بساز و . اما این سید خدا اولین نفریه که خودشو مقصر میدونه و .

ژاکلین ذکریای ثانی دختری ارمنی است که با سوز نوحه های علمدار، به اسلام ایمان آورد و .

امام هم که حرف می زد، کلماتش کن فی می کرد. نواب صفوی هم این گونه بود و سید مرتضای آوینی هم. نیمه های شب بلند می شد وضو می گرفت، نمازی می خواند و بعد می نشست پای میز کارش و متن مستندهایش را می نوشت. برای همین است که هنوز هم وقتی روایت فتح را می بینی و صدای راوی را می شنوی، کلماتش انگار روح دارد و دل انسان را زیر و رو می کند.

من، مهم هستم؛ اما نه برای منیّت و خودمحوری. باید از خودمان بگذریم تا گفتار و رفتارمان جان بگیرد و تأثیرگذار باشد. راز بی نتیجه بودن بعضی فعالیت های فرهنگی ما همین یک نکته است. بالاخلاص ی الخلاص! خود را که بگذاریم کنار و خودمان را بسازیم، می شویم مصداق من کان مع الله، کان الله معه. آن وقت فقط واسطه خدا هستیم و بس، سخنمان از دل بر می آید ولاجرم بر دلها خواهد نشست.

دیروز یازده دی، سالروز تولد و شهادت سید مجتبی علمدار بود؛ شادی روحش صلوات.


See the source image

 

سلبیرتی خودباخته ای که رگ گردنش با شانتاژ رسانه های دشمن باد کند و به ابزار تگذاری آمریکا و اسرائیل تبدیل شود چه حقی دارد از بودجه هنگفت جمهوری اسلامی برخوردار بوده و بعد فیلمی بسازد و نقشی بیافریند که دقیقا بر ضد جهت گیری های نظام و منافع امت باشد؟

آقایان ناز پرورده دارند ناز می کنند که امسال در اعتراض به تأخیر در شفاف سازی سقوط هواپیما می خواهند جشنواره فجر را تحریم کنند.

مسئولان فرهنگی باید قدر این فرصت را دانسته و با اعلام تعطیلی موقت، نظمی نو را برای برگزاری مجدد و هدفمند جشنواره فجر در اندازند؛ جشنواره پرهزینه ای که متأسفانه به جای جهت دهی به آثار سینمایی، برخلاف جشنواره های بین المللی به بازیچه باندهای مافیایی سینما و عنصری برای تقویت جریان غرب گرا و مردم ستیز تبدیل شده است.

چه اشکالی دارد یک بار همین مدعیان روشنفکری و ملی گرایی، هزینه سرسام آور برگزاری جشنواره فجر را مثلا به سیل زدگان جنوب و جنوب شرق کشور تقدیم کنند؟


این تصاویر مال همین دیروز و امروز است. اینجا هم کشور خودمان ایران عزیز است، سیستان و بلوچستان. جماعت وطن فروشی که در جان باختن مسافران پرواز اوکراین عزادار نشد اما وقتی فهمید پدافند هوایی به اشتباه شلیک کرده همنوا با آمریکا و اسرائیل، فریاد انسانیت سر داد، جماعتی که برای شهدای ایرباس شمع روشن نکرد، جماعتی که برای کودکان مظلوم یمن که به دست آمریکا و عمالش از گرسنگی کشته می شوند انسانیتش را نشان نداد، خودباخته جوّگیری که به خاطر هموطنان بیمار خودش که بر اثر تحریم دارویی آمریکا با درد دست و پنجه نرم می کنند هم داد و فغان نمی کند که مبادا به قبای اربابان چشم آبی بر بخورد مردم سیل زده سیستان و بلوچستان را هم نمی بیند:

 

آخرین اخبار از بارش‌های سیل آسا/ از قطع راه ارتباطی صد‌ها روستا تا اعزام ارتش و سپاه برای کمک

تصاویری غم‌انگیز از مردم سیستان و بلوچستان

تصاویری غم‌انگیز از مردم سیستان و بلوچستان


See the source image

 

ما هم به خیلی از اتفاقات اداری و جاری کشور انتقاد جدی داریم. خیلی از مسئولان سر جای خود قرار ندارند. تبعیض ها گاه ملال آور و اعصاب خورد کن است. بی غیرتی بعضی مسئولان و فشل بودن بعضی نیروها کشور را عقب نگه داشته است. بانندبازی و ی کاری و جناح گرایی باعث گوشه گیری بعضی از نخبگان شده است. بخشی از شعائر و اهداف انقلاب فراموش شده و .

به مجلس و دولت و عدلیه و بیت رهبری و سپاه و سیستم فرهنگ و اقتصاد و خدمات و . گله هایی جدی وارد است. معتقدیم هر جا که از باورهای دینی و ارزش های اسلامی و انسانی فاصله گرفتیم لطمه خورده ایم.

پای این نقدها هم هزینه داده ایم.

ایران سرافراز و مستقل اما یک سر و گردن بالاتر از همه حکومت هایی است که به طور طبیعی یا غیرطبیعی دچار نقاط مثبت و منفی هستند. نظام دیوان سالاری کشور با فهم دقیق دین هنوز فاصله دارد اما جهت گیری های کلی نظام حاکمیت ( نظام امت و ولایت) در مسیر شرافت و عدالت قرار دارد. نظام اسلامی تا زمانی که در تلاش برای اصلاح نقاط ضعف و ارتقای سطح زندگی مادی و معنوی و رشد جامعه و تمدن سازی جهانی در راستای زمینه سازی ظهور حضرت حجت (عج) است مشروعیت دارد و دفاع از آن را به رغم همه کاستی ها و دلخوری ها بر خود واجب می دانیم.


 

الان بعضی از نماینده های فعلی مجلس برای شرکت در انتخابات بعدی رد صلاحیت شده اند. البته این افراد تا چند ماه دیگر می توانند در مجلس حضور داشته و برای مردم قانون گذاری کنند؛ اما صلاحیتشان برای حضور در دور بعدی مجلس رد شده است.

در مجلس ششم هم تعداد چشمگیری و تقریبا اکثریت نمایندگان برای دوره بعدی انتخابات ردصلاحیت شده بودند در حالی که تا انقضای عمر نمایندگی فرصت حضور و انجام وظیفه را دارا بودند. این اتفاق یک امر طبیعی، معقول و قانونی است.

اما وقتی می پرسیم چرا یک رییس جمهور (فارغ از هر مصداقی) بعد از یک دور تصدی این سمت به رغم همه اشتباهات و گاه خیانت هایش بدون اعمال نظارت شورای نگهبان به راحتی از فیلترهای سنگین تأیید صلاحیت ها عبور می کند اینطور توجیه می کنند که ردصلاحیت رییس جمهور برای انتخابات به این معنی است که او دیگر مشروعیت تصدی این پست را ندارد؛ آن وقت چگونه می تواند در این چند ماه باقی مانده به اداره امور پرداخته و حضورش مشروع دانسته شود؟!! در حالی که مجلس با توجه به جایگاه حساس آن در ریل گذاری قوانین و جهت گیری های کشور در رأس امور شمرده می شود. جالب است که قانون هم رییس جمهور را از بررسی مجدد صلاحیت توسط شورای نگهبان مستثنا نکرده است.

این هم از آن دست استانداردهای دوگانه بعضی مسئولان است.

درست مثل استاندارد دوگانه در تعیین مصداق شهید که گاه یک بسیجی جانباز را به رغم گواهی پزشکی قانونی شهید محسوب نمی کنند اما کشته شدگان سقوط هواپیما را شهید می دانند.

درست مثل عملکرد قوه قضاییه که خودی ها را به خاطر انتقاد از مسئولان به صلابه می کشد اما اپوزسیون را به رغم تخریب وجهه دین و انقلاب مورد رأفت قرار می دهد.

درست مثل سیستم بانکی که برای ارائه خدمات به مستضعفان به عنوان ولی نعمتان انقلاب انواع موانع سرسام آور و پشیمان کننده را سر راهشان قرار می دهد اما برای جماعت مفت خور و اتفاقا کلّاش و بدحساب اما نورچشمی تسهیلاتی عجیب و محیرالعقول اختصاص می دهد.

و


سردار! میان طوفان حملات دشمنِ سیلی‌خورده تنهایت نمی‌گذاریم

 

سردار حاجی زاده شخصیتی بزرگ و دوست داشتنی دارد. اقدام او در به عهده گرفتن فاجعه انهدام هواپیمای کی اف ایثار و بلندنظری او را به اثبات می زند. درباره عملکرد پدافند کس دیگری باید توضیح بدهد و در این باره که چرا پروازهای عادی به رغم وجود شرایط جنگی لغو نشد پاسخگویی با مرکز دیگری است.

یک بخش از مصاحبه سردار حاجی زاده اشاره ای به خبر شلیک موشک های کروز به سمت ایران و دستپاچگی اپراتور دارد که راستش من متوجه نشدم این خبر از کدام منبع صادر شد و چرا رادارهای بین راهی در این باره اقدامی به عمل نیاوردند و اساسا این موشک ها به کدام سمت رفته اند و . بماند. باید مواظب باشیم خواسته یا ناخواسته به ابهامات دامن نزنیم. دوستانی تماس داشتند و از نظر فنی و تجربی مباحثی را مطرح کردند و مدعی بودند این اقدام به احتمال زیاد توسط یک عنصر نفوذی صورت گرفته و . که به نطرم با توجه به ورود نهادهای نظارتی و تخصصی باید منتظر اعلام نتایج بررسی ها باشیم. به هر حال حادثه ناگواری بود که اوقات همه را تلخ کرد. یک بنده خدایی هم حرف خوبی زد که این جماعت داغدار که حالا می آیند و شمع روشن می کنند تا قبل از اعلام خبر هدف گیری اشتباه پدافند کجا بودند و چرا خود را رد مصیبت خانواده های جان باختگان سهیم نمی دانستند؟

از این مرحله هم عبور می کنیم و مردم قطعا زحمات نیروهای مخلص انقلاب را با اشتباه یک فرد و نهاد قابل قیاس نمی دانند. انشاءالله که تجربه عملیاتی و رسانه ای این واقعه منجر به عدم تکرار چنین حوادث تلخی شود.

ملت ایران شهید شیرین استقلال و خودکفایی و عزت را در سایه نفی وابستگی و ترس از بیگانه خواهد چشید و به عنوان الگوی جوامع آزادی خواه، تمدن نوین جهانی مبتنی بر عدالت و فطرت را بشارت خواهد داد.


واکنش تند هادی ساعی به مهاجرت کیمیا علیزاده

 

 هادی ساعی در واکنش به خبر پیوستن کیمیا علیزاده به یکی از تیم های ملی اروپایی، این اقدام را از سر زیاده خواهی دانست و عنوان داشت که دعوت از قهرمانان ملی برای تغییر ملیت، مهاجرت یا پناهندگی و پیوستن به تیم های بیگانه همواره در همه دوره ها مطرح بوده اما ورزشکاران این آب و خاک خروج از ذیل پرچم ایران عزیز را شرم آور می دانستند.

الان چه شده است که یک ورزشکار مثل علیزاده یا فیروزجا و . به راحتی به ملت خود پشت کرده و برای درآمد بیشتر حاضر می شوند افتخارات و توانایی های خود را در اختیار ملت های بیگانه قرار دهند؟ کوتاهی های برخی مسئولان نسبت به قهرمانان ملی قابل کتمان نیست اما بالاخره حس وطن دوستی و ملی گرایی انسان به طور معمول اجازه نمی دهد که در مسابقات جهانی مقابل تیم کشور خود قرار گرفته و یا به نفع کشوری بیگانه کسب افتخار کند.

واقع امر این است که نسل جدید و نا آشنا با هویت ملی و دینی، تربیت شده فضای مجازی است؛ فضایی که در آن ایرانی بودن در قالب طنز یا به طور جدی مورد هجو و شماتت قرار گرفته و غرب، کعبه آمال و مظهر خوشبختی ترسیم شده است. تغییر معیارهای انسانی و ارزشی و تبدیل آن به باورهای مادی و ملاک های معیشتی و زراندوزی در نهایت منجر به تهی شدن انسان از هویت اصیل خود گردیده و او را به بازیچه تگذاران فرهنگی امپریالیسم تبدیل می سازد.

بی تردید کسی که به ایرانی بودن خود افتخار نمی کند نمی تواند مورد تأیید و افتخار ایرانیان قرار بگیرد.


درجات شهدا با هم برابر نیست. گاه در ادبیات دینی ما به کسانی که بر اثر سوانح طبیعی کشته می شوند نیز شهید گفته می شود. مردی هم که در طلب روزی حلال و تأمین معاش خانواده از خانه خارج شده و جانش را در این راه از دست می دهد اجر شهید را دارد؛ اما جایگاه این دو با هم مساوی نیست، چه برسد کسی که توسط دشمن به شهادت می رسد مثلا در جریان حمله هوایی و توپخانه ای به مناطق مسی، اینها با شهید میدان جنگ که حتی پیکرش نیاز به غسل و کفن ندارد همسان نیستند. شهید در غربت یا اسارت اجر بیشتری دارد و .

درجات شهدا با هم یکسان نیست.

خون شهید همه گناهان او را می شوید و از بین می برد مگر حق الناس.

تا اینجای مطلب درباره گستره مفهوم شهادت و تطبیق آن بر مصادیق مختلف بود؛ اما

این که ستاد کل نیروهای مسلح در بیانیه خود مسافران پرواز اوکراین را هموطنان شهید لقب داده اشکالی ندارد؛ اما نکته این جاست که چرا گاه در چارچوب تعاریف سازمانی، مفهوم شهید را منتزع از نگاه دینی دانسته و مثلا درباره بسیجی مدافع و خادم حرم حضرت زینب سلام الله علیها که داوطلبانه به منطقه خطر رفت و در حین تعمیر بارگاه ملکوتی آن بانو، بر اثر اصابت پرتابه های انفجاری– مستند به گزارش مکتوب پزشک قانونی که در همین وبلاگ منتشر شد- جان باخت تنها به بهانه فقدان حکم مأموریت معتبر از کاربرد واژه شهید ابا داریم؟!

مردم و نسل های آینده قطعا جایگاه کسانی را که با آگاهی و اختیار، از علقه های مادی و عشق به زن و فرزند و پدر و مادر دل کندند و جان خود را در راه احیای فرامین الهی و دفاع از مظلومین سر دست گرفتند بیش از ما ارج خواهند نهاد.

ما راه شهدایی را ادامه خواهیم داد که قدم در مسیر جهاد فی سبیل الله گذاشته و با "ایثار" و "از خودگذشتگی"، بزرگترین داشته های مادی خویش را خالصانه تقدیم راه دوست نمودند و حیات و مماتشان برای جامعه منشأ خیر و برکت بوده است.


شوک بزرگ| وم برخورد با قاصرین و پنهان کاران در فاجعه سقوط هواپیما

 

از مرگ هیچ هموطنی خوشحال نمی شویم، انقلابی باشد یا ضدانقلاب، مسلمان باشد یا بی دین، با قاسم سلیمانی عکس یادگاری داشته باشد یا از شهادت قاسم سلیمانی خوشحال شده و قاسم سلیمانی ها را در فضای مجازی، مدافعان اسد بنامد. برای همه هموطنان آرزوی آمرزش و غفران داریم.

در هواپیمای مرگ نیز همه قشر آدمی حضور داشت. مومن و با تقوا، دوست دار انقلاب و میهن یا وطن فروش و خودباخته؛ اما مرگ همه آنها باعث تأثر ماست. من برای همان بابایی هم که از قاسم سلیمانی ها متنفر بود و در فضای مجازی در اوج غلیان احساسات مردم پس از شهادت غریبانه جوانان پاکمان در خانطومان آنها را مدافعان اسد لقب می داد و به هر بهانه ای مردم را به شورش تحریک می کرد در حرم حضرت معصومه زیارت نیابتی به جا آورده و شادی روحش را طلب نمودم.

خدا عاقبت همه ما را به خیر کند. آدم نخبه باشد یا پخمه، غنی باشد یا فقیر، زندگی لاکچری داشته باشد یا در تنگنا و سختی و . همه و همه دیر یا زود از این دنیا رخت سفر خواهیم بست. خدا خیر دنیا و آخرت را با نگاه ی تقسیم نمی کند. انسانیت و فطرت را باید همواره سرلوحه کار خویش قرار دهیم. به مرگ باور داشته باشیم و دنیای گذرای مادی را فرصتی طلایی برای رشد خود بدانیم. فرصتی کوتاه که هر آن، گاه در لحظه ای که اصلا فکرش را نمی کنیم، ممکن است از دستمان برود. مرگ باوری یک فرهنگ است که ثمره آن بی اعتنایی به رذایل و پلشتی ها و دل کندن از تعلقات و دستیابی به آرامش و شرافت و گذشت است. اللهم اجعل عواقب امورنا خیراً. 

درباره مفهوم شهادت و نگاه مبتنی بر استانداردهای دوگانه اداری و سازمانی در مطلب بعدی انشاءالله نکاتی را متذکر خواهم شد.


See the source image

 

حجت الاسلام والمسلمین اکبری با سلام و تسلیت ایام عزای صدیقه طاهره سلام الله علیها:

بعید است دیگر کسی وجود داشته باشد در این جامعه که نداند فضای مجازی، یک شهر درندشت بی کلانتر است که سال های سال تبدیل به عرصه جولان عناصر ضد دین و ضد نظام گردیده و داعیه اشراف سازمان ها و نهادهای ذی ربط در این خصوص واهی و تو خالی است. در این بین معدودی از نیروهای مخلص انقلاب بی هیچ چشمداشتی سال هاست که جای خالی نهادهای نفت خور و پرهزینه را در این فضا پوشش داده و اعصاب و آبرو و توان خود را در راه دفاع از حریم باورهای دین و انقلاب مصروف داشته اند. اما دردمندانه باید اذعان داشت تیغ نهادهای نظارتی اغلب در مواجهه با جبهه خودی تند و تیز بوده و در قبال وادادگان و خائنان با رأفت و اغماض همراه شده است.

در شهر بابل از بدو پیدایش شبکه های مجازی، شاهد رویش حرکت های سازمان دهی شده ای به منظور هنجارشکنی و سست نمودن باورهای عموم بوده ایم که بخشی از مقاصد مفسدانه این طیف بعدها در جریان شورای اسلامی! شهر برملا شد و خواب خوش اهل تغافل را پریشان نمود.

در این میان همانطور که گفته شد به رغم وجود مستندات و ارائه آن به نهادهای بعضا غافل یا تنبل، کمتر شاهد احساس تکلیف این جماعت مواجب بگیر در برخورد با هنجارشکنان بودیم اما در عوض تا دلتان بخواهد اخباری از وجود اراده ای مشکوک در تضعیف جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به گوش می رسد که برای دلسوزان مستقل و متعهد، مایه نگرانی است.

انتشار حکم عجیب یک قاضی در محکومیت یکی از نیروهای مخلص انقلاب و فعال شاخص جبهه فرهنگ و اندیشه، به دلیل فشل دانستن پلیس فتا آن هم در جلسه با امام جمعه، در گعده های مجازی قضات بعضی استان ها نیز بهانه طنز و مزاح گردید اما شما به سادگی از کنار آن گذشتید.

یک فعال مجازی دیگر نیز با ادعای واهی فتا متهم به اقرار در مدیریت یک کانال بی هویت گردید. قاضی که متوجه عدم وجود مستندات کافی در پرونده شد به قرینه! موافقت متهم با بعضی مطالب کانال مذکور وی را ادمین آن دانست و محکوم نمود!!

یک پاسدار آزاده و پژوهشگر صاحب اثر که قلم او همواره کابوس بدخواهان نظام و اسلام بوده و در برهه ای که هیچ یک از مدعیان مصلحت اندیش شهامت تقابل با جریان های رسانه ای ضدانقلاب را نداشتند یک تنه آبروی خود را در مصاف با بدخواهان صرف نمود به دلیل انتشار مطلبی در خصوص فساد بعضی از قضات در یک شهر تخیلی، ابتدا با اعمال نفوذ یکی از عناصری که خودش در حال حاضر در جایگاه متهم نشسته، سه روز به شکل غیرقانونی بازداشت شد و سپس به زندان و شلاق و بیگاری محکوم گردید! به نظر شما مردمی که در یک شهر کوچک، آزاده ای مشهور و خوشنام را در حال کار خدماتی دیده و با پرسش از چند و چون ماجرا متوجه موضوع شوند نهایتا جز پوزخند چه هدیه ای نثار عوامل این ماجرا خواهند نمود؟

آیا ورود به حریم خصوصی و تفتیش وسایل شخصی چند خبرنگار و خانواده هایشان در بابل و بهشهر اقدام شایسته ای است و منجر به تلافی آنها نخواهد شد؟

به نظر شما دستگاه قضا که گاه با بی مبالاتی از کنار بعضی مطالب موهن و ضد ارزشی فضای مجازی عبور می کند اما با عناصر خودی که نهایت اتهامشان زیر سوال بردن میز اصحاب قدرت است با شدت برخورد می نماید در حال خدمت به انقلاب و بازی در زمین نظام اسلامی است؟ چرا از نگاه بعضی مسئولان، حفظ قدرت مهمتر از حفظ ایمان است؟

تداوم این رویه، به جای تفکیک بین صف منتقد و آشوبگر، عملا منتقدین را به صفوف آشوبگران ملحق نخواهد کرد؟

این که بعد از گذشت یک سال و نیم هنوز احکام بعضی اعضای رسوای شورای شهر بابل که هیچ ایرانی و فارسی زبانی در دنیا نسیت که افتضاح آن را نشنیده باشد به مرحله اجرا در نیامده اما کسانی که بیشترین اهتمام را در حمایت از متولیان مبارزه با فساد داشتند مغضوب شما قرار گرفته اند را ترجمان عدالت می پندارید؟ این دو مسأله و نحوه برخورد قوه قضاییه با هر یک را کنار هم بگذارید خنده تان نمی گیرد؟

انزوا و گوشه نشینی و حذف نیروهای انقلابی که با مجاهدت بی منت خود دستگاه تبلیغی وابستگان دشمن در داخل را فلج نمودند به نفع چه جریانی تمام خواهد شد؟ شما تنها با همین دوستان عزیز و مسلط و دغدغه مند فتا که معرف حضور هستند قرار است به جنگ با جبهه ضدانقلاب در فضای مجازی بروید؟!! جای تان را با ما عوض کنید، هر نمره ای که به عملکرد دادگستری پرحاشیه شهر بابل (مازندران) البته در چارچوب منظومه فکری انقلاب اسلامی می دهید همان قبول، ما هم امضا می کنیم. التماس دعا.


See the source image

 

یک روز پیش از خطبه های رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه، رییس جمهور  در سخنانی عجیب اینطور بیان داشت که من کار کردن بدون ارتباط با دنیا را بلد نیستم.

از این پیام معلوم بود که رییس جمهور نگران موضع گیری رهبر انقلاب درباره تصمیم برجامی سه کشور اروپایی است و به منظور پیشگیری از اعلام خروج احتمالی ایران از برجام و یا هر نوع موضع گیری که خشم غربی ها را برانگیزد این تهدید را مخابره کرده که در صورت مخالفت با اهداف دیپلماتیک دولت، از این پس باید خودتان کشور را اداره کنید.


 

همین امروز بهروز بقایی، بازیگر دوست داشتنی سریال خانه سبز مصاحبه کرده و از این که از سوی هم صنفی های خودش فراموش شده زبان به گلایه گشود.

همین تازگی غلامحسین لطفی، بازیگر و مجری محبوب و طنز پرداز سینما و تلویزیون مقابل دوربین رسانه اشک ریخت و از دست همکارانش شکوه داشت که چرا کسی حالی از او نپرسیده است.

پرویز بهرام، گوینده و دوبلور استثنایی کشورمان که فوت کرد نیز همسرش در مصاحبه ای بیان داشت که در دوره بستری و درمان او کسی سراغش را نگرفته است.

داریوش اسد زاده که به رحمت خدا رفت با آن همه سابقه هنری و سطح علمی که او را در شمار چهره های ماندگار عرصه هنر ایران قرار داده حتی یک تسلیت خشک و خالی از جماعت سلبریتی پرادعا منتشر نشد. جهانگیر جهانگیری هم که فوت کرد خیلی ها در مراسمش غایب بودند. خانه سینما کیلویی چند؟!

حالا ترحیم و تسلیت امثال سلحشور و درّی و . بماند.

الغرض این آدم های جوّگیری که اکنون ژست دلسوزی برای اصحاب هنر و همکاران و هم صنفی های خود می گیرند و به بهانه پاسخ یک مجری به فلان کارگردان و هنرپیشه دو تابعیتی رگ گردنشان باد می کند مشتی دروغگوی فرصت طلب هستند که دغدغه هر چه را داشته باشند دلشان لااقل برای هنر و هنرمند نسوخته است.


سرکار خانم طاهری که در بین نامزدهای این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهرستان بابل حضور دارد بانوی فعال و افتخارآفرینی است که از دوره جوانی و در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب تا کنون همواره در صف نخست مبارزه و جهاد فرهنگی و فکری خوش درخشیده است.

او در اوج فعالیت گروهک تحریک شده معاندان در منطقه ترکمن صحرا با حضور جسورانه در این خطه و تشکیل جبهه گفتمانی انقلاب اسلامی با همراهی و وحدت دشمن شکن بانوان شیعه و سنی به دفاع از حریم اندیشه های دین پرداخت. حضور در قطب شمال و تبلیغ دین در شرایط سخت و نقاط دور از دسترس از دیگر جلوه های انقلابی گری این بانوی فرهیخته و خستگی ناپذیر است.

او در شمار وابستگان سفارت جمهوری اسلامی در کشور نروژ بود که توسط منافقین مورد حمله و گروگانگیری قرار گرفت.

فارغ از حضور او در مناظره های متعدد تلویزیونی و محافل دانشگاهی و مواجهه قاطع و منطقی با صاحب نظران سرشناس اما واداده به منظور دفاع از حریم انقلاب، سخنرانی تاریخی او در سازمان ملل در راستای تبیین جهت گیری های انقلاب و تشریح مبانی حاکمیت دینی در نگاه به کرامت ن از دیگر وجوه شاخص فعالیت ها و سوابق فرهنگی این زن انقلابی است.

قصدم از نوشتن این متن، تبلیغ انتخاباتی نیست؛ آنهم در این شرایط خاص ی شهری که رقابت های تنگانگ انتخاباتی بین جبهه خودی و البته تنگ نظری ببعضی ارابان قدرت، مجال تنفس برای نامزدهای مستقل و عدالتخواه باقی نگذاشته است. این چند خط را نوشتم که یک وقت عده ای، بانوان شاخص معاصر بابلی را منحصر به امثال مصی و سحر و لعیا ندانسته و مفاخر انقلابی و تمدن ساز این دیار را نیز بشناسند.


See the source image

 

با شهرداری بست که در صحنه هایی از سریال، برج میلاد و چند میدان و پل و تونل و پارک تهران را نشان بدهد.

با دولت وقت بست که درباره نامه های مردم به رییس جمهور تصویری ارائه دهد.

دولت که عوض شد با محیط زیست بست که تبلیغات کند زمانه دیگر عوض شده و به صراحت بگوید از این به بعد دیگر با ساخت و سازهای غیرمجاز در فضای جنگل و کوه و . برخورد می شود! دولت جدید به این حد از تبلیغ هم قانع نبود. خانم ابتکار را به طور مستقیم در جریان مثلا تقدیر از قهرمانان ملی به تصویر کشاندند و در دیالوگ های قسمت آخر از زبان دولت، یارانه را مخصوص مردم فقیر دانستند و با این توهین درصدد ایجاد بی رغبتی در مردم برای دریافت یارانه برآمدند.

در مجموعه آخر از سپاه (اوج) پول گرفتند تا در ازای نشان دادن ده دقیقه رقص، دو دقیقه هم مرگ بر آمریکا بگویند و به سوریه بروند و . همزمان از وزارت گردشگری ترکیه پول گرفتند که جاذبه های توریستی این کشور را به نمایش بگذارند و .

الان هم بنده پول هستند و می گویند حالا این قرارداد را به اتمام برسانیم بعدش دیگر با سیما همکاری نمی کنیم. مطمئن باشید این جور آدم ها چند وقت بعد در پستوی یکی دیگر از نهادها و ارگان ها با همین ناز و نوز، قراردادی تپل را امضا کرده و پول قلمبه ای را به جیب خواهند زد. این جور افراد را باید دلاک! پول نامید. جایی که فکر می کنند چرک هست را کمی فشار می دهند و پولی به دست می آورند؛ پول بیت المال هم که چرک کف دست مسئولان است!


See the source image

 

هنرمندها حق دارند که در آثار خود به مردم و دین و حکومت و. دهن کجی کنند، هر چه دلشان می خواهد بگویند و اسمش هم می شود آزادی؛

اما

کسی حق ندارد رفتار هنرمندان را زیر سوال ببرد و اگر این کار را کرد همه باید توی دهانش بزنند!!

 

آینده کشور را دست یک مشت سلبریتی جوّگیر و پرتناقض و کم مایه نسپاریم.

(عکس تزیینی است)


See the source image 

 

یه عده جمع شدن، راه مردمو بستن و بعد شروع کردن به تظاهرات و شعار ضد نظام و رهبری و .

گفتن کارشون نداشته باشین جوونن یه اشتباهی کردن

همون شهر یه بسیجی پیش امام جمعه نشست و گفت پلیس فتا فشله

بردنش پاسگاه و دادگاه و براش پرونده ساختنو محکومش کردن

یه عده پول نظامو میخورن و قشنگ دارن میگن اگه انقلابی باشی باید بیشتر از ضدانقلاب هزینه بدی!

 

(عکس تزیینی است)


نامه 32 پژوهشگر اقتصادی درباره دستکاری در رای مجلس در مورد مالیات پزشکان

 

خبرگزاری فارس به نقل از جمعی از پژوهشگران حوزه اقتصاد گزارش داد که قانون مصوب مجلس درباره مالیات پزشکان توسط صاحبان نفوذ در مجلس، دستکاری شده است!!

اگر این ادعا صحت داشته باشد آیا می توان از اساس به قوانینی که از این نهاد مهم کشور بیرون می آید اعتماد کرد و ابلاغیه های مجلس را مطابق مصوبات آن دانست؟

به عبارت دیگر این گزارش مدعی وجود فساد در سطح کلان مدیریت تقنینی کشور است که برخلاف ظواهر با فریت افکار عموم، ابتدا قانونی را در راستای منافع مردم به تصویب می رسانند و بعد یواشکی همان قانون را مطابق میل کانون های قدرت ابلاغ می نمایند!!

اگر کسی این ادعا را بررسی نکند شائبه فساد سیستمی یا سیستم فاسد دامنگیر نهادهای اصلی کشور شده و اعتماد عمومی به حق گرایی حاکمیت را دستخوش تغییر می نماید. از بنزین سه هزار تومانی که چیزی شبیه یک کودتای اقتصادی و دور زدن مجلس بود بگذریم دستکاری در مصوبات مجلس عملا این نهاد اصلی مدیریت کشور را از رأس امور به ذیل کشانده و خاصیت فساد ستیزی آن را مضحکه عموم می سازد.

به این خبر توجه کنید:

 

 

به گزارش گروه ی خبرگزاری فارس، ۳۲ پژوهشگر و استاد برجسته دانشگاه طی نامه‌ای به رئیس مجلس خواستند که گروهی بیطرف را مامور کند تا درباره تغییر مصوبه صحن مجلس در سال 97 درباره مالیات پزشکان گزارش داده و تمهیدی اندیشیده شود تا دستکاری در رای صحن، برای همیشه از دامن مجلس پاک شود.

متن نامه این ۳۲ پژوهشگر و استاد برجسته دانشگاه به این شرح است:

جناب آقای دکتر علی لاریجانی،

رئیس محترم مجلس شورای اسلامی؛

سلام علیکم

هفته گذشته رئیس محترم کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در نامه به رئیس کمیسیون تلفیق بودجه سال99 درخواست کرده اند سال آینده پزشکان نسبت به رقم مندرج در لایحه، مالیات کمتری بپردازند.

این سواستفاده از موقعیت و پیگیری معافیت مالی پزشکان توسط یک پزشک نماینده مجلس، مصداق روشن "تعارض منافع" (Conflict of Interests) است و در برخی کشورها جرم محسوب میشود و مجازات دارد.

ما اطمینان داریم کثیری از صنف محترم و مورد اعتماد پزشکی با شفافیت مالی، نصب کارتخوان و پرداخت سهم قانونی شان از هزینه­های کشور، مشکلی ندارند و همواره کنار مردم هستند اما اقلیتی زیاده خواه با رفتارهای ناهنجار خود، سفیدی حرفه شریف پزشکی را به فرارمالیاتی آلوده اند و در برابر شفافیت و پرداخت قانونی مالیات مقاومت می­کنند.

 انتظار این است که خانه ملت، در مهار "تعارض منافع" الگو و پیشگام در جمهوری اسلامی باشد اما متاسفانه در مجلس شورای اسلامی، لابی کردن علنی برای دریافت رانت یا معافیت از مالیات، جرم انگاری نشده و ظاهرا قبحی هم ندارد!

ریاست محترم مجلس شورای اسلامی!

ماجرای معافیت سال گذشته پزشکان از پرداخت سهم شان از مالیاتها که در صحن به تصویب رسید ولی بعدا با جابجایی یک پرانتز به نفع پزشکان تمام شد و نیز بی تفاوتی هیات رئیسه مجلس در برابر این قبیل رانتخواهی ها، متاسفانه خانه ملت را جولانگاه لابی­گرها و رانتخواهان کرده است و جایگاه مجلس شورای اسلامی را از "راس امور" به محل توزیع رانت، تنزل داده است.

جناب آقای لاریجانی، حال که بعد از 12 سال قصد ترک خانه ملت را دارید، خیرخواهانه از شما می­خواهیم در این ماه­های پایانی برای جبران کوتاهی­های گذشته، دستور فرمایید:

ماموران لابی­گر دستگاه های اجرایی و شرکتهای دولتی و خصولتی از کمیسیون تلفیق بودجه رانده شوند.

به رئیس کمیسیون تلفیق دستور فرمایید نامه رئیس کمیسیون بهداشت را به عنوان مصداق روشن "تعارض منافع" پزشکان نماینده، عودت دهد.

گروهی پاکدست و بیطرف را مامورکنید درباره تغییر مصوبه صحن مجلس در سال97 درخصوص مالیات پزشکان گزارش داده و تمهیدی بیندیشند تا دستکاری در رای صحن، برای همیشه از دامن مجلس پاک شود.

آن دسته از نمایندگان که صلاحیت آنها به دلایل مالی توسط شورای نگهبان رد شده، در روزهای باقی مانده از مجلس دهم به نحو مقتضی از حضور در کمیسیون تلفیق بودجه99 و صحن مجلس منع شوند.

از وزارت امور اقتصادی و دارایی بخواهید در برابر مقاومتهای ثروتمندان ذینفوذ برای عدم نصب دستگاه کارتخوان، و صندوق مکانیزه فروش هرگز تسلیم نشود و از مسیر قانونی، مالیات حقه دولت را از فراریان مالیاتی وصول کند.

از نمایندگان محترم مجلس بخواهید در این شرایط خاص کشور که به خواست الهی امکان صفرکردن ارادی استفاده از نفت در قانون بودجه وجود دارد، از درخواست هرنوع معافیت مالیاتی چه در لایحه بودجه و چه طرح ها و لوایح دیگر، اکیدا خودداری بفرمایند.

https://www.farsnews.com/news/13981101000804/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-32-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4%DA%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA

 


 

این قانون از کجا آورده ای و اصل شفافیت را همین اول بسم الله باید از نامزدهایی شروع کرد که قرار است با تلّی از اسکناس وارد مجرای تقنینی کشور شده و مثلا با نظارت خود سلامت امور اداری جامعه را تضمین نمایند.

واقعا بعضی ها از کجا می آورند که چند میلیارد ناقابل را که برای بخش عظیمی از مردم یک رقم رویایی است در ستاد انتخاباتی خود هزینه خدم و حشم و بریز و بپاش و تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم و واقعی و مجازی می کنند؟

اگر از جیب خودتان است که کاش این همه پول را که می خواهید برای تبلیغات در راه خدمتگزاری! صرف کنید در کمک به محرومان به کار می گرفتید و اگر از جیب کانون های قدرت و ثروت است در ازای چه خدمتی به این جماعت قرار است سرمایه گذاری شان را جبران نمایید؟

مجلس دیگر نه خانه ملت است و نه در راس امور با این وکلایی که اغلب ریششان در گرو صاحبان پول و قدرت و رانت قرار گرفته و دغدغه اصلی شان نان قرض دادن به هم برای چنبره بیشتر بر سفره انقلاب است.

کاندیداها مرد باشند و شفافیت را از خودشان و از همین حالا شروع کنند. مرد باشند و توضیح دهند این همه پول را از کجا و در ازای چه قول و فعلی به دست آورده و هزینه تبلیغات می کنند بعد مدعی شوند که می خواهند با مجلس پاکدست، دولت و قوه قضاییه ای پاک را ترسیم نمایند.


 

وضعیت ایام انتخابات از جهتی شباهت به رفتار بعضی مومنان در ماه مبارک رمضان دارد. عده ای فقط در ماه رمضان به مسجد می روند و بعدش دیگر کاری به کار خانه خدا و گاه خود خدا ندارند؛ در حالی که خدای ماه رمضان، خدای بعد از ماه رمضان نیز هست.

عده ای در تمام فراز و نشیب های انقلاب اسلامی گوشه ای می خزند و کاری به کار کسی ندارند و سرشان در لاک خودشان است. چه بر حال و روز کشور می آید ربطی به آنها ندارد. حقوقشان را می گیرند و در راهپیمایی های مناسبتی خودی نشان می دهند و دیگر هیچ. انتخابات که از راه می رسد یکهو از سوراخ خارج شده و داعیه انقلابی گری و غربت اسلام و نظام اسلامی را سر می هند و دیگرانی که هر روز پای انقلاب ایستادند و هزینه دادند را به دلیل عدم همراهی با نامزد مورد نظر خود غیرانقلابی معرفی می کنند. انتخابات که تمام شد سهم خود را از این سفره بر می دارند و باز می روند دنبال کار و کاسبی خودشان و دغدغه یک قران و دو زارشان را در ذهن نشخوار می کنند و باز هم بچه های بی توقع و مخلص باید بیایند وسط معرکه و پای انقلاب بایستند و روی عناصر ضد نظام را کم کنند و بعد از طرف نهادهایی که وظیفه حراست از نظام را داشتند به خاطر انتقاد از فلان صاحب میز و قدرت بازخواست شوند و بروند در راهروهای دادگاه و پاسگاه و . تا انتخابات بعدی که دوباره مدعیان تملک نظام از گرد راه برسند و با بسته جدیدی از دغدغه های ارزشی و بصیرت مداری های فصلی، تحقق آرمان های انقلاب را منحصر در رأی به نامزد شاخص باند خود معرفی نمایند.

بگذریم.

انقلاب اسلامی فقط انتخابات نیست و در همه برهه ها رنج مظلومیت را تحمل نموده است. در همه برهه ها و فراز و نشیب ها باید پای غربت انقلاب ایستاد و جلوی کژی ها قد علم کرد و هزینه داد و تیر و ترکش های نامریی جنگ نرم را از دشمن و بعضی گل به خودی های گلابی به جان خرید.


See the source image

 

ت شاید تنها صنفی باشد که لباس رسمی دارد اما دژبان ندارد. گاه از گوشه و کنار شنیده می شود که فردی به صرف تشابه ظاهری با اقشار مذهبی و اندکی استعداد در استفاده از اصطلاحات مرسوم و محاوره ای صنف طلاب به سلک آنان درآمده و برو و بیایی برای خود راه می اندازد. یک بار در همین وبلاگ به افشای چهره فردی پرداختم که بدون هیچ سابقه حوزوی با لباس ت، پشت میز یکی از مناصب کلان فرهنگی تکیه زده بود و متأسفانه برادر خانم فردی بود که وظیفه نظارتی و قضایی در این خصوص را نیز برعهده داشت. 

از این اخبار جسته و گریخته که بگذریم متاسفانه در قم شواهدی مبنی بر حرکت سازماندهی شده طیف موسوم به تشیع انگلیسی برای نفوذ در بدنه طلاب و تخریب وجهه این قشر از طریق نمایی بعضی افراد غیرحوزوی هستیم. تشیع انگلیسی که اسلام را در مناسبت های عزاداری خلاصه دانسته، اهل سنت را به دشمنی فرا می خواند و مسلمان را در قالبی خنثی و اخته شده تعریف می نماید با این روش علاوه بر حجیم سازی بدنه حامیان خود در حال ترویج افکار دینی با رویکرد فردی و بی خاصیت بوده که در نهایت منجر به تشکیک در اصالت وجود و وجوب حاکمیت دینی و استبداد ستیزی خواهد گردید.

جوانی را می شناسم که تایپیست دفتر شیرازی بود و نه تنها سابقه ای در تحصیل علوم دین نداشت بلکه از نظر فکر و عمل و سلوک شخصی نیز با زی طلبگی و اهداف حوزوی و اسلامی فرسنگ ها فاصله داشته و دغدغه معمولش چیزی جز کسب درآمد نبوده است. مشاهده این شخصیت لوده در شمایل یک سید خوش تیپ برای همه دوستان مشترک اعجاب انگیز و دستمایه استهزاء و تاسف بود.

امیدوارم مسئولان نهادهای نظارتی و اطلاعاتی و قضایی به همان نسبت حساسیتی که روی طلاب انقلابی دارند در رفتار مشکوک این طیف برانداز نیز وسواس و دقت نشان دهند.

 


See the source image

 

". نمی‌دانم این را بگویم یا نه برخی نامزدها گاهی رایشان به شش می‌رسد یک رای دیگر می‌خواهند که صلاحیتشان احراز شود. برخی آقایان دوباره درخواست می‌کنند یا با آقایان م می‌کنند که اگر این مشکلات هست این حسن‌ها هم هست و در جهت حل مساله رایزنی می‌کنند. اما فراتر از این نه. شاید نسبت به دو نفر که اگر اسم ببرم برای شما خیلی مهم است این کار با وساطت دبیر شورای نگهبان، انجام شد، یعنی اگر بر همان روال سابق بود رای لازم را نداشت، اما دبیر شواری نگهبان گفت من هم شناخت دارم از اینها، می‌دانم که می‌توانند مفید باشند و با یکی، دو نفر صحبت کردند که رای نداشتند، آنها هم آمدند رای مثبت خودشان را اعلام کردند

 می‌توانید نام ببرید؟

می‌ترسم در کشور زله شود.

 ولی به نظرم اشکالی ندارد به‌ویژه که نگاه مثبت دبیر شورای نگهبان را نسبت به این دو نفر نشان می‌دهد.

یکی آقای ."

 

کدخدایی، رومه شرق، 5 مرداد 92

گفتنی است باقری لنکرانی، منوچهر متکی، سعیدی کیا، دکتر زاهدی و . از جمله ردصلاحیت شدگان انتخابات ریاست جمهوری هستند که بنا بر کارشناسی فقهای شورای نگهبان صلاحیت از نظر دیانت، مدیریت، التزام به اسلام و انقلاب و ولایت بالاتر از آنان تشخیص داده شد.


نه به اسم شهر مورد نظر اشاره می کنم نه به نام نامزدهایش. خودشان یا اطرافیانشان به طور معمول وبلاگ را چک می کنند و مطالبش را مرور می نمایند و متوجه منظورم خواهند شد.

حرف حساب این است جوری با هم رقابت کنید که بعد از انتخابات رویتان بشود در چشم هم نگاه کنید. اسلام فقط برای دعای کمیل و نماز جماعت و ی نیست. باید بتوانیم اخلاق اسلامی را در رفتار خود نیز پیاده کنیم. این همه سیاه نمایی و تخریب یکدیگر آنهم در رقابتی درون خانوادگی بین کاندیداهایی که از نظر گرایش و توانایی تقریبا در یک سطح قرار دارند با آموزه های اخلاقی دین تناسب دارد؟

راه اندازی کانال های فیک در غیبت و جاماندگی پلیس فشل فتا یا حرف روی زبان ها انداختن و بزرگ نمایی از نقاط ضعف و از همه بدتر ایراد تهمت مالی و اخلاقی و ی نسبت به رقبایی که تا همین چند ماه پیش در فضایی دوستانه با هم یا با اطرافیان هم فالوده می خوردند مایه تمسخر مردم و بی اعتمادی به نیروهای منتسب به انقلاب است. این انتخابات لامصب می آید و می رود، صندلی قدرت و عواید حاصله هم به عده ای می رسد یا نمی رسد؛ اما انقلاب اسلامی و آرمان شهدا و اهداف دین مستم حضور نیروهایی پاک و سالم و متدین است که اعتبارشان را جز در راه اعتلای جامعه و تحقق منویات الهی خرج نمی کنند. 

کاری نکنیم که مردم بعد از انتخابات دیگر به صداقت و تعهد و دلسوزی ما اعتماد نکنند.

آقایان اهل علم! شما که باید به مردم درس اخلاق بدهید؛ مواظب باشید خودتان یک طرف دعواها و سیاه بازی ها نباشید.

حواشی تلخ انتخابات، شاهد مثال غربت دین و انقلاب دینی است. بیخود که نگفته اند والعاقبة للمتقین. برای عاقبت به خیری خود هم دعا کنیم هم تلاش. 

رقابت های انتخاباتی، نبرد بین دو جبهه حق و باطل نیست؛ رحماء بینهم را از یاد نبریم.


See the source image

 

امشب علی جان داد. چه کسی گفت شهادت مولا در بیست و یکم ماه رمضان است؟! بیست و یک رمضان علی پر گشود و جام رستگاری را سر کشید و به خدای کعبه رسید. علی امشب جان داد. امشب که هستی اش را، آسمان را، به خاک سپرد.

مگر نه این است که معصوم اگر حرفی می زند خودش هم عمل می کند؟ ولیّ خدا به کودکانش گفت: جوری گریه کنید که صدای آن از خانه بیرون نرود. هر کس گوشه ای نشست و سر در گریبان فرو برد و هق هق و سوز و ناله را در جان فرو نشاند و آهسته اشک ریخت؛ اما

ناگاه صدای گریه های مولا تا آسمان بلند شد. علی به آنچه که خود سفارش کرده بود نتوانست عمل کند. اسماء آب می ریخت و علی پیکر بانوی بهشتی اش را از زیر لباس غسل می داد که دستش به بازوی ورم کرده زهرا رسید و . دیگر علی، علی نبود.

علی امشب جان داد وقتی محبوبش را به دستان نبی خدا سپرد و ماند چگونه پاسخ دهد گل معطر بوستان رسول چرا پژمرده که نه پرپر و زخم خورده است؟

امشب علی جان داد. وقتی غربت جگر گوشه محمد را دید، پاره تن رسول الله را که حالا بی نشان و غریبانه، شبانه و در سکوت و بی بدرقه، بر بال فرشتگان نشست و دنیا را به اهل دنیا سپرد. فاطمه، جان علی بود و علی بی فاطمه دیگر جانی ندارد. امشب شهادت علی را به هم تسلیت بگوییم. زهرا که شفا گرفت با آن همه دردهایش. علی ماند و زخم هایی که دیگر مرهم ندارند.


 

یک نکته را آقا درباره سردار شهید سلیمانی گفت که البته ویژگی مشترک همه شهداست. "سلیمانی در جلسات جوری می نشست که مقابل دید نبود و جلب توجه نمی کرد."

آنهایی که همه اش منم منم می گویند، عشق دیده شدن ها، دوربینی ها، خوش تیپ های همیشه در صحنه، بیلان سازها، گزارشی ها و نمایشی ها و . حواسشان را جمع کنند که گفته اند: از آخر مجلس شهدا را چیدند!

می خواهید راه شهدا را ادامه دهید، خودتان را فراموش کنید و جز خدا و خلق خدا را نبینید. شهدا دوربینی نبودند؛ اما دور بین بودند و افق نگاهشان به صراط مستقیم حق تا منزلگاه آخرت بود.


See the source image

 

خدا یک چیزی می دانست که گفت:"

لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً"1

اگر ذره ای به دشمن وابستگی داشته باشیم، یک جایی که فرصت پیدا کند، زهرش را ریخته و خنجرش را به پیکره جامعه دینی فرو می نشاند. اگر در فضای مجازی و اینترنت مستقل می شدیم الان یک نفر از آن طرف دنیا دستش را دراز نمی کرد که با نقض حاکمیت ملی، خبرگزاری رسمی مملکت را از دسترس خارج کند، تصاویر سردار شهیدمان را از صفحات شخصی مردم حذف کند و . ماهیت دشمن، دشمنی است. مواظب باشیم لااقل در کشاورزی و صنعت و بانکداری و ت و فرهنگ و . وابسته به بیگانه نباشیم

لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً یعنی خدا به هیچ وجه، هیچ تسلطی در هیچ زمینه ای را از سوی کفار بر کشورهای اسلامی نمی پسندد.

 

1- نساء 141


See the source image

 

ما وبلاگ نویس ها تا الان نگران بودیم که یک وقت دستگاه قضایی، وزارت فلانی، نیروی انتظامی، پلیس راه جاجرود، عوارضی خرّم- زال و . به سرشان نزند فیلترمان کنند، درست مثل همین وبلاگ اشک آتش که یک بار توسط عزیزان دلسوز و آگاه و با بصیرت در دادگاه ویژه ت فیلتر شد، حالا باید مواظب باشیم آمریکا هم هوس نکند فیلترمان کند.

چند روز است که سایت خبرگزاری فارس توسط کاخ سفید فیلتر شد و قابل دسترس نیست. جالب است که خیلی از همکاران و فعالان خبری هم به روی خودشان نیاورده و اعتراضی نکرده اند. فارغ از بعضی جهت گیری های نامطلوب این خبرگزاری که البته هیچ خبرگزاری بی عیب و نقصی نداریم، صرف سانسور و فیلتر یک پایگاه خبری فرصتی برای رسوا سازی مدعیان آزادی بیان و دمکراسی و تبیین هویت استکبار در مداخله جویی و استیلای بر ملت های مستضعف است.


See the source image

 

خود واژه جمعه، از جمع و اجتماع می آید. اصل دور هم نشینی و با هم بودن و از حال هم با خبر بودن و صله رحم و اتحاد، یک رویه مطلوب و سبک خاص تربیتی و اجتماعی اسلام است.

روز جمعه را گفته اند از کار و فعالیت معمول، بهتر است که دست بکشید، عبادت کنید، به خود برسید و به دیگران سر بزنید.

شب جمعه را هم گفته اند که قرآن بخوانید و یاد اموات و از دست رفتگان را زنده کنید.

هر شبی مقدمه یک روز است. شب جمعه را اگر به یاد درگذشتگان باشیم، روز جمعه، در دید و بازدیدها و دورهمی های عبادی و خویشاوندی، قدر همدیگر را بیشتر خواهیم دانست. اینگونه، اجتماع زیباتری خواهیم داشت.

یاد مرگ، منشأ انزوا و انفعال نیست، مبدأ تقویت ارتباط با مردم و تحقق جامعه ای است که در آن بی اعتنا به کدورت ها، لحظات با هم بودن به یک ارزش و لذت جمعی تبدیل می شود.


See the source image

 

یکجا نشینی، قانع بودن به وضع موجود، بی حالی و گوشه گیری، فقدان انگیزه برای رشد و پیشرفت، ترس از شروع کار جدید، خجالت از بیان موضع حق و . نتیجه ای جز عقب ماندگی کشور و توقف در حرکت انقلاب اسلامی ندارد. آب را هم که می دانید اگر یک جا بماند، می گندد.

"محافظه‌کاری و اکتفای به آنچه که داریم و نداشتن همت و بلندپروازی در همه‌ی زمینه‌های فکر و فرهنگ، قتلگاه انقلاب است.۱۳۷۹/۱۲/۲۲"1

می خواهید به جایی برسید، بلندپرواز باشید و از فکرهای بزرگ و همت بلند، نهراسید. دشمن زمانی می تواند انقلاب اسلامی و میهن عزیزمان را به قهقرا بکشاند که مبتلا به خمودگی و بی حالی شده و درست مثل جماعت معتاد یا الکلی، به خورد و خواب و مصرف گرایی عادت نماییم.  

1. مقام معظم رهبری


این که عضو معلوم الحال شورای اسلامی! شهر با چه انگیزه و نیتی نسبت به دسته روی کارکنان بلدیه (آنهم با وجود شهرداری که خودش در روی کار آوردن او و تیمش سهم بسزایی داشت) واکنش نشان داده به من مربوط نیست. مردم مدت هاست که ماهیت این جریان فرصت طلب را به خوبی شناخته اند؛ اما

راقم این سطور در دهه محرم امسال پس از دسته روی کارکنان اداره دادگستری طی یادداشتی با استناد به فتوای مقام معظم رهبری و حکم عقل، عدم جواز برگزاری مراسم عزاداری در ساعات اداری که منجر به اختلال در امور جاری و زحمت برای ارباب رجوع شود را متذکر گردید.

متاسفانه چند روز بعد از انتشار این یادداشت به رغم استناد به فتوای صریح رهبر معظم، شاهد دسته روی کارکنان شهرداری در ساعات اداری بودیم که البته برخلاف روال مرسوم دستجات عزاداری به جای حرکت به سمت امامزاده ها، دفتر امام جمعه را مقصد خود قرار دادند و با کمال تأسف به جای تذکر شرعی و امر به معروف و نهی از منکر امام جمعه که به نیابت از ولی فقیه، متولی امور بر زمین مانده جامعه اسلامی است، پیام تشکر وی خطاب به شهرداری در سطح رسانه ها منتشر گردید!!

دسته روی اخیر کارکنان شهرداری به مناسبت ایام فاطمیه در ساعات اداری هم به یقین مجوز شرعی ندارد؛ اما استفاده از امکانات عمومی در دوره شهردار اسبق در راستای تبلیغات انتخاباتی و خبرسازی های پیاپی و قهرمان سازی نمایشی و مستمر از حضور شهردار در ایستگاه صلواتی در حال پخش چای، یا بریدن شاخه درخت یا خاموش کردن آتش با ظرف چهارلیتری و خالی کردن سیلاب با پیت حلبی و اختصاص هزینه برای اردوی مختلط در شیخ موسی و استخدام غیرقانونی بستگان خود و منتسبین چهره های ذی نفوذ و هاپولی کردن اموال در دلال بازی های فرهنگی و . نیز از مصادیق تخلف شرعی  و تضییع حقوق عمومی است که البته آن موقع به زعم منتقدین فعلی، بیت المال در حکم بیت الحال بود!

ضمنا خوب است پت و مت اصولگرا و ظاهرالصلاح هم به عقل منفصل خود یادآور شوند که حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها وفات نیافته و به شهادت رسیده و در ادامه حذف واژه شهید از سطح معابر، لااقل ساحت دختر مظلوم نبی اکرم(ص) از شیطنت ها مصون نگاه داشته شود.

بعضی ها پیش از این نیز مدرسه امام خمینی را به اشتباه، شاپور خواندند، حجاب برتر را به اشتباه مورد حمله قرار دادند، نام شهدا را به اشتباه حذف کردند، بیرق سیدالشهدا را به اشتباه پایین کشیدند، دوچرخه سواری مختلط را به اشتباه ترویج نمودند، فتنه گران ضدانقلاب را به اشتباه پر و بال دادند و برای عکس پرسنلی به اشتباه وارد آتلیه بانوان شدند و .!


 

خیلی از کاندیداها شعار خود را بر مبنای مطالبه گری تنظیم کرده اند. شعار زیبایی است که تحقق آن در راستای فریضه امر به معروف و نهی از منکر و نظارت مردمی می تواند سلامت وپیشرفت و عدالت را تا حدود زیادی تضمین نماید؛

اما

سوال این جاست این دوستانی که یکهو به این نتیجه رسیده اند جای مطالبه گری و عدالتخواهی خالی است آیا تا به حال قدمی در این راه برداشته اند و هزینه ای بابت آن پرداخت نموده اند؟

نیازی نیست برای مطالبه گری حتما روی صندلی مجلس نشست. البته حضور یک عدالتخواه در مجلس با توجه به ظرفیت های آن می تواند در راستای اهداف آرمانی نظام بسیار موثر باشد ولی به هر حال یک شهروند عادی اعم از دانشجو و طلبه و کاسب و کارمند هم می تواند در حد وسع و توان خود و لااقل با بهره گیری از ابزار رسانه که شکر خدا شکل مجازی آن رایگان در اختیار همگان قرار دارد مطالبه گری نموده و مسئولان کم کار را به چالش کشانده و از مظاهر بی عدالتی انتقاد نماید.

کسی که تا به حال قدمی برای دفاع از حقوق ضعفا بر نداشته و هزینه ای بابت جانبداری از جبهه حق و صیانت از مظلوم پرداخت نکرده بعید است با ورود به مجلس و برخورداری از چرب و نرم روزگار، خوی عافیت طلی را کنار نهاده و گامی برای مستضعفان و در تقابل با زیاده خواهان بر دارد.


معلمان در تعمیق دشمن‌شناسی دانش‌آموزان به رسالت خود عمل کنند

 

خبر تأیید صلاحیت دکتر کریمی فیروزجایی و ورود او به عرصه رقابت های انتخاباتی مجلس شهرستان بابل، ولوله ای در مردم و زله ای در بعضی از کانون های قدرت به راه انداخت. با تشکیل کمپین چهل هزار نفری حامیان دکتر در فضای مجازی، بعضی سوداگران قدرت با دستپاچگی اقدام به انتشار شایعه و تخریب وجهه این فرزند برومند ملت نمودند تا به زعم خود از محبوبیت فراگیر و بهت آور او بکاهند.

کانال های فیک وابسته به بعضی ستادها که در سایه تعلل نهادهای نظارتی، سیاه نمایی رقبا را وجهه همت خویش ساخته اند در ادعایی متناقض مدعی شدند که علی کریمی فیروزجایی مورد حمایت و !! است. همان طور که حمله ناگهانی سوداگران قدرت به علی کریمی نشانه جایگاه ویژه این جوان انقلابی در دل مردم است، تناقض در این ادعا نیز نشانگر خالی بودن دست مدعیان در تخریب این چهره مردمی است.

در ادعایی دیگر چنین مطرح شد که صلاحیت دکتر کریمی با حمایت محسن نریمان به تأیید رسید! دوستانی که از اوضاع ی کشور خبر دارند نیک می دانند که محسن نریمان اگر خودش هم کاندیدا می شد صلاحیتش مردود بود چه برسد به آن که بتواند نفوذی برای حمایت از دیگران در شورای نگهبان داشته باشد!

سال ها پیش در زمان ریاست جمهوری سابق، شاهد حضور دکتر کریمی در جلسه طلاب بابلی مقیم قم و انتقاد صریح وی به مسائل جاری کشور بودم. از نقد عملکرد دولت وقت تا انتقاد از هیأت رییسه مجلس و . سندی بر استقلال رأی و شخصیت غیر وابسته و مردمی این نماینده جوان است. چنین فردی در این دوره نیز به فراخور شرایط کشور و واقعیت های معیشتی که مردم هر کوی و برزن با آن دست و پنجه نرم می کنند، نمی تواند مجیزگوی صاحبان قدرت بوده و وکیل الدوله بودن را به فریادگری عدالت و مطالبه حقوق مردم ترجیح دهد.

عناصر تخریبچی در اقدام غیراخلاقی دیگری ابهامات مالی را به دکتر کریمی منتسب دانستند که به یقین می توان گفت چنین بدخواهانی اگر در حد یک قبض پرداخت نشده آب و برق، سندی از تخلف مالی او در اختیار داشتند تا الان هزاران بار برای تخریب او منتشر می نمودند.

هماهنگی جناح ها در هجمه به علی کریمی فیروزجایی، اقبال عمومی و استقلال او را به اثبات می رساند. نماینده مردم یعنی کسی که نمایان گر سلوک و شخصیت و مطالبات مردم باشد و علی کریمی درست به دلیل همین تشابه با مردم و انس با بطن جامعه، مغضوب حاسدان قرار گرفته است.

وابستگی جماعت قلم فروش به بعضی کانون های قدرت و ثروت کاملا عیان است و اگر حامیان دکتر با نجابت به واکنش متقابل نپرداخته و زد و بندهای پشت و پرده سران آنها را افشا نمی کنند، فقط از سر اخلاق مداری و پرهیز از ورود به حواشی فرصت سوز است.

بازیگران نه چندان پنهان باندهای قدرت و جیره خواران خاندان هزار فامیل، اگر از سر بی اعتقادی، از فردای قیامت واهمه ای ندارند، نگران فردای پس از انتخابات باشند.


مجتمع فرهنگی رفاهی الهادی قم

 

اگر مراکز حوزوی، مراسم و جلسات خود را در چنین فضاهایی برگزار کنند نشان می دهد دوستانی که باید خدمت گزار طلاب باشند از وضع معیشت قاطبه طلاب بی خبر هستند؛ کما اینکه که بسیاری از مسئولان از وضع زندگی مردم عادی کوچه و بازار بی خبرند و یا خود را به بی خبری می زنند. مبادا همان فاصله ای که مردم با مسئولان می بینند بین خود و حوزویان نیز احساس کنند.

امیدوارم مردم عزیز ما حساب طلاب و بدنه حوزه را از مسئولان آن جدا بدانند.


مستند پرسه در مه با موضوع روح الله زم و کانال آمدنیوز اشاره ای دارد به تصمیم حکومت سعودی برای حمایت از کانال مذکور و تبدیل آن به یک شبکه تلویزونی که البته با دستگیری زم ناکام ماند.

خوب است صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز با احترام به استعدادهای ناشناخته ملی که در فضای مجازی سر بر آورده اند حمایت از آنها جهت تولید برنامه های صوتی و تصویری را یک رویکرد مهم در شکستن انحصار تهیه کنندگان و برنامه سازان سنتی صدا و سیما و تغییر در یکنواختی و روزمرگی برنامه ها و احیای تریبون رسمی جمهوری اسلامی در راستای رقابت با شبکه های معاند بداند.


See the source image

 

معتقدم تولید شایعه استعفای رییس جمهور در این روزها اقدامی عامدانه در راستای تقابل با درخواست افکار عمومی برای تغییر در انتخاب سخنران راهپیمایی 22 بهمن بود.

در چند روز اخیر فضای مجازی شاهد تکرار یک درخواست فراگیر برای انتخاب سردار قاآنی به جای بعنوان سخنران اجتماع عظیم مردم پایتخت بود. مردم معتقد بودند در چهلمین روز شهادت سردار سلیمانی کسی باید سخنران مراسم باشد که راه آن شهید را باور داشته باشد. به نظر می رسد به موازات انتشار این درخواست عمومی، حرکتی رسانه ای برای دفع آن با ایجاد شایعه استعفای رییس جمهور شکل گرفت تا تصمیم گیران دخیل در انتخاب سخنران این روز مهم با ترس از تقویت این شایعه در سطح جامعه و تأثیر آن بر وضعیت کشور، را سخنران قطعی روز 22 بهمن بدانند.

گفتنی است بی بی فارسی این تیتر دوپهلو را به نقل از رییس جمهور در مراسم امروز در صفحه نخست سایت خود قرار داد: شاه فاسد اگر به انتخابات سالم تن می داد انقلاب نمی شد!


معلمان در تعمیق دشمن‌شناسی دانش‌آموزان به رسالت خود عمل کنند

 

بالاخره دکتر علی کریمی فیروزجایی هم به رغم اعمال فشار از ما بهتران، توسط شورای نگهبان تأیید شد و با حضور او شوری وصف ناپذیر در فضای رقابتی انتخابات مجلس شهرستان بابل پدید آمد.

این اتفاق خوب و امید بخش را به طبقات محروم و پابرهنگان و حاشیه نشینان و مستضعفان و ولی نعمتان حقیقی انقلاب تبریک عرض می کنم.

رقیب اصلی علی کریمی در انتخابات پیش رو، هیچ یک از نامزدهای موجود نیستند. رقیب اصلی او قبیله هزار فامیل، اختاپوس چنبره زده بر کانون های قدرت و ثروت، مثلث زر و زور و تزویر، پدرخوانده های منفعت طلب و تمامیت خواه، اژدهای هفت سر رانت و بی عدالتی و . است.

علی کریمی فیروزجایی برخاسته از متن بی آلایش جامعه است و صدای حنجره پرسوز لایه های ضعیف اجتماع همواره با گوش جان او عجین بوده است. این یادگار خاندان ایثار و شهادت که اکنون برای عرض ارادت و شکرانه توفیق حضور، به پا پوس سلطان سریر ارتضا شتافته باید همواره بر عهد قلبی خویش با صاحبان اصلی انقلاب خمینی استوار مانده و به یاد داشته باشد که وکیل مردم بودن، شهامت و اخلاص و از خودگذشتی فراوانی را طلب می کند. اگر قرار است فریاد محرومان و صدای حق طلب فراموش شدگان جامعه باشد باز هم باید پذیرای تیرهای زهرآلود بدخواهان و قیّم مآبان خودنظام پندار قرار گرفته و در این راه سخت و جان سوز جز به لبیک ندای امام حق و نغمه شیرین فزت و رب الکعبه دلخوش نباشد که آخرین منزل طریقت ایمان و عدالت، وصال سرخ با معبود است؛ انشاءالله.


بعد از انتشار خبر ابتلای دو شهروند قمی به ویروس کرونا و مرگ آن دو، بازار شایعات به شکل غیرقابل تصوری داغ شده و مردم را به هراس انداخته است.

سیمای قم تحرک خاصی ندارد. رسانه ها گیج و معطل هستند. عده ای می گویند تعداد تلفات بیشتر از این حرف هاست. بعضی می گویند ساعاتی دیگر قم قرنطینه می شود! بعضی دنبال خروج از شهر هستند. شایعه شده از تهران نیروی مخصوص به قم اعزام شده و . بازار شایعات داغ است و هیچ مرکزی هم رسالت پاسخگویی و ایجاد آرامش روانی در شهر را برعهده نمی گیرد.

مسئولین باید زودتر از طریق صدا و سیما و سایر رسانه ها دنبال رفع ابهامات و تقویت امنیت روانی مردم باشند.


همان اول که بعضی ها فهمیدند می خواهم در حمایت از ابراهیم این تیتر را انتخاب کنم از در نصیحت وارد شدند که بت و بتخانه، بت شکنی را در پی دارد و این گونه سخن گفتن شاید معنای تهدید برای تابوهای قدرت را به همراه داشته باشد، بد می شود برای ابراهیم برارپور و به حضرات بَر می خورد، شاید خوششان نیاید و .

اما

ابراهیم آمده است که بت بشکند و آتشی که برایش به پا کنند گلستان خواهد شد به اذن الله.

به هر کس که می خواهد بر بخورد، به خودش یا دامادش یا خواهرزاده و سایر سببی ها و نسبی ها و دورقابچین ها. مردم از این که خیلی چیزها سر جای خودش نیست خسته شده اند. صبوری ها به عشق انقلاب و اسلام است نه به لطف کرشمه و ناز آبروی شما.

بس نیست این قبیله گرایی و باند بازی و خود محوری ها؟ نخبه ها را فراری داده اید تا رسوایی کوته نظران، عیان نشود. یک بار باید هیمنه پوشالی قدرت طلبان در هم کوبیده شود. یک بار هم فضا برای اهل لیاقت مهیا شود.

اگر تغییر را برای بابل می خواهید به ابراهیم برارپور رأی دهید. حرف دارد، همّتش بلند است، شهامت دارد و به قید و بندها و تعارفات و رودربایستی ها می خندد.

عید نزدیک است و وقت خانه تکانی است؛ مجلس هم خانه ملت. برای خانه تکانی بزرگ آماده شویم.


یکی از نامزدهای پر ادعای انتخابات مجلس یازدهم در حوزه انتخابیه شهرستان بابل که به دلیل پاره ای از مشکلات مالی، پس از رد اولیه بالاخره توانست با لابی کانون های قدرت موفق به احراز صلاحیت خود شود در اذهان بسیاری از شهروندان متهم به ی و قانون شکنی های متعدد است که خودش هیچ گاه حاضر به توضیح در این باره نگردید. گفته می شود فرزند وی نیز به دلیل ی مالی، متواری است.

فارغ از همه شایعات و میزان صحت و سقم آنها؛ اما یک موضوع واقعی درباره او و تبعات فعالیت های مشکوک مالی اش وجود دارد که بنا بر تحقیق، متأسفانه صحت داشته و ثبت آن را لازم می دانم.

یکی از ون جوان، خوش نام و وجیه شهرستان بابل چند سال قبل مبلغ قابل توجهی را برای سرمایه گذاری در اختیار این فرد قرار داده بود که با گذشت مدتی مدید هنوز موفق به دریافت طلب خود نشده است. سال گذشته فرزند خردسال این دوست طلبه با بیماری سختی دست و پنجه نرم می کرد و او برای درمان و نجات جان دخترش به پنجاه میلیون تومان هزینه جراحی نیاز داشت که کاندیدای پر خرج امروز بابل به روی مبارک خود نیاورد و با امتناع از پرداخت این وجه وامروز و فردا کردن آن، باعث مرگ این کوردک خردسال گردید و داغ او را بر دل پدر و مادرش گذاشت.

این مطلب را برای تبلیغ یا ضد تبلیغ نسبت به هیچ کاندیدایی ننوشته ام و برای همین اسمی به میان نیاوردم.

این مطلب را ننوشته ام که از عملکرد ضعیف ناظران انتخاباتی و نفوذپذیری نهادهای حاکمیتی گله کنم.

خدا که در مقابل آه مظلوم سکوت نمی کند. این یادداشت را نوشتم تا روزی مردم سرنوشت چنین افرادی را دیده و عاقبت نامردمی ها را برای عبرت خفتگان تعریف نمایند. چوب خدا گاهی بدجور صدا دارد.


بنزین سه هزار تومانی، نماد فریبکاری و بی صداقتی و دور زدن قانون توسط مسئولان عالی کشور بود که به اعتبار آبروی آقا و پا در میانی ایشان با تقابل جدی بدنه مردم مواجه نگردید؛ اما نشان داد که مجلس واقعا در رأس امور نیست.

مهم تر از رأی دادن به نمایندگان مجلس، اصل مشارکت در انتخابات است.

نمی گویم مجلس، تشریفاتی است اما روند ترّقی در کشور به گونه ای است که اغلب مسئولان و مردم به این نتیجه رسیده اند برای رشد و ارتقای درجه و جایگاه چاره ای جز بله قربان گویی ندارند و بزرگترین آسیب این فضای ذهنی، تشریفاتی شدن بسیاری از مناصب و کنار رفتن باور حق طلبی است.

با رویکردی که نهادهای قضایی و اطلاعاتی در پیش گرفته اند عملا جوان مومن انقلابی هیچ گاه صلاحیت و امکان حضور در مناصب حساس کشور را نخواهد داشت. روحیه اپوزیسیون نوازی و دشمن پنداری منتقدان خودی، راه را بر تقویت بنیان های فکری نظام اسلامی در سطح جوانان جامعه بسته و جایگاه حامیان صدیق نظام را در حد مرغ عزا و عروسی ونیرویی برای رفتن روی مین تقلیل داده است. مگر آن که تعبیر ما از جوان انقلابی کسی باشد که بیشتر از سایرین در مقابل اصحاب قدرت سر خم نموده و شهروند مطیع دیوانسالاری بیمار باشد.

سیستم بهداشت و درمان ما اسلامی و انسانی نیست. آموزش و پرورش ما فشل است. خیلی از مردم در قوه قضاییه به حق خود نمی رسند.

بخشی از امام جمعه ها واقعا در قد و قواره امامت مسلمین نیستند و مردم را دچار چند دستگی کرده و فامیل بازی را بر انقلابی گری ترجیح می دهند.

بخشی از بدنه نیروی انتظامی با احکام دین آشنایی ندارند و حق الناس را مسخره می پندارند.

بخشی از قضات ما برخلاف تفسیر رهبری از نظام اسلامی و تفاوت آن با نظام دیوانسالاری، انتقاد از یک مسئول دون پایه را به پای مخالفت و عناد با نظام حاکمیت می نویسند.

تبعیض و شکاف طبقاتی قابل هضم نیست.

رانت و با هم خوری قانونی اموال عمومی و مشروع نمایی آن قابل دفاع نیست.

محرومیت زدایی در حد توقعی که از انقلاب اسلامی می رفت صورت نپذیرفته است.

بسیاری از مسئولان خوش نشین درک صحیحی از فشار معیشتی مردم ندارند.

بعضی از منصوبان آقا موقعیت حساس خود را درک نمی کنند. صدا و سیما با انقلاب اسلامی و تمدن نوین آن فاصله دارد.

بیت رهبری نباید تبدیل به یک جناح شود.

شوراهای مثلا اسلامی شهر و روستا و روند تعیین صلاحیت و کارکرد آن مصداق باج دادن نظام دیوانسالار به عناصر غیرانقلابی و آتش زدن اموال عمومی در ازای پز دموکراسی است.

شورای نگهبان معیار مشخصی در رد یا تأیید صلاحیت ها ندارد.

دولت اسلامی هنوز محقق نشده و معلوم نیست کجای نظام وظیفه تحقق این امر خطیر را در چارچوب پیمودن گام های تمدنی انقلاب اسلامی دارا می باشد.

تبلیغ برای مصرف گرایی و له شدن شخصیت مردان خانوارهای مستضعف در مقابل هجوم روحیه سوداگرانه نهادهای پول پرست، شرم آور و فساد آفرین است.

فرهنگ ساده زیستی و صداقت و قناعت و خدمت و ایثار در رفتار بسیاری از مسئولان دیده نشده و بزرگترین اثر آن پر رنگ شدن خوی دنیا خواهی و مسابقه پول پرستی و اشاعه فرهنگ مادی و گریز از معنویت و بی هویتی است که با افق آرمانی حکومت علوی فرسنگ ها فاصله دارد.

و.

این حرف ها نمونه های اعتراضی است که بارها بر زبان و قلم جاری ساخته و فریاد زده و بابتش هزینه داده ام.

اما

در انتخابات شرکت می کنم

نه به خاطر این که به کارکرد مجلس اعتقاد دارم

نه

بلکه برای حمایت از درخت تناوری که خون آورد جوانان پاک و بی آلایش این آب و خاک است.

به عشق شهدا، به عشق امام امت با ارادت به رهبر مدّبر و متفکر و دلسوز انقلاب به امید تحقق ایران قوی و به کوری چشم دشمنان ایران عزیز دوم اسفند پای صندوق رأی حاضر خواهم شد؛ ان شاءالله.


 

به پیشنهاد دوستان، فایل پی دی اف کتاب "مرد و درد" حاوی خاطرات طلبه شهید ابوالقاسم بزاز به عنوان نماد یک مبارز واقعی که متن آن در سه قسمت در وبلاگ منشر شده بود به مخاطبان عزیز تقدیم می شود.

جهت دانلود به این آدرس مراجعه نمایید:

 

http://uupload.ir/filelink/rb0mSlUrayFw/u9b_مرد_و_درد.pdf

 

 


 

فرزند حاج قاسم بیمار بود. به حاجی خبر دادند. نتوانست خودش را برساند. در مأموریت بود. پسرش لحظات آخر عمر را بدون حضور پدر گذراند. پدر اما فرزندان دیگری از ایران و عراق و سوریه و لبنان و . در جبهه نبرد داشت که نمی توانست تنهایشان بگذارد. رابطه بچه های حاج قاسم با پدر را که در این چهل روز دیده اید و رابطه حاجی با بچه های خودش و با فرزندان شهدا که همه آنها را مثل فرزندان خودش دوست می داشت.

پدر و مادر حاج قاسم هم که در بستر بیماری بودند حاجی در مأموریت بود و باز هم نتوانست خودش را در آخرین لحظات عمر عزیزانش برساند. باور کنیم که خیلی سخت است از دل، کندن و از محبت ها رستن.

با زاننده اش نصرالله جهانشاهی که راوی خاطره بالاست هم رفت و آمد خانوادگی داشت و موقع میزبانی، کفش های او را جفت می کرد و برایش غذا می کشید و چای می آورد. انگار نه انگار که مقام ملک سلیمانی دارد.

آقا هم که گفت موقع جلسات جوری می نشست که زیاد توی چشم نباشد.

به قول خودش شهدا قبل از آن که شهید شوند به مقام شهادت رسیده اند. شهادت یک سیر در زندگی و تحول به سمت انسانیت و خدایی شدن است. کسی که می خواهد به خدا برسد و رنگ و بوی خدایی داشته باشد باید از علایق مادی دنیا دست بکشد. ابراهیم را خلیل الله لقب دادند چون در دوستی او با خدا هیچ خللی راه نداشت. از زن و فرزند و همه داشته هایش برای خدا می گذشت.

صورت شهدا زیباست؛ اما سیرتشان زیباتر است. راه شهدا را اگر می جوییم از سیم خار دار نفس باید عبور کنیم. دنیای بدون منیّت ها دنیای زیبایی است که ارمغان تأسی از سیره شهداست. 


 

به دنبال تأیید صلاحیت یکی از نامزدهای ردصلاحیت شده و خاکستری شهر بابل که خاندان وی به نفوذ در بعضی دستگاه ها و رابطه با صاحبان قدرت شهرت دارند، شایعه پا در میانی حجت الاسلام محمدی لایینی نماینده ولی فقیه در مازندران برای تأیید وی در سطح افکار عمومی منتشر گردید که بنا بر تحقیق به عمل آمده مشخص شد این خبر از اساس کذب بوده و نماینده ولی فقیه بنای دخالت در امور عادی نهادها و دستگاه های اجرایی و نظارتی را ندارد تا جایی که به رغم ردصلاحیت یکی از بستگان نزدیک ایشان و اصرار بعضی اقوام، باز هم از دخالت در کار شورای نگهبان اجتناب نمودند.


bkj7_025fc7b9eade5a0351a3e2de44c9d7b2.jpg

 

با ذوالنور از همان وقت که در قالب گردان های بسیج طلاب به تیپ 83 راه پیدا کردم آبم توی یک جوی نرفت. دوستش دارم؛ بارها در جلسات بحث و پرسش و پاسخ در جمع و به طور شفاهی با ذکر مصادیق تذکر دادم که شما در مواردی جوّ گیر و هیجانی و فاقد مبنا عمل می کنید و این معضل که البته یکبار هم به گفته خودش به تذکر مستقیم مقام معظم رهبری منجر شد می تواند برای جریان حزب الله، خسارت به بار بیاورد.

امیرآبادی را دوست دارم و به او رأی داده ام. می توان وی را فارغ از بعضی نقدها، محصولی برآمده از متن گفتمان انقلاب اسلامی لقب داد.

به زاکانی هم شاید رأی بدهم که البته هنوز در حال بررسی ام. کمی باید حبّ و بغض هایش را کنترل کند و بعضی تعارفات جناحی را نا دیده بگیرد.

مدتی است با جوان برومند قمی، علیرضا آل امین آشنا شده ام و به طور دقیق مواضع و سوابق او را زیر نظر گرفته ام. با قاطعیت می توانم ادعا کنم این یل شجاع دیار کریمه، مصداق جوان مومن انقلابی است که برخوردار از سه عنصر بایسته ای چون فهم و شهامت و اراده، درک درستی از تئوری انقلاب اسلامی داشته و نیک می داند که انقلاب جهانی اسلام تا رسیدن به افق تمدن نوین اسلامی، راهی دشوار و بلند در پیش دارد و عزمی استوار می طلبد. اهل یکجا نشینی نیست و انقلاب را منحصر به چارچوب اداری سهامدارن این سفره نمی داند.

حمایت مردم غیور قم -که از بهترین ویژگی های شاخص و تاریخی شان علمداری مستمر جریان اسلام ناب و انقلاب اسلامی است- از این جوان فرهیخته و با صلابت و پویا می تواند الگویی برای نقاط  مختلف کشور در اعتماد به جوانانی باشد که با تأسی از سیره سربداران شهید این آب و خاک، دغدغه ارزش ها تا رسیدن به آرمان های نورانی مکتب وحی را در تار و پود وجود خویش تنیده اند.


See the source image

 

شده است سینه خیز بروید تا تهران و خودتان را برسانید این کار را انجام دهید، محمدصادق شهبازی ارزشش را دارد.

او محصول تفکر انقلاب اسلامی است. زاییده اندیشه زلال روح الله ست. اسلام علوی را محبوس در متون نهج البلاغه نمی داند. جوانی خوش فکر و با معلومات که دغدغه عدالت دارد، درد دین دارد، انقلاب را ورای میزها و فیش های حقوقی فهمیده است و مرد میدان خطر است. برای عدالتخواهی بارها هزینه داده، احضار و بازداشت و دادگاه و . خواستند که راهش را سد کنند. انقلابی خوب از نگاه صاحبان قدرت، جوان مومن و ریش داری است که صرفا در راهپیمایی های 22 بهمن و روز قدس شرکت کند، پای صندوق رای برود و به شرکت سهامی سوداگران قدرت رای بدهد و شهروند مطیع مسئولانی باشد که مبتلا به خود نطام بینی هستند.

بصیرت از نگاه عده ای یعنی بولتن های جهت دار حضرات را بخوانی و در حلقات و محافل خودی تکرار کنی و این جملات را حفظ باشی و طوطی وار بلغور نمایی:

اگر ریزش داشتیم، رویش هم داشتیم

فضای مجازی هم فرصت است هم تهدید

باید هم بصیرت پیدا کنیم هم بصیرت افزایی کنیم

وضعیت امروز جامعه ثمره انتخاب غلط ماست

کلا ما مقصریم و مسئولان بالا دستی گلند

و.

محمد صادق شهبازی شهروند یکجا نشین و سر به زیر و بله قربان گوی اذناب قدرت و کانون های ثروت نیست. او عدالت را ابزار سهم خواهی از سفره انقلاب نمی داند. پیروی از گفتمان ولایت را بالاتر از ظاهرنمایی و تکرار مستمر کلمات ولایت می داند. به جای آنکه در مسیر حرکت دیگران هضم شود، خودش حرکت آفرین و جریان ساز است.

 

میان این همه عمار و خود عمارپندار، یک اباذر هم لازم است.


 

یکی از دوستان، ذیل مطلب مربوط به دکتر کریمی، نظری را ارسال نمود که به احترام ایشان عینا در صفحه اصلی وبلاگ منتشر می کنم. با توجه به ارسال خصوصی نظر، نام این عزیز را از ابتدای پیام حذف کردم. چند توضیح مختصر را در ذیل آن درج می کنم:

سلام
با احترام
برخی رفتارها به نوعی در انسان ملکه می شود که تغییرش مشکل است و حتی با در قیامت محشور می شود.

نفی همه و کوبیدن اجتماعات ی و انسانی و تشکیلاتی برای اثبات یک مطلب و یا یک شخص همواره در نوشته های شما وجود دارد.

این بار هم برای علی کریمی فیروزجائی نیز همین کار را کردید.
چون قبلا گفتید که با شما بحث نکنم لذا پاسخ عمومی نمی دهم.

نوشتم نه به امید تاثیر یا تغییر بلکه به حکم وظیفه و البته بخاطر عدم انتقال نظر در کانال ذره بین توسط مهندس میرزاپور به سایر مسولین کانال.

به هر حال حتی اگر نیت طرفداری از کریمی باشد با نفی غیر او مقدور میسور نیست.

بماند از جریان شناسی
بماند از انتقاد به شورای نگهبان که فی الحال بخاطر نفوذ و تایید شدن کریمی مسکوت مانده
بماند از ی چندسال اخیر که فعلا سکوت کردند اما گفتمانش را پی گیرند
بماند از کریمی و ناصری و نیاز و هفت و هشت نفر دیگر که شما آنها را تحسین کردید و بزودی فراموش کردید
بماند از اینکه مسولین گذشته چه کردند برای کل شهرستان تا اینکه من بعد می خواهند انجام دهند
بماند از اینکه ردصلاحیت مظلومیت آور شده و مرام و مسلک کدام جریان بود
بماند از اینکه خانم طاهری باید بماند تا رای گزینه های رقیب تعدیل شود
بماند از اینکه مردم مشکل شان چیست و اولویت با چیست
بماند از اینکه یک عده نقش خارکش و بارکش برای وحدت داشته باشند و یک عده نقش مفتش و بازرس و تکلیف تراش
و ده ها مطلب دیگر

زیاده جسارت شد: (ببوگلابی)

 

بسمه تعالی

با سلام و تشکر بابت حوصله و دغدغه ستودنی شما

این حقیر هیچ گاه از نیاز حمایتی نداشته و افتخار می کنم که همواره خار چشم این خاندان بوده ام. دوستان دیگری البته او را "حامل ارزش های ایثار و شهادت" لقب داده بودند که بعید است از یاد برده باشید.

وحدت برقرار کردن بین نیروهای ارزشی به یک بستر فرهنگی نیاز دارد. در بابل اما بی پرده باید اذعان داشت که بعضی عناصری که وظیفه ذاتی شان حفظ و تقویت وحدت است خود عامل تشتت بین عناصر انقلابی هستند.

عناصر انقلابی محدود به جمعی بازنشسته و بیکار نیست.

پیش تر در متنی مستقل ارادت خود به همه نامزدهای اصولگرای شهر را ابراز نموده و رعایت اخلاق درباره همه آنها را لازم دانستم. (اصولگرایی در بابل از منظری دیگر)

به غیر از بیژنی و نیاز، با نامزدهای دیگر مشکلی ندارم و چهره های مطرح منتسب به اصولگرایی را تقریبا در یک سطح می دانم.

اشتباهاتی داشت که قابل کتمان نیست اما گفتمان او درباره عدالت و مردم داری و ساده زیستی گفتمان اصیل انقلاب اسلامی بود. در این خصوص به دیدگاه های مقام معظم رهبری رجوع کنید.

به شکل مستقیم و ستادی در اختیار هیچ یک از نامزدها نیستم اما قطعا قدر گوهرهای نفیس این دیار مانند سرکار خانم طاهری، حجت الاسلام برارپور، آقا مهدی سعادتی و . را می دانم و از کمک به آنها دریغ نخواهم ورزید.

کریمی فیروزجایی تا زمانی که شبیه مردم باشد و گفتار و کردارش باعث امیدواری مردم محروم و حاشیه نشین به انقلاب و راه شهدا شود مورد حمایت خواهد بود.

بابل به یک خانه تکانی اساسی نیاز دارد و این موضوع نباید منحصر به تغییر در سطح نمایندگان مجلس باقی بماند.

زحمات صادقانه و خوشبینانه شما به منظور ایجاد وحدت بین نیروهای ارزشی به رغم بعضی نقدها گرانقدر است که انشاءالله در اولین سفر به بابل حضوری از محضرتان تقدیر خواهم داشت البته با چاشنی مطایبه و نقدهای ارزنده درون خانوادگی جبهه انقلاب.

هر اقدام مشروعی برای داغ تر شدن تنور انتخابات و افزایش میزان مشارکت مردم، بایسته و گرانبهاست.

موفق باشید.

http://ashkeatash.blog.ir/1398/10/03/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1


 

از الان گفته باشم

رییسی به قوه قضاییه رسید، حقش بود، نوش جانش

قالیباف به قوه مقننه رسید، حقش بود یا نبود، نوش جانش

اگر مجریه را حق لاریجانی می دانید روی من و امثال من حساب باز نکنید؛

بترسانید که اگر به علی خان رأی ندهید محسن هاشمی یا یکی مثل او می آید شما را می خورد هیچ فایده ای ندارد. همان محسن هاشمی بهتر از علی لاریجانی است؛ آدم لااقل می داند با کی طرف است.


fed0_img_20200213_182515_799.jpg

 

خانم طاهری تنها بانوی کاندیدای انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه دارالمومنین بود. بانویی با سابقه درخشان اجرایی و انقلابی و مدافع حقوق ن مسلمان در اقصی نقاط ایران و جهان، قطب شمال، صحن سازمان ملل و .

پویش انقلابی جمعی از بانوان بابلی برای حمایت از این زن نمونه مسلمان، دستکم دو دستاورد ارزنده را در پی داشت.

یک- داغ تر شدن تنور انتخابات و تقویت شور ی و استحکام مبانی نظام با ترویج شعور ی و اشاعه گفتمان انقلاب اسلامی، بکی از دستاوردهای مهم خیزش بانوان انقلابی بابل بود. نتیجه این رویکرد، حماسه لذت بخش حضور مردم در حمایت از اصل نظام مقدس جمهوری اسلامی است که حلاوت آن را در دوم اسفند چشیدیم.

دو- دستاورد دیگر این پویش اما معرفی یکی از مفاخر این دیار به مردم بود. بعد از مرحومه مکرمه قنبری، بانوی شاخصی در بابل مطرح نگردید و اگر روال به همین صورت پیش می رفت بعید نبود نسل بعدی ما امثال مصی و سحر و لعیا را زن نمونه شهر بشناسد! در این خصوص معرفی مادران گرانقدر و همسران صبور شهدا و جانبازان نیز از دیگر رسالت های بر زمین مانده نسل ما به منظور هویت بخشی و تقویت روحیه خودباوری به شمار می آید.

استمرار این رویکرد اجتماعی و ی می تواند در آینده ای نزدیک، موج تربیتی موثری را از ناحیه بانوان انقلابی در سطح شهرستان رقم زده و پیشتازی زن مسلمان در عرصه علمداری آرمان های انقلاب اسلامی را نوید دهد.

تحکیم خانواده به عنوان مبدأ شکل گیری جامعه سالم و تمدن اسلامی، یک شعار صرف انتخاباتی نبود و تداوم فعالیت در این راستا ضرورتی انکارناپذیر است که تحقق آن جز از دست ن مومن و وارسته مقدور نخواهد بود.


یاران حقیقی انقلاب، مردان و ن مستضعف و محرومی هستند که بی هیچ چشم داشتی در مقابل گلوله دژخیمان پهلوی ایستادند، جنگ را با گوشت و پوست و استخوانشان پیش بردند، جگرگوشه هایشان را فدای دین خدا نمودند، زیر بار گرانی و ناگواری اوضاع معیشت پای نظام و شهدا ایستادند، سهمی از سفره انقلاب نخواستند و هنوز هم جبهه مقاومت در برابر امپریالیسم و وادادگان غرب را با حضور محکم خود استوار نگاه داشته اند.

زندگی نامه شهدا را که بخوانیم  فرق بچه های پاپتی انقلاب را با جماعت شکم سیر سهام خواه بیشتر خواهیم شناخت.

پابرهنگان نهضت جهانی خمینی، یاوران صدیق انقلاب اسلامی و فداییان مخلص مرام ای هستند که در بحبوحه شدائد و طوفان توطئه ها، هل من ناصر امام عاشوراییان تاریخ را بی لبیک نگذاشته اند.

فارغ از نتیجه آرا، حضور غیرتمندانه مردم دیار مومنان در پای صندوق های رأی، پیروزی مقتدرانه جبهه حزب الله در برابر سیاهی لشکر کاخ سفید و بردگان فکری شان بود که شکرانه آن بر همگان واجب است.

جبهه انقلاب منحصر در افرادی خاص با فیش حقوقی مشخص نیست و گستره آن پهنای دل آزادی خواهان سراسر عالم را در بر می گیرد. هر کس که سرسپرده آمریکا و اذنباش نیست در جبهه انقلاب قرار دارد.

پیروزی دکتر علی کریمی فیروزجایی و سردار مهدی سعادتی به فضل خدا باید فصلی نو برای پیشرفت این دیار و انعکاس آرمان های انقلاب اسلامی در امور جاری کشور و جهان اسلام باشد.

این دو عزیز که از نیروهای مجرّب عرصه های مدیریتی کشور هستند نیک می دانند که بایسته ترین شرط مشروعیت در مناصب مرتبط با نظام دینی، رعایت اصل عدالت و تقواست که اجتناب از منفعت طلبی، باند بازی، رفتارهای احساسی و . مصادیقی از آن به شمار می آید. مراقبت از تأثّر و انفعال در مقابل زیاده خواهان و بی توجهی به وسوسه های اغواگرانه بدخواهان به منظور اختلاف افکنی بین دو نماینده منتخب، از دیگر ضرورت های قابل توجه در روزهای پس از پیروزی است.

حرف آخر:

"إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا"


See the source image

 

بیش از یک ماه است شیوع بیماری کرونا روی زبان ها پیچیده و هشدارهای پیاپی پیرامون آن منتشر می شود و تا به حال دور و بر دو هزار نفر را در سراسر جهان به کام مرگ کشانده است. برای ما که فقط در جریان سفرهای نوروزی حدود هفت هزار نفر تلفات جاده ای می دهیم، کرونا در حد یک نوع سوسول بازی است!


کانال تلگرامی عصر ایران به باز نشر توییت خبرنگار شرق پیرامون رسوایی شورای شهر بابل پرداخت. محمد باقرزاده که ظاهرا در سالنامه شرق نیز به این موضوع پرداخته است به نقل از بعضی اعضای مستعفی شورا این فرضیه را مطرح نموده که امام جمعه بابل با افشای فساد بعضی از اعضا و بیرون راندن آنها زمینه انتخاب داماد جوان خود به عنوان شهردار بابل را فراهم کرده است.

در این خصوص ذکر سه نکته را لازم می دانم:

یک- اصل ادعای منتسب به اعضای مستعفی از این باب محل تردید و به عبارت دقیق تر مردود است که فاصله انتخاب داماد ایشان به عنوان شهردار از زمان وقوع رسوایی شورا فاصله قابل توجهی است و از آن جا که داماد ایشان پیش از این به هیچ وجه گزینه محتمل برای تصدی سکان بلدیه نبوده دلیلی برای پیش دستی و اتخاذ این رویکرد از سوی امام جمعه به چشم نمی خورد. بماند که به عنوان یک منتقد، تقوای ایشان را بالاتر از تصدیق چنین اتهامی می دانم. این فرضیه زمانی می تواند موضوعیت پیدا کند که اصل واقعه رسوایی شورا را دروغ بدانیم که فارغ از حکم دادگاه، صرف اقرار اعضای متهم در محافل مختلف، تأییدی برصحت اصل وقوع این ماجرای تلخ می باشد.

اما

چنان که پیش تر نیز این قلم در یادداشت های متعدد بیان داشت اسلام برای آبروی افراد حریم خاصی قائل است و آنچه که از افشاگری پیرامون تخطی مسئولان و کارگزاران بیان شده در حیطه جرایمی است که منجر به تضییع حقوق عمومی و ضربه به بیت المال مسلمین شود آنهم با تشخیص فقیه و یا لااقل قاضی. از این رو افشای فساد اخلاقی اعضای شورا توجیه شرعی نداشته و با توجه به تفاوت سطح لغزش افراد، باعث شکل گیری شایعاتی گردید که هنوز هم در افواه عموم حتی در سطح فارسی زبانان و ایرنیان سراسر عالم جریان داشته و هتک حیثیت افراد را به دنبال آورده است.

در عین حال برخورد جدی با عناصر فاسد شورا اعم از افرادی که اقدام به دسیسه چینی کردند و یا اعضایی که بی پروا با کرشمه ماری خوش خط و خال به آتلیه ای ناشناس رفته و از مفسده استقبال نمودند امری ضروری و اغماض ناپذیر است.

دو- در بدو انتخاب داماد امام جمعه به عنوان شهردار بابل طی یادداشتی تأکید نمودم که این انتخاب در اذهان عموم به ضرر امام جمعه تمام شده و ایشان را در مظانّ اتهام قرار می دهد و به نوعی می توان از آن به عنوان یک تله ی برای تخریب وجهه امام جمعه یاد نمود. شهردار جدید بابل بدون رقیب، بدون ارائه برنامه و بدون حضور در صحن شورا به این جایگاه منصوب شد. رسانه های مجازی پیش از آن از جلسه اعضای شورا با امام جمعه برای انتخاب شهردار جدید خبر داده بودند که هیچ گاه مورد تکذیب رسمی قرار نگرفت. بازدیدهای پیاپی امام جمعه از پروژه های کم اهمیت شهرداری نیز مقوّم این ذهنیت گردید. در این بین سکوت ظاهری پیرامون نتیجه برخورد با متخلفان شورا و گاه جلسه و عکس یادگاری با بعضی چهره های مطرح فساد شورا اذهان عموم را بیش از پیش به سمت اتهام تبانی سوق داد. سخنرانی افشاگرانه امام جمعه درباره فساد شورا که عناصر خاطی را "جانور" لقب داده بود از بایگانی خبرگزاری های رسمی محو گردید. جلسه های شورای شهر نیز یک سال است که اغلب به بررسی نامه های وارده اختصاص یافته و خاصیت نظارتی خود را از دست داده است. بنا بر اطلاع عرض می کنم که امام جمعه همواره پیگیر برخورد با متخلفان شورا و اخراج آنها بوده اما صورت کار با بی سلیقگی یا بی احتیاطی متأسفانه به گونه ای دیگر رقم خورده است.

سه- بازنده اصلی ماجرای رسوایی شورا، قوه قضاییه است. مردم هنوز نمی دانند بعد از گذشت یک سال و نیم از ماجرای این رسوایی بزرگ که نام دارالمومنین بابل را در نقاط مختلف ایران و جهان دستمایه طنز و هجو قرار داد متخلفان به چه سزایی رسیده اند؟ چرا یک جوان معمولی به خاطر خطایی کوچک از استخدام در رده آبدارچی اداره نیز محروم می شود؛ اما عنصری محکوم و بی آبرو می تواند عنان بخشی از امور شورا را در اختیار داشته باشد؟ یکی از اعضای علی البدلی که با خروج اعضای مستعفی توانست وارد شورا شود در دوره های قبل دارای پرونده محکومیت مالی بود که مشمول ماده هجده شد و دیگر کسی نتوانست از رسیدگی مجدد به اتهامات وی کسب آگاهی کند.

مجموعه این وقایع که منجر به ابهام و رواج شایعات شد یک مخرج مشترک دارد و بیانگر خلأیی بزرگ در بین مسئولین شهری و استانی است و آنهم بی اعتنایی به افکار عمومی. اگر مردم نسبت به عملکرد مسئولان بدبین و دچار شبهه باشند آسیب آن دامنگیر اساس حاکمیت خواهد شد. چرا مقامی درباره ابهامات موجود روشنگری نمی کند؟ ورود رومه شرق به این مسأله نشان می دهد این واقعه در تاریخ ایران باقی مانده و حساسیت های ملی را برانگیخته است.

بیان یک نکته جالب و خنده دار هم به عنوان حسن ختام وجهت ثبت در تاریخ خالی از لطف نیست. چندی پیش یکی از ون انقلابی بابل که از اساتید فرهیخته دانشگاه است در سخنانی شورای شهر بابل را با وجود چهار عضو مستعفی و چند عضو متهم و محکوم، شورای فساد نامید که گویا به حضرات بر خورد و با شکایت آنها مواجه گردید!


امروز پیکر مطهر یازده شهید پاکستانی مدافع حرم از تیپ زینبیون که در حمله وحشیانه اخیر ترکیه به شهادت رسیده بودند در بهشت معصومه قم تشییع و خاکسپاری شد. چند شهید دیگر هم به زودی تشییع می شوند. با توجه به شرایط کرونایی قم، این شهدا در سطح شهر تشییع نشدند.

آیت الله اعرافی مدیریت حوزه علمیه قم بر پیکر این شهدا نماز خواند. بی شک دل سوخته مادران و کودکان داغدار پاکستانی، دامان اردوغان را خواهد گرفت. نایب ایاره رفقا بودم.

 

r8hc_صوره_20200301_112305.jpg

 

qwf_صوره_20200301_104401.jpg

 

incw_صوره_20200301_110150.jpg

 

7i9c_صوره_20200301_103657.jpg


See the source image

 

سید علی زنجانی طلبه ایرانی مدافع حرم در حمله هوایی ارتش ترکیه به شهادت رسید. ساعاتی بعد رییس جمهور ایران با رییس جمهور ترکیه تماس تلفنی داشت. در این تماس ضمن تأکید بر ضرورت مقابله با تروریست ها و حفظ جان افراد بی گناه، درباره نحوه کنترل ویروس کرونا توسط دو کشور همسایه گفتگوهایی صورت گرفت.

آیا کشورهای دیگر هم درباره خون و یا حقوق شهروندان و اتباع خود با همین تساهل و بی اعتنایی برخورد می کنند؟

 


برای سلامتی مردم دعا کنیم. دعا سلاح مومن است. این موضوع ربطی به ضرورت های عقلی و وم رعایت نکات بهداشتی ندارد. آدم باید مواظب جسم و روح خودش باشد؛ اما دعا را هم نباید فراموش کند. لیلة الرغائب را با هر قرائتی که تعبیر می کنید، باور دارید یا ندارید، شب آرزوهاست یا شب عبادت و طاعت، مهم این است که دعا سلاح مومن است. توسل به اهل بیت و توکل بر خدا، سرمایه مسلمان است. خدا بزرگ و بزرگوار است. شخصیت خدا و جایگاه او اقتضا می کند که ناممکن های ظاهری را در ساحت قدرت او ممکن بدانیم. 

در بحبوحه فراگیری ویروس کرونا و ترس و وسواس نسبت به پیشگیری یا درمان آن، خدا را فراموش نکنیم و دعا را که سلاح ماست.

دعا برای دیگران را خدا بهتر از هر ذکری دوست می دارد. برای سربلندی مردم، برای سلامتی هموطنان، برای رفع مشکلات و بیماری ها و موانع از سر راه جامعه، دست دعا برداریم و به دامان ذات کبریایی حق، پناه بجوییم. امشبی را با خدا خلوت کنیم. جز او یاور و پشتیبانی نداریم، اوست که خبیر و قادر و رحیم است. اوست که شافی است. اسمش دوای جان ماست و یادش شفای روح و جسم خسته مان. توکل بر خدا کنیم که او بهترین وکیل و مدبّر امور است.


مردم به فروشگاه ها ریخته اند و هر چه در توان دارند خرید و ذخیره سازی می کنند. مسئولین هم برای کنترل اوضاع روانی جامعه پشت هم پیام می دهند که نگران نباشید انبارها مملو از کالاست و دچار کمبود وسایل و مایحتاج خود نمی شوید.

ظاهرا مسئولان محترم متوجه نیستند که این هجوم به بازار از ترس کمبود کالا نیست بلکه از بیم گرانی قریب الوقوع اجناس است. اگر می شود مسئولان تضمین بدهند که گرانی ناگهانی ارز تأثیری بر قیمت اجناس نخواهد گذاشت که البته بعید است شهامت بیان چنین وعده ای را داشته باشند.


مسئولین بابل اعلام کردند به دلیل پیشگیری از کرونا، دیدارهای عمومی خود را لغو می کنند. نیروی انتظامی حتی جلوی کار دستفروشان را در بازار روز گرفت. اما شهرداری جشنواره گل و گیاه را در فضای سرپوشیده مصلا برگزار کرد. مسئولین اعتراضی نکردند که هیچ جناب دادستان و امام جمعه هم به نمایشگاه رفتند و به به و چه چه گفتند!

خوب مردم هم حق دارند مسئولین را از خودشان ندانند و احساس کنند قانون فقط برای ضعفاست و گردن کلفت ها آزادند هر کاری خواستند انجام بدهند و تشویق هم بشوند. نمی دانم چرا عده ای به اینجا رسیده اند که دیگر برای افکار عمومی اعتنایی قائل نباشند و اهمیت ندهند که تبعات رفتارشان ممکن است چه آسیبی برای نظام داشته باشد.

از این حرف ها که بگذاریم اوضاع بازار با این وضع کساد است. به خصوص وضع دستفروش ها که دیگر اجازه فعالیت ندارند. خیلی ها در فضای مجازی از بانک ها خواسته اند این ایام مراعات حال شهروندان را نموده و در سود تسهیلات خود تخفیفی قائل شوند. بعید است این اتفاق بیفتد. بانک ها و دولت بر جیب مردم سوارند.

 

توضیح: دادستان محترم بابل با ارسال توضیحی عنوان داشت که علت حضور وی در نمایشگاه، رسیدگی به شکایت غرفه داران بوده و مرجع لغو یا برگزاری تجمعات، شورای تامین است.

ضمن تشکر از این عزیز یادآور می شود که  در خبر ارسالی کانال شهرداری، بدون اشاره به علت حضور دادستان، صرف حمایت وی از شادی و نشاط جامعه و کارآفرینی به واسطه برگزاری نمایشگاه منعکس گردیده است. خوب است شورای تامین شهر نیز پاسخگوی این تناقض رفتاری بین دستفروشان و مجریان برگزاری نمایشگاه باشد.


از همان وقت که موضوع کیک های آلوده مطرح شد و دشمن نشان داد می تواند روی چرخه غذایی کشور مانور بدهد باید می فهمیدیم جنگ بزرگ بیولوژیک را در پیش داریم که اگر می فهمیدیم و عرضه داشتیم امروز اینقدر در مقابله با کرونا دستپاچه نبودیم، یک روز حرف از تعطیلی کشور و یک روز دم از عادی شدن امور نمی زدیم. بیمارستان های ما با تجهیزات آماده و کامل به جنگ با کرونا می رفتند و کادر درمان ما از نظر روحی شرایط بهتری برای خدمت رسانی داشت. دچار کمبود اقلام بهداشتی نمی شدیم و .

در عین حال که مدیریت روانی این مساله، چالش جدی مسئولان کشور بوده و هست؛ اما به نظر نمی رسد شنبه آینده پایان ماجرای کرونا در ایران باشد. تعطیلی در بعضی استان ها ادامه خواهد داشت.

بماند که همین مدت اندک هم ضربات جبران ناپذیری بر پیکر اقتصاد کشور وارد شد که آثار آن را اندکی بعد با افزایش قیمت های ارز و طلا به منظور جبران کسری بودجه خواهیم دید. این جمله دیگر این روزها حسابی کلیشه ای شده است که مهمتر از مدیریت بحران، بحران مدیریت است. استراژی مشخص مملکت در مواجهه با کرونا و آسیب های مشابه احتمالی چیست؟


 

صعود چهل ساله نام کتابی است جالب و خواندنی که بر اساس آمارهای معتبر بین المللی به پیشرفت های چشمگیر ایران اسلامی به رغم همه دشمنی ها و موانع در این چهل سال اخیر می پردازد. مستندات و منابع ذکر شده در این اثر می تواند در مقالات و مباحث پژوهشی و تبلیغی مورد استفاده قرار گیرد:

 

 دریافت فایل pdf و محتوای تبلیغی صعود چهل ساله

 


نمی دانم اگر در تهران بودم به قالیباف رای می دادم یا نه؛ اما قطعا به لیست سی نفره اصولگرایان رأی کامل نمی دادم و تشخیص خودم را در این خصوص بهتر از تشخیص صاحبان قدرت می دانم و ترجیح می دادم طرف بچه های پا پتی بسیج و فحش خورهای انقلاب را بگیرم تا حقوق بگیران گردن کلفت نظام را.

قالیباف هم ایراداتی دارد مثل که ایرادات خودش را داشت؛ اما زدن بیش از حد و تخریب قالیباف را جایز نمی دانم درست مثل زدن ناجوانمردانه و تخریب که هم باعث دلخوری و انزاوای بخشی از بدنه فعال حزب الله شد و هم این که مردم را نسبت به اصل جریان ارزشی و مدعی انقلابی گری بدبین ساخت. هم خودی است و هم قالیباف.

بچه های عدالت خواه را دوست دارم و آنها را به امثال تقوی که ظاهرا سهم کارکنان بیت بود و پیرهادی و . که در بزنگاه های انقلاب لااقل در صف مقدم ندیدیمشان ترجیح می دهم؛ اما این به آن معنا نیست که فلان نامزد مدعی عدالت طلبی در قم که فردی مشکوک و بیمار است را هم قابل نقد ندانم.

این مباحث در چارچوب انصاف می تواند سازنده باشد؛ اما مهم تر از این حرف ها اصل اعتماد سازی به نظام است. نظام در جریان مصوبه غیرقانونی بنزین سه هزار تومانی که نفس ملت را برید سر مصالحی جانب دولت را گرفت و طبعا خسارت آن را هم در مشارکت پایین مردم در دوم اسفند دید. باید برای ترمیم احساس لطمه خورده مردم نسبت به حاکمان، فکری اساسی نمود.


یک- این که گفتند بسته های رایگان ماسک و ژل به در منازل مردم قم برده می شود تا به این لحظه محقق نشده و کسی را ندیدم و نشنیدم که دریافت کرده باشد.

دو- راست یا دروغ گفته می شود اجساد جن باختگان کرونا را بدون غسل داخل کاور گذاشته و به خاک می سپارند. نمی دانم صحت دارد یا نه؛ اما همان طور که بیماران کرونایی توسط پرستاران و پزشکانی با لباس مخصوص مراقبت می شوند اجساد را هم می توان با لباس مخصوص و حفاظت شده غسل داد و نیازی به تعطیلی این حکم شرع نیست مگر آن که دلیل خاص دیگری وجود داشته باشد.

سه- گور پدر کرونا، گور پدر گرانی ارز و سکه که در این وانفسا در حال صععود به قله اورست است و قیمت های سرسام آور کالا که به زودی توی پاچه مان می شود. امشب شب اول ماه رجب است. خدا را  و مهمانی خدا را دریابیم. فصل، فصل توبه است؛ فصل دگرگون شدن. 


از کرونا هم بترسید هم نترسید!

درباره تقوا چه گفته اند؟ خیلی ها معنی کرده اند ترس از خدا. بعد عده ای گفتند نه خدا که ترس ندارد؛ تقوا احترام به خداست و جدی گرفتن اوامر او.

سر الفاظ که دعوایی نداریم.

از کرونا باید ترسید به این معنا که بالاخره نوعی بیماری است که انسان مبتلا را رنجانده و از کار و زندگی می اندازد. برای حفظ سلامتی خود و دیگران  باید مراقب بود به این ویروس دچاز نشد.

اما

از کرونا نباید ترسید. بعضی ها زود خودشان را می بازند و روحیه شان را از دست می دهند. آدمی که دچار اضطراب و ترس شود بدن ضعیف تری خواهد داشت و مقاومتش در مقابل بیماری ها کمرنگ شده و خطر جدی تری او را تهدید می کند. دوستان پزشک گفته اند که بعضی بیمارانشان قابل درمان بوده اند اما به محض اطلاع از نوع بیماری، خود را باخته و به قول کشتی گیرها بدنشان خالی می کند و درمانشان سخت تر شده و گاه به بن بست می رسد.

راستی یک نکته را هم درباره بعضی نورچشمی ها و خواص بگویم.

از دوستان پزشک و کادر درمان شنیده ام به رغم کمبود تخت و امکانات، بعضی ها با کمترین علایم ویروسی، اصرار می کنند تا حتما بستری شده و تحت مراقبت پزشک قرار بگیرند. دوستان پزشک می گویند مشابه این افراد هیچ گاه بستری نشده و صرفا با توصیه ها و داروهای پزشک در منزل به استراحت می پردازند؛ اما بعضی نورچشمی ها از جمله یک امام جمعه و بعضی مسئولان از باب لوس بازی یا ترس، با لابی گری به بیمارستان منتقل می شوند و جای یک بیمار اورژانسی و نیازمند درمان را اشغال می کنند.

یک نکته دیگر این که یکی از دوستان به استاندار مازندران پیشنهاد داد این است که هر مسئولی که مدعی است به کرونا مبتلا شده فارغ از این که راست می گوید یا دارد بزرگ نمایی می کند از سمتش استعفا دهد تا کارها لنگ نماند و مسئولین زیر دست هم روحیه شان را از دست ندهند. بعد ببینید چند نفر می روند مجوز پزشک می آورند که باید در خانه یا بیمارستان استراحت کنند و سر کار حاضر نشوند!

عزیزان اورژانس خیلی زحمت می کشند؛ اما در بعضی شهرها این گله وجود دارد که بیماران معمولی در صورت نیاز، به بهانه کرونا موفق به دریافت خدمات اورژانس نمی شوند.

امکانات بهداشتی بعضی مراکز درمانی هم بسیار ناچیز به شمار می آید که این بی عدالتی و سوءمدیریت در تقسیم دارو و تجهیزات و لوازم پیشگیری اصلاً قابل قبول نیست.


See the source image

 

یک عادت خوب و ارزنده را بسیاری از مومنان رعایت می کنند که بعد از انجام یک کار خیر مثلا اطعام به مردم و . ثواب آن را هدیه می کنند به روح درگذشتگان و حق داران خود و جمع حاضر و .

این اخلاق را باید نیک و قابل تقدیر دانست. در وهله نخست از این بابت که به یاد رفتگان خود بوده ایم و برای آنها که دستشان از عالم حیات خالی است و دیگر فرصتی برای عمل ندارند، کار خیری را هدیه فرستاده ایم. خوبی دیگر ماجرا این است که چه بسا کسانی که به طور مستقیم و غیر مستقیم به قدر کم یا زیاد بی آن که در خاطرمان مانده باشد، به گردن ما حقی دارند و لطفی کرده اند که ممکن است اصلا متوجه نشده و یا از یاد برده باشیم، ثوابی هم به این درگذشتگان آشنا و ناآشنای صاحب حق نثار می کنیم و در حد بضاعت خویش درصدد جبران محبت آنها بر می آییم.

تا این جای مسأله را در بسیاری از مجالس و محافل مذهبی شاهد بوده ایم؛

اما

چقدر خوب است گاهی ثواب کار خوبمان را نثار روح درگذشتگانی کنیم که دستشان از این خاک کوتاه است ولی هیچ حقی هم به گردن ما ندارند. درست مثل این که وقتی می خواهیم کار خیری انجام دهیم فرقی بین مردم نگذاشته و بدون تبعیض و گزینش، لطفی را شامل همگان نماییم. مثل وقف و .

خدا هم که می خواهد روزی دهد لطفش را فقط شامل عابدان و پرهیزکاران نمی کند. به همه بندگانش حتی به آنها که در مقابلش قد علم کرده و سرکشی نموده اند، روزی می رساند.

گاهی برای آنانی که هیچ حقی به گردنمان ندارند فاتحه ای نثار کنیم. خدا با آدم های بزرگ، بزرگوارانه تر برخورد می کند.


با تصویب شوراهای تأمین استان های شمالی کشور، ورود مسافران به این استان ها به منظور پیشگیری از تشدید ابتلا به کرونا ممنوع شده است؛ اما تصاویر ارسالی امروز شهروندان نشان از بی توجهی بسیاری از مسافران نسبت به این مصوبه دارد.

بنا بر شواهد موجود صرف حضور چند مأمورکلانتری در مبادی ورودی شهرها نمی تواند تأثیر خاصی در انسداد جاده ها و ممانعت از ورود مسافرانی داشته باشد که گاه با ایجاد ترافیک وحشتناک و درگیری و فحاشی با مأموران بالاخره راه عبور خود را باز می نمایند.

از این منظر لازم است شوراهای تأمین استان ها با استفاده از نیروهای ضدشورش و استقرار خودروها و لوازم لجستیک یگان ویژه در جاده ها، قانون منع تردد مسافران را با جلوه ای پررنگ تر در اذهان عموم به تصویر کشانده و در صورت وم با اقتدار از ورود گردشگران بی ملاحظه ای که خوشگذرانی را بر رعایت حال مردم عادی کوچه و بازار در شهرهای شمالی ترجیح می دهند، جلوگیری به عمل آورند.


 

علی حق پدری بر گردن ما دارد که پیامبر فرمود: انا و علی ابوا هذه الامه.

یتیم نوازی در اسلام بارها مورد سفارش قرار گرفته و بعد تأکید شده که بالاترین یتیمان امت کسانی هستند که راه هدایت را گم کرده اند.

فرزند باید رهرو راه پدر باشد.

همان طور که نجات دادن یک انسان از مرگ به منزله نجات کل بشریت است، هدایت یک نفر و نجات او از سیاهچاله های انحراف و انحطاط نیز به منزله هدایت همه بشریت تلقی شده است.

روز پدر مبارک برای همه آنانی که در عمل رهرو راه علی هستند و اسلام علوی را محبوس در صفحات نهج البلاغه نساخته اند.

روز پدر مبارک برای آنانی که دیگران را به راه حق فراخوانده و با ضلالت و گمراهی در ستیزند.

سیزده رجب را جشن بگیریم و عیدی بدهیم. بگذاریم این روز بزرگ که نماد حرکت جامعه به سمت رشد و رستگاری است در اذهان حک شده و در دل ها ماندگار شود.


 

امروز سه نفر از دوستانم داغدار شدند.

حجت الاسلام مجید ولی زاده از فضلای مدرسه روحیه مقیم قم، در غم از دست دادن پدر نشست. پدر وی مرحوم مهندس احمد ولی زاده از شخصیت های فعال و مطرح ی شهرستان بابل به خصوص در سال های نخست پیروزی انقلاب بود. وی مدتی طولانی با بیماری دست و پنجه نرم می کرد.

حجت الاسلام ابراهیم برارپور از دیگر ون تربیت شده مدرسه روحیه نیز در غم فراق برادر به سوگ نشست. برادر وی حسین برارپور پاسدار بازنشسته بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستان یحیی نژاد بابل درگذشت.

حجت الاسلام مهدی نجف زاده از طلاب جوان و فاضل مدرسه روحیه نیز داغ پدر دید. پدر وی از نیروهای بازنشسته و خدوم بنیاد شهید بود که در زمان فعالیت خود در این نهاد خدمات ارزنده ای را فراتر از بخشنامه ها و شرح وظایف به خاندان شهدا ارائه داد. شنیدم وی شب گذشته دچار حمله قلبی شد و متأسفانه اورژانس برای انتقال وی به بیمارستان کوتاهی کرد که این تعلل از سوی نهادهای نظارتی در حال پیگیری است.

روح هر سه این بزرگوار شاد و انشاءالله مهمان کرامت جوادالائمه علیه السلام.


See the source image

 

امشب شب میلاد حضرت جواد الائمه علیه السلام است. به ما یاد داده اند اگر امام رضا را به جان جوادش قسم دهیم انشاءالله حاجت روا می شویم.

به حکم آموزه الجار ثم الدار، امام رضا را به جان جوادش قسم بدهیم مردم مظلوم هند و یمن و سوریه و نیجریه و . را از بلای استبداد و توحش حاکمان سرسپرده نجات دهد.

امام را قسم دهیم به جان جوادش بیماری و سختی و فشار را از مردم نجیب کشورمان دور سازد و دل هموطنانمان را شاد گرداند.

امام مان را رئوف لقب داده اند و ما به این صفت او ایمان داریم. به حق مقام رضایش، آهوی رمیده دل ما را امشب امام رئوف به ایمن گاه حریم خویش متوجه سازد و لطف بی کرانش را ضامن قلوب شکسته مومنان قرار دهد. به حق دردانه عالم جود، وجود ما را از گزند گمراهی و بلایای مادی و معنوی در امان نگاه دارد. حصن حصین ولایت او، دژ مستحکم لااله الاالله است که پناهجویان دلداده را از عذاب های دنیایی و اخروی محفوظ می دارد. 

السلام علیک یا علی بن موسی ایها الرضا

سلام متوسلین دامان جوادت نثار بارگاه منور و گنبد آسمانی حرم قدسی تو مولاجان! نجوای دل غمزده مان را در گستره فضل و اجابتت پذیرا باش.


See the source image

 

آن الدنگی که از جنازه های غسالخانه بهشت معصومه فیلم گرفت شاید قصدش خیر بود اما نمی داند چه بر سر ن و مردانی آورده است که این روزها زیر بمباران اخبار ضد و نقیض و شایعات و . دچار ترس و یأس شده اند. بماند که همه جنازه های موجود در تصویر مذکور، متوفای ویروس کرونا نبوده و علت فوت هر کدام متفاوت بوده است. من هم نمی گویم مراکز رسمی کشور آمار دقیق جان باختگان کرونایی را صادقانه بیان می کنند. کما اینکه در کشورهای دیگر دنیا نیز به منظور مدیریت فضای روانی جامعه از ارائه اخبار دقیق در این خصوص اجتناب می شود.

اما

مواظب باشیم هر خبر و فیلم و ادعایی را به راحتی منتشر نکرده و ته دل ملت را خالی نکنیم. باور کنید بعضی افرادی که به خاطر بیماری جان میدهند در اصل از ترس و شوک ناشی از ابتلای به بیماری دچار ضعف گردیده و توان مقاومت خود را از دست داه اند. ضمن توصیه به هوشیاری و ضرورت رعایت نکات بهداشتی، دل مردم را نلرزانده و متوجه باشیم که سطح قوای روحی و استحکام شخصیتی همه افراد با هم برابر نیست.

این یکی دو روزه در قم با افرادی مواجه بودم که بر اثر القای یأس و ترس، روحیه خود را از دست داده و بدون ابتلا به هیچ نوع بیماری، دچار افسردگی شده اند.


See the source image

 

شبکه های ماهواره ای فارسی زبان جوری از اوضاع کرونا در ایران گزارش می دهند که انگار ایران تنها کشوری در دنیاست که با این ویروس دست و پنجه نرم می کند. انگار نه انگار در آمریکا واروپا هم کرونا زندگی عادی مردم را مختل کرده است. هجوم مردم کشورهای به ظاهر متمدن به سمت فروشگاه ها برای ذخیره سازی مواد غذایی سوژه مطایبه مردم با فرهنگ و نجیب ایران است. 

این شبکه ها هیچ گاه در مقابل نقض حقوق انسان ها در غرب و یا توسط سرسپردگان غرب لب به سخن نخواهند گشود. یمن را نمی بینند و هندوستان را و . حالا دروغ پردازی ها وشایعه سازی هایشان جای خود.

به راستی چقدر انسان باید به رذالت بغلطد که اینطور فضای روانی هموطنان خود را هدف ترس و دلهره قرار داده و برای دشمنان مردمش خوش رقصی نماید؟


See the source image

 

سید علی حسینی ایمنی که روز گذشته در قم به رحمت خدا رفت اهل ادب و فرزانه ای بود که قلم توانمند او در عرصه ادبیات پارسی ماندگار خواهد بود. این روزها کسی بمیرد با مظلومیت مضاعفی همراه است. نه تشییع و تدفین درست و حسابی و نه مجلس یادبودی و گاه بعضی ها از حضور در کنار خانواده متوفا و تسلیت به آنها هم به بهانه ترس از ویروس، ابا دارند.

سید علی حسینی ایمنی طلبه بابلی حوزه، سردبیر یکی از تخصصی ترین نشریات ادبی کشور به نام اشارات بود که تأمین محتوا برای برنامه سازان صدا و سیمای کشور را برعهده داشت. جوانی نجیب که هیچ گاه برای مطرح ساختن خود در مجامع و محافل قدمی برنداشت. برای همین است که بسیاری از فعالان و مسئولان فرهنگی استان مازندران شناختی از او نداشتند.

دیروز با افراد و چهره های مختلف تماس گرفتم و تقاضا کردم یاد این عزیز را زنده نگاه دارند. بعضی ها بهانه می آوردند که اجازه پرداختن به درگذشتگان کرونایی را ندارند. بعضی هم اصلا رغبتی برای ارج نهادن به جایگاه یک فعال و تولیدکننده ادبی جبهه انقلاب نداشتند. ریاست اداره ارشاد بابل برخورد خوبی داشت و به سرعت نسبت به صدور پیام تسلیت و معرفی این چهره فرهنگی در سطح فضای مجازی اقدام نمود.

بعضی مدعیان فرهنگ و هنر که دلداده فرهنگ غرب و مروّج لیبرالیسم بوده و در سطح شهر به مراودات آتلیه ای شهرت دارند حتی یک پیام تسلیت هم برای درگذشت این هنرمند توانا صادر نکردند. اگر سید علی حسینی ایمنی سر سوزنی با انقلاب و ارزش ها زاویه داشت و قلمش در خدمت روشنفکرنماها و جماعت خودباخته بود الان اوضاع فرق می کرد.


افزایش خشونت هندوهای افراطی علیه مسلمانان هند

 

این روزها هند، کربلای مسلمین است. هندوهای افراطی به جان مسلمانان بی دفاع افتاده و مشغول نسل کشی هستند. لابد فیلم های مربوط به شکنجه و یا زنده به گور کردن ن و کودکان مسلمان توسط مهاجمین هندو را در شبکه های مجازی دیده اید.

تمام مدعیان حقوق بشر و داعیه داران شرافت و انسانیت امروز در مقابل مظلومیت این مردم مسئول هستند. از سازمان ملل تا کنفراس سران اسلامی و . هر کس که در مقابل ظلم سکوت کند در قبح آن سهیم است. اخبار هند را وسط بلبشوی کرونا به حکم انسانیت در رسانه ها دنبال کنید و ندای مظلومیت بندگان خدا را به گوش دیگران برسانید.


چندی پیش پلیس فتای بابل در اقدامی غیرعادی و مشکوک، یکی از بسیجیان فعال مجازی شهرستان بابل را به عنوان ادمین کانالی فیک به دادگاه معرفی کرد. فتا در گزارش عجیب خود مدعی شد که وی در بازجویی ها به مدیریت کانال مورد نظر اعتراف کرده است. شکر خدا این برادر ارزشی توانست دروغ بودن ادعای مأمور فتا را در دادگاه ثابت نموده و حکم تبرئه خود را بگیرد.

فتای بابل در اقدام مشکوک دیگری، یک بسیجی فعال شاخص رسانه ای را به عنوان متهم یکی از کانال های ناشناس به دادگاه معرفی کرد. مأمور فتا در گزارش مغرضانه و متناقض خود در حالی که اذعان داشت موفق به شناسایی ادمین کانال مورد نظر نشده این نیروی بسیجی را به عنوان متهم معرفی کرده و جالب آن که تقاضای منع فعالیت وی در فضای مجازی را طرح نمود! این فعال انقلابی نیز توانست تناقض و انحراف گزارش فتا را به دادگاه ثابت نموده و حکم برائت خود را دریافت نماید.

ضمن تشکر از قضات محترم و فهمیده دادگستری، از بازرسی نیروی انتظامی انتظار می رود نسبت به واکاوی علت غرض ورزی و اشتباهات مکرر بعضی مأموران خاطی در تحدید فعالیت نیروهای انقلابی با جدیت وارد عمل شود.


 

این روزها بارها این نکته را از پزشکان شنیده اید که به طور معمول انسان های سالم در مقابل انواع ویروس ها و بیماری ها از جمله همین کرونای خودمان! مقاومت بیشتری داشته و آسیب کمتری می بینند.

آنها برای حفظ و تقویت سلامتی بدن سه مورد را توصیه می کنند:

غذای مناسب

ورزش

روحیه خوب

بگذارید اول از مورد سوم شروع کنم! پزشکان می گویند کسانی که در زمان ابتلا به بیماری، خودشان را می بازند و یا در زندگی روزمره دچار هیجان و اضطراب و افسردگی و دیگر ناملایمات روحی و فشارهای عصبی هستند مقاومت خوبی در مقابل بیماری ها ندارند.

راستش را بخواهید اسلام هزار و چهارصد سال است که دارد همین را می گوید. اسلام می گوید: خشمگین نباشید، حرص دنیا را نخورید، حسادت را کنار بگذارید، عجول نباشید، لجبازی نکنید، بدخواه مردم نباشید، قلب و وجدانتان را دریابید، کار نیک کنید، بزرگواری و گذشت را در وجودتان نهادینه سازید، به خدا توکل کنید و تعلقات و فراز و نشیب های دنیا را در دل راه ندهید، از کنار مشکلات با طمأنینه عبور کنید، به سفر بروید، به دریا و کوه و پدیده های خلقت نگاه کنید و .

اسلام می گوید در پناه معنویت و اتصال به خدا به آرامش روح می رسید. پزشکی می گوید تلاطم روح، ضعف جسم را به دنبال خواهد داشت.

کمترین دستاورد معنویت و سلامت روح، سلامت جسم است. بماند که اسلام درباره ورزش و نشاط جسم و نیز استفاده از غذای سالم و پاک و مفید و به اندازه، حرف هایی شنیدنی دارد.


See the source image

 

چند روز پیش، صبح روز وفات حضرت زینب سلام الله علیها دلم طاقت نیاورد و رفتم حرم حضرت معصومه، زیارت.

همان ورودی حرم، ژل ضدعفونی کننده دست قرار داده شده بود. حرم هم جمعیت چندانی نداشت. می شد بدون ارتباط و تماس با کسی ایستاد گوشه ای و زیارت کرد.

 

امروز صبح رفتم فروشگاه جانبازان، دقیقا ساعت نه صبح. این فروشگاه را قمی ها خوب می شناسند حدود ده شعبه در سطح شهر دارد و اجناسی که در اختیار عموم قرار می دهد از مقداری تخفیف برخوردار است. عرض کردم ساعت نه صبح بود. چرخ دستی که هیچ، حتی سبد معمولی خرید کالا هم پیدا نمی شد. جمعیت آمده بودند خرید نوروزشان را انجام داده و مایحتاجشان را برای ایام تعطیل تهیه کنند. مقابل صندوق حدود بیست دقیقه معطل شدم. صف ها به صورت فشرده در کنار هم مقابل متصدیان صندوق چیده شده بود. نفس به نفس و نزدیک یکدیگر ایستاده بودیم تا نوبتمان بشود برای پرداخت وجه و خروج از فروشگاه. نه ژل ضدعفونی کننده در کار بود و نه اصلا کسی از این که سبدها و چرخ های دستمالی شده دیگران را در اختیار می گیرد نگران ابتلا به ویروس بود. این وضعیت را درباره بسیاری دیگر از شهرهای کشور شنیده و یا تصویرش را در فضای مجازی دیده ام.

چند روز است می گویند حرم را ببندید، ممکن است ویروس کرونا از طریق زیارت فراگیر شود.


 

رحمت خدا بر جواد جلالی نیا جوان پر انرژی و بسیجی با روحیه ای که لبخند، بزرگترین هدیه او به اطرافیانش بود. قبل از آن که شهادت بدهم از جواد جز خیر ندیده ام دلم می خواهد بگویم از او جز لبخند ندیده ام. بمب روحیه بود این پسر. جوان رزمنده و یادگار دفاع مقدس، هنرمند و طنزپرداز دوست داشتنی، کارشناس هوشبری و از پرستاران و امدادگران همیشه آماده و زبده و خط مقدمی، جواد جلالی نیا در راه کمک رسانی به بیماران کرونا به همین ویروس مبتلا شد و بعد از چند روز به دوستان شهیدش پیوست. رحمت و درود خدا و اهل بیت و شهدا بر او باد.

جواد در زمینه عکاسی و نویسندگی نیز فعالیت داشت. شاید بتوان این بسیجی شوخ طبع را مبدع دوبله محلی فیلم های سینمایی با گویش مازندرانی دانست که ایده جدیدی در طنزپردازی به شمار می آمد.

جواد جلالی نیا که تحصیلاتش در زمینه هوشبری بود و در اتاق عمل خدمت می کرد، هر جا حرکتی انقلابی و بسیجی و هیئتی بود و نیاز به حضور اورژانش و تیم درمانی داشت، پای ثابت این عرصه به حساب می آمد. جواد مسئول پایگاه هم بود و پرورش نسل تازه نفس بسیج را یک رسالت فرهنگی تعطیل ناپذیر می دانست. خاطرات زیبایش از دوران حضور در جبهه را سال ها پیش به رشته تحریر درآورد و توفیقی شد برایم که آن را مطالعه کرده و حظّی ببرم. امیدوارم اثر او با کمک دوستان حتما به مرحله انتشار برسد. با تیم های هنری و فیلمسازی نیز همکاری می کرد. خوب است آثار او در این زمینه نیز گردآوری شود.

راستش را بخواهید حیف بود جواد جز با شهدا همنشین شود. بالاخره در راه خدمت، جانش را گذاشت و بر بال ملائک نشست. امیدوارم همان قدری که بر لب دوستانش گل لبخند نشاند قبر و برزخ و قیامتش نیز با تبسمی جاودانه و بهشتی همراه باشد. غفرالله لنا و له و ه الله مع الشهداء و الصالحین.


کتاب «سلیمانی عزیز» منتشر شد

 

به عنوان یک خواننده پر و پا قرص آثار دفاع مقدس و کسی که خودش از دور یا نزدیک دستی بر آتش دارد نمی توانم به راحتی از بعضی کتاب ها تعریف و تمجید کنم و یا به حال نویسنده اش غبطه بخورم و .

بعضی کتاب ها هستند که ویژگی خاصی دارند. کتاب پرواز تا بی نهایت را حدود هجده سال پیش خواندم. عقیدتی ی ارتش این کتاب را درباره شهید خلبان عباس بابایی به نگارش دراورده بود. قلم کتاب اصلا دلچسب نبود اما محتوای خاطرات آنقدر غنی و جذاب بود که خواننده را سر جای خود میخکوب می کرد و عنان دلش را در کف می گرفت.

کتاب سلیمانی عزیز قلم خوب و گیرایی دارد؛ اما باید اعتراف کرد که محتوای آن هم بسیار جذاب و خواندنی است. از آن دست آثاری است که انسان را با خودش همراه نموده و در عالمی دیگر به سیر می کشاند. عالمی که از تعلقات مادی و رذالت های نفسانی تهی است و رنگ و بوی انسانیت و شرافت و وجدان در آن موج می زند.

سلیمانی عزیز نام کتابی است از خاطرات سردار شهید قاسم سلیمانی. نویسندگان اثر اذعان داشته اند که این کتاب همه خاطرات و زوایای زندگی این شهید نیست و ثبت و ضبط خاطرات این سردار شیدایی باز هم ادامه خواهد داشت.

قاسم سلیمانی خودش این ویژگی را دارا بود که رفتار و منش و سلوکش خاطره انگیز و سازنده باشد. حاج قاسم نمونه یک انسان توحیدی بود که مسلک دلدادگی را در ذره ذره وجود خویش آغشته ساخته و اعمال پیدا و پنهانش نیز متأثر از رایحه ایمان و خدامحوری، درس چگونه زیستن و سبک زندگی الهی را در خود جای داده بود. خاطرات این شهید خواندنی است نه فقط از بابت زیبایی و جذابیت که صفحات آن مدرسه شرف و مردانگی و انسانیت را در ذهن و جان آدمی برپا می دارد.


در چین و ایتالیا که آمار مبتلایان به ویروس کرونا بالاست، خوردن مشروبات الکلی مجاز است؛ اما شبکه های ماهواره ای و رسانه های غربی به جوانان ایران توصیه می کنند برای در امان ماندن از این ویروس، الکل بنوشند!

اگر مشروبات الکلی باعث تقویت بدن می شد که اینهمه آمار کرونایی ها در کشورهای دیگر بالا نمی رفت.

در عوض در بعضی استان های مرزی کشورمان آمار مرگ و میر بر اثر نوشیدن مایعات الکلی، از تلفات مبتلایان کرونایی همان استان ها بیشتر شده است.

رسانه های غربی اگر دلسوز ملت ایران هستند چرا آمریکا و غرب را به خاطر تحریم ناجوانمردانه اقلام دارویی و تجهیزات درمانی مردم کشورمان زیر سوال نمی برند؟


 

دیروز خبر فوت سه تن از آشنایان را شنیدم. فامیلی دور و نجیب اهل بابل که در کانادا درگذشت و علتش را نمی دانم.

پیرمردی خوش طینت در مشهد که دست روزگار او را با بابلی ها فامیل ساخت. او بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت. چند شبی را در مشهد، میهمان این بزرگوار بودم.

دوستی پر جنب و جوش در بابل که آخرین تصویرش در ذهن من مربوط می شود به ایام محرم و قبل از عاشورای امسال و تشییع پیکر تفحص شده شهدا در بابل که خاکی را به عنوان تبرک از تابوت شهید گمنام به یادگار هدیه داد. او نیز بر اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشت.

روحشان شاد.

در این بین اما خبر سلامتی دو تن از دوستان صمیمی را هم شنیدم. آنها به رغم ابتلا به کرونا توانستند با روحیه بالا به جنگ این بیماری رفته و آن را شکست بدهند. از شنیدن خبر سلامتی این دو عزیز از ته دل خوشحال شدم.


 

وضعیت کادر درمان در مواجهه با ویروس کرونا شبیه وضعیت نیروهای مسلح در زمان تهاجم نظامی دشمن است. بعضی رزمنده ها به خط مقدم می شتابند و هستی شان را ایثارگرانه کف دست می گیرند. بعضی در خطوط میانی و پشتیبانی مشغول می شوند. بعضی هم وقتی احساس خطر می کنند عرصه را ترک گفته و از میدان رزم فرار می کنند.

بخشی از کادر درمان کشور با ایثار و رشادت در حال رسیدگی و مداوای بیماران مبتلا به کرونا هستند. بعضی هم اما عرصه خدمت را به بهانه ای ترک گفته و از انجام وظیفه، شانه خالی کرده اند. 

در زمان جنگ، نظامی متمرد فراری از جبهه را محاکمه می کنند. ضمن تأکید بر ضرورت تشویق و حمایت از پزشکان و پرستاران و نیروهای خدماتی و مسئولین بیمارستانی که در خدمت رسانی به بیماران ویروسی از هیچ تلاشی مضایقه نمی کنند، لازم است با معدود نیروهای مرتبط با نهادهای درمانی که عرصه را خالی کرده اند نیز برخورد قضایی صورت بگیرد.


See the source image

 

نه من و شما ویروس کرونا را دیده ایم و نه اطرافیانمان. اصلاً کسی دنبال دیدن ویروس با چشم سر نیست؛ اما به خاطر آثار همین ویروس نادیده، سبک زندگی خود را تغییر داده ایم. هر جایی نمی رویم، با هر کسی دمخور نمی شویم، هر چیزی را نمی خوریم، هر کاری را انجام نمی دهیم، شکل ظاهر خود را تغییر داده ایم و . رنگ جامعه عوض شده است.

جالب است هنوز هم کسانی هستند که می گویند چرا باید خدایی را که با چشم سر ندیده ایم عبادت کرده و حرف هایش را اطاعت کنیم؟!


 

فکر کنم شما هم مثل من آدم هایی را دیده باشید که می گویند قوانین کشور آمریکا متمدن ترین قانون جهان است. خیلی ها هم در فضای مجازی و رسانه های معاند، آمریکا را بزک می کنند.

همین کشور متمدن در حالی که مردم ایران برای نجات عزیزانشان در مقابل ویروس کرونا به دارو و اقلام بهداشتی و درمانی نیاز دارند بر اساس قوانین خود نه تنها استثنایی در تحریم ها قائل نشد بلکه در تشدید آن نیز کوشید.

متمدن ترین قانون جهان باید مبتنی بر شرافت و انسانیت باشد؛ مگر آن که تمدن را منهای وجدان و فطرت معنا کنیم که در این صورت می توان گفت ایالات متحده، بهترین قانون جنگل را داراست!

متمدن ترین قانون جهان باید مبتنی بر شرافت و انسانیت باشد، وگرنه آزادی فردی اساساً نیازی به مدنیت ندارد و در هر کوه و صحرا و دشت و جنگلی قابل تحقق است. تمدن، حضور انسان ها در کنار یکدیگر با رعایت حقوق همگانی است. متمدن ترین قانون عالم، بنی آدم را اعضای یکدیگر می داند. حق کشی و بی رحمی و ضعیف کشی، مدنیّت نیست.


 

سال نو یک شوخی است اگر همان آدم کهنه باشیم!

خوشبختی از درون انسان می جوشد و بستگی به نگاه و اندیشه او دارد. رستاخیز بهار باید قلب ها را منقلب کند وگرنه گردش ایام، سال نوی طبیعت است نه عید بشریت و جشن انسانیت.

آدم تازه ای شویم، راهی نو به سمت کمال بجوییم، ملال آور نباشیم و طراوت به بار آوریم، اشتباهات گذشته را تکرار نکنیم، یک قدم به جلو حرکت کنیم و . سالی نو و پر برکت خواهیم داشت.


See the source image

 

این را داستان را بارها شنیده اید که گفته اند: یک بابایی دوست داشت جنگل را از نزدیک ببیند، وقتی نشانش دادند و پرسیدند چطور بود، پاسخ داد: آنقدر درخت زیاد بود که نتوانستم جنگل را ببینم! این لطیفه، طنز نیست، یعنی هست؛ اما نکته ای آموزنده را در خود نهفته دارد.

گاهی وقت ها چشممان در عین حال که باز است، حقایق زندگی را نمی بیند. نعمت های خدا را می بینیم و نمی بینیم!

یکی اش همین سلامتی. قدرش را انسان زمانی می فهمد که خدای ناکرده به بیماری گرفتار شود. گاهی وقت ها طلبکارانه به خدا می گوییم که چرا فلان خواسته ما را برآورده نکردی، پس لابد نظری به ما نداری و .! یک ویروس کوچک باعث شد ارزش سلامتی را بیشتر بدانیم.

 یک وقت آدم به جایی می رسد که همه دعاها و خواسته هایش را فراموش می کند و آرزو می کند همان نعماتی را که داشت و نمی دید دوباره به دست آورد.

فارغ از هر آرزو و تقاضایی که از خدا داریم، در برابر نعمت هایی که به ما داده سر تعظیم و شکر فرود آوریم. خدا را به خاطر همه نعمت هایی که می بینیم یا نمی بینیم، سپاس گوییم و ایمان داشته باشیم به وعده حق که شکر نعمت، نعمتت افزون کند. الحمدلله علی کل حالٍ


See the source image

 

بنده خدا برای خودش زور بازویی داشت، ورزشکار بود؛ آن یکی خودش پزشک بود و می دانست چطور باید از سلامتش مراقبت کند؛ یکی رییس حزب بود و آن یکی هم سفیر و نماینده و مدیر و . یک بابایی از مال دنیا چیزی کم نداشت و .

ویروس که این چیزها سرش نمی شود. صد رحمت به پشه که نمرود را با همه عظمت و داعیه خداییش به زمین زد! این یکی از پشه هم ریزتر، پشه را لااقل می شد با چشم دید و صدایش را شنید.

عده ای به کرونا مبتلا شدند و حالشان رو به بهبود است، الحمدلله؛ اما عده ای هم جانشان را با همین ویروس نامرد از دست دادند. نه پول، نه قدرت، نه اعتبار و نفوذ؛ هیچ کدام نتوانست نجاتشان بدهد. مرگ، حقیقت انکارناپذیر زندگی است. در هر چه که تشکیک شود در مرگ و رخت بستن از دنیا نمی توان تردید داشت. اگر بدانیم که دیر یا زود خواهیم رفت، به شیرینی های دنیا دل نمی بندیم، دلی را نمی شکنیم، خودخواهی را کنار می گذاریم، محبت به دیگران را یک فرصت می دانیم، دستمان به جیب دیگری نمی رود، حق را ناحق نمی کنیم و . انسان می شویم. آدمی که از یک لحظه بعد نیز بی خبر است و نمی داند چه سرنوشتی انتظارش را می کشد باید به ضعف خود در برابر خدا ایمان بیاورد و سرکشی و منیّت و غرور و نامردی را کنار بگذارد.

این که اسلام گفته است هر از گاه یادی از مرگ کنید برای همین این است که دنیایی آباد و عاری از طغیان گری و آخرتی آبادتر داشته باشیم؛ اگر عبرت بگیریم!


 

وضعیت بابل بحرانی است. کمبود تجهیزات درمان و دارو یک آسیب جدی در کنترل روند رشد ویروس کرونا به حساب می آید. همه ظرفیت های پزشکی و درمانی شهر به عللی فعال نیست و فشار سنگین کار بر جسم و جان کادر فعال و ایثارگر حاضر در صحنه، آثار مخرب داشته است. تا این لحظه هشت نفر از کادر درمان شهر جان خود را از دست داده اند.

کنترل وضعیت بازار و ادارات و سفر و .  با عزم جدی مسئولان شهری و استانی محقق می شود؛ اما تأمین فوری مایحتاج و نیروی درمانی تازه نفس، نیازمند توجه ملی به اوضاع این شهر است. از این رو به میدان آمدن توان رسانه ای بابل و فریاد مسئولان و ائمه جمعه و نمایندگان شهر در مجلسین شورا و خبرگان ضرورتی انکار ناپذیر به نظر می رسد. حضور مستمر و اختصاصی نماینده ویژه وزارت بهداشت برای خروج از بحران در بابل اامی است.

فرماندار بابل، یک سر و گردن بالاتر از همه مسئولان، فعالیت میدانی چشمگیر و روحیه بخشی دارد. ضروری است به منظور حفظ نظم و هماهنگی بین ادارات مرتبط با بحران، شخص فرماندار سکّان فرماندهی ستاد مبارزه با کرونا را در دست بگیرد.


از فیلم هایی که با موضوع ورود غیرقانونی تعدادی از مردم به حرم حضرت معصومه و شکستن در حرم دیدم متوجه نشدم که دری شکسته شده باشد. ولی به هر حال این اقدام جمعی از شهروندان کار اشتباهی بود و باید پذیرفت قانون بد بهتر از بی قانونی است و باید از مصوبات ستاد مبارزه با کرونا تبعیت کرد هر چند این مصوبات دارای ابهاماتی باشد.

به مردم حق بدهید این ابهام برایشان وجود داشته باشد که چرا فروشگاه های شلوغ قم همچنان مشغول به فعالیت هستند اما حرم که این روزها ازدحامی نداشت باید تعطیل بشود. البته این امکان وجود داشته و دارد که در زمان تحویل سال، جمعیت به سمت حرم روانه شوند که می شد همان روز اول فروردین نسبت به تعطیلی موقت و چند ساعته آن اقدام نمود.

بماند که کسانی که در وزارت بهداشت نسبت به تعطیلی حرم ها عجله و اصرار نشان داده اند همان عزیزانی هستند که قبل از محرم امسال نیز در اظهار نظری نابخردانه و دور از حقیقت، حضور در مجالس روضه را باعث افسردگی جامعه تلقی نمودند!

به بدبینی مردم حق می دهم چه آنهایی که از قانون بد تبعیت می کنند و چه آنهایی که نتوانستند به رفتارشان مسلط باشند؛ اما باید منتظر بود این روزهای تلخ هم بگذرد و فعلا دعا کرد این بیماری لعنتی از کشور عزیزمان رخت بربندد و بیشتر از این آسیبی به کسی نرساند.


0e6c_img_20200316_122245_625.jpg

 

پدر شهید عباسعلی فرجی نیا تا همین روزهای آخر عمرش، با یک گاری در چهارراه شهدای بابل امرار معاش می کرد.

این یک خط بماند برای تاریخ.

او بعد از شهادت پسرش هیچ گاه به بنیاد شهید مراجعه نکرد و هیچ درخواستی ارائه نداد. 

این یک خط هیچ توضیح و تفصیلی نمی خواهد. همین که در تاریخ بماند و ثبت شود کافی است.

امروز کربلایی صادق فرجی نیا به فرزند شهیدش و دیگر مسافران قافله عشق پیوست؛ روحش شاد.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

اطلاعات و راهنمای حل جدول تهرانيان بار به رنگ رویا دست نوشته هايم فروشگاه سایت بلاگ بیست sofreha تشریفاتچی(تشریفات بلاگ) قرن بازی Kristen کرشمه